فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد ششم

فهرست کتاب

۱٠- باب: نَهْيِ النَّبِيِّ جعَنْ نِكَاحِ المُتْعَةِ أَخِيراً
باب [۱٠]: نهی پیامبر خدا جدر آخر امر، از نکاح متعه

۱٠- باب: نَهْيِ النَّبِيِّ جعَنْ نِكَاحِ المُتْعَةِ أَخِيراً
باب [۱٠]: نهی پیامبر خدا جدر آخر امر، از نکاح متعه

۱۸۴۴- عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، وَسَلَمَةَ بْنِ الأَكْوَعِ شقَالاَ: كُنَّا فِي جَيْشٍ، فَأَتَانَا رَسُولُ رَسُولِ اللَّهِ جفَقَالَ: «إِنَّهُ قَدْ أُذِنَ لَكُمْ أَنْ تَسْتَمْتِعُوا فَاسْتَمْتِعُوا» [رواه البخاری: ۵۱۱٧،۵۱۱۸].

۱۸۴۴- از جابر بن عبدالله و سلمه بن أَکْوعشروایت است که گفتند: در یکی از لشکرها بودیم، که پیامبر خدا جنزد ما آمده و فرمودند: «برای شما اجازه داده شده است که متعه کنید، پس متعه کنید» [۱۸].

[۱۸] این حدیث دلالت بر جواز نکاح متعه دارد، ولی احادیث دیگری وجود دارد که دلالت بر تحریم نکاح متعه دارد، از این جهت علماء می‌گویند که: جواز نکاح متعه منسوخ است، و حدیث ناسخ را علی بن ابی طالبسروایت کرده است، و تفصیل نکاح متعه و احکام متعلق به آن قبلا گذشت.