۴- باب: مَنْ بَلَغَ سِتِّينَ سَنَةً، فَقَدْ أَعْذَرَ الله إِلَيْهِ
باب [۴]: کسی که به شصت سالگی میرسد خداوند برایش اتمام حجت کرده است
۲٠٩۵- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س، عَنِ النَّبِيِّ جقَالَ: «أَعْذَرَ اللَّهُ إِلَى امْرِئٍ أَخَّرَ أَجَلَهُ، حَتَّى بَلَّغَهُ سِتِّينَ سَنَةً» [رواه البخاری: ۶۴۱٩].
۲٠٩۵- از ابو هریرهساز پیامبر خدا جروایت است که فرمودند: «کسی را که جای عذری برایش نگذاشته است» [۲۴۱].
۲٠٩۶- وَعَنْهُ س، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ جيَقُولُ: «لاَ يَزَالُ قَلْبُ الكَبِيرِ شَابًّا فِي اثْنَتَيْنِ: فِي حُبِّ الدُّنْيَا وَطُولِ الأَمَلِ» [رواه البخاری: ۶٠۴۲].
۲٠٩۶- و از ابو هریرهسروایت است که گفت: از پیامبر خدا جشنیدم که فرمودند: «همیشه دل شخص پیر، در دو چیز جوان است، یکی حب دنیا، و دیگری آرزوی دراز» [۲۴۲].
[۲۴۱] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) کسی را که خداوند برایش شصت سال عمر میدهد، و چنین شخصی با وجود فرصت داشتن بسیار، توبه نکرده و به راه مستقیم بر نمیگردد، اگر خداوند او را عذاب میکند، برایش هیچ عذر و دلیلی در ارتکاب معاصی باقی نمیماند، و البته این به آن معنی نیست که اگر کمتر از شصت سال عمر میکند، برایش عذری در ارتکاب معاصی و عدم توبه وجود دارد، بلکه در عمر وجود عذر، هردو مشترک هستند، منتهی انقطاع عذر نسبت به شخص شصت ساله بیشتر و آکدتر است، زیرا جوان شاید بگوید که بعد از این توبه خواهم کرد، و به راه مستقیم برخواهم گشت، ولی پیر شصت ساله چه میگوید؟ ۲) امام ابن جوزی عمر را به پنج مرحله تقسیم کرده است، مرحلۀ اول: از ولادت تا بلوغ که زمان طفلی گفته میشود، مرحلۀ دوم: از بلوغ تا سی وپنج سالگی که زمان جوانی گفته میشود، مرحلۀ سوم: از سی و پنج سالگی تا پنجاه سالگی که زمان کهولت [یعنی: پختگی] گفته میشود، مرحلۀ چهارم: از پنجاه سالگی تا هفتاد سالگی که مرحلۀ شیخوخت [یعنی: پیری] گفته میشود، و مرحلۀ پنجم: از هفتاد سالگی تا آخر عمر که مرحلۀ افتادگی گفته میشود. ۳) بعضی از علماء دیگر گفتهاند که عمر انسان مانند سال به چهار فصل تقسیم میشود، فصل اول از ولادت تا بیست سالگی است که بهار زندگی است، فصل دوم: از بیست سالگی تا چهل سالگی است که تابستان زندگی است، فصل سوم: از چهل سالگی تا شصت سالگی که خزان زندگی است، و فصل چهارم از شصت سالگی تا هشتاد سالگی که زمستان زندگی است. ۴) و دانشمندی گفته است که عمر چهار مرحله دارد، مرحلۀ اول: از ولادت تا بیست سالگی که مرحلۀ خندگی است، و مرحلۀ دوم از بیست سالگی تا چهل سالگی که مرحلۀ زندگی است، مرحلۀ سوم: از چهل سالگی تا شصت سالگی که مرحلۀ بندگی است، و مرحلۀ چهارم: از شصت سالگی تا آخر عمر که مرحلۀ گندگی است. عیب این تقسیم اخیر در این است که بندگی را فقط در مرحلۀ سوم ذکر کرده است، حال آنکه: انسان همیشه بندۀ خدا است، و باید همیشه به طاعت و عباد خدا مشغول باشد، و شاید قصد این شخص واقعیت اجتماعی در نزد بعضی از افراد باشد، که تا به سن چهل سالگی نرسند، به طاعت و عبادت نمیپردازند، والله تعالی اعلم. [۲۴۲] مراد از آرزوی دراز: عمر دراز است، یعنی: شحص هرچند پیر شود، دلش در حب این دو چیز جوان باقی میماند، یکی حب مال، و دیگری طور حیات.