۱٠- باب: ذَاتِ الْـجَنْبِ
باب [۱٠]: مرض ذات الجنب
۱٩٧۱- عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ س، قَالَ: «أَذِنَ رَسُولُ اللَّهِ جلِأَهْلِ بَيْتٍ مِنَ الأَنْصَارِ أَنْ يَرْقُوا مِنَ الحُمَةِ وَالأُذُنِ» قَالَ أَنَسٌ: «كُوِيتُ مِنْ ذَاتِ الجَنْبِ، وَرَسُولُ اللَّهِ جحَيٌّ، وَشَهِدَنِي أَبُو طَلْحَةَ وَأَنَسُ بْنُ النَّضْرِ وَزَيْدُ بْنُ ثَابِتٍ، وَأَبُو طَلْحَةَ كَوَانِي» [رواه البخاری: ۵٧۱٩، ۵٧۲٠].
۱٩٧۱- از انس بن مالکسروایت است که گفت: پیامبر خدا جبرای خانوادۀ از انصار اجازه دادند که از گزیدگی، و درد گوش دعا خوانی کنند.
انس گفت: من خود را از مرض ذات الجنب در زمان حیات پیامبر خدا جداغ کردم، و در حالی که ابو طلحه و انس بن نضر و زید بن ثابت حضور داشتند، ابو طلحه مرا داغ کرد [۱۳٧].
[۱۳٧] از احکام و مسائل متعلق به این حدی آنکه: ۱) از این حدیث دانسته میشود که داغ کردن جائز است، زیرا این عمل در حیات پیامبر خدا جصورت گرفته بود، و اگر روا نمیبود، پیامبر خدا جاز آن نهی میکردند، و علماء میگویند: عمل صحابه که به زمان نبی کریم جنسبت داده شود، حکم حدیث (مرفوع)، یعنی: حکم حدیثی را دارد که به خود نبی کریم جنسبت داده میشود. ۲) در حدیث (۱٩۶۳) آمده بود که پیامبر خدا جفرمودند: «شفا در سه چیز است، نوشیدن عسل، نیشتر حجامتگر، و سیخ داغگر، و امتم را از داغ کردن منع میکنم»، و احادیث دیگری نیز در جواز و منع (داغ) کردن آمده است، و امام ابن قتیبه/در جمع بین این احادیث چنین میگوید که: داغ کردن بر دو نوع است: یکی داغ کردن شخص سالم است که خود را به قصد آنکه مریض نشود، داغ میکند، و این همان داغ کردنی است که از آن منع شده است، زیرا این شخص میخواهد که قضاء و قدر را از خود دفع کند، و قضاء و قدر دفع نمیشود، و دیگری داغ کردنی است که بعد از مریض شدن میباشد، و این همان داغ کردنی است که مشروع است، و از کلام امام ابن حجر/در جمع بین این احادیث این طور دانسته میشود که: منع از داغ کردن در موردی است که فائدۀ داغ کردن ثابت نشده باشد، وجواز در حالاتی است که فائدۀ داغ کردن ثابت شده باشد.