۶- باب: شُرْبِ اللَّبَنِ بِالمَاءِ
باب [۶]: آشامیدن شیر با آب
۱٩۴٠- عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ ب: أَنَّ النَّبِيَّ جدَخَلَ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الأَنْصَارِ وَمَعَهُ صَاحِبٌ لَهُ، فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ ج: «إِنْ كَانَ عِنْدَكَ مَاءٌ بَاتَ هَذِهِ اللَّيْلَةَ فِي شَنَّةٍ وَإِلَّا كَرَعْنَا» قَالَ: وَالرَّجُلُ يُحَوِّلُ المَاءَ فِي حَائِطِهِ، قَالَ: فَقَالَ الرَّجُلُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، عِنْدِي مَاءٌ بَائِتٌ، فَانْطَلِقْ إِلَى العَرِيشِ، قَالَ: فَانْطَلَقَ بِهِمَا، فَسَكَبَ فِي قَدَحٍ، ثُمَّ حَلَبَ عَلَيْهِ مِنْ دَاجِنٍ لَهُ، قَالَ: فَشَرِبَ رَسُولُ اللَّهِ ج، ثُمَّ شَرِبَ الرَّجُلُ الَّذِي جَاءَ مَعَهُ [رواه البخاری:۵۶۱۳].
۱٩۴٠- از جابر بن عبداللهبروایت است که پیابمر خدا جبا یکی از صحابههای خود [که ابوبکرسباشد] نزد شخصی از انصار رفتند.
پیامبر خدا جبرایش گفتند: «اگر آبی که از دیشب به مشک انداخته باشی نزدت باشد، بیاور تا بنوشیم، و اگر موجود نباشد با دهان خود آب خواهیم نوشید».
گفت: آن شخص زمینش را آبیاری میکرد، و برای پیامبر خدا جگفت: چنین آبی نزدم موجود است، بفرمائید بداخل سایبان بروید، و آنها را به داخل سایبان برد، و برایشان در قدح آب ریخت و بر بالای آب از بزی که در آنجا بسته بود، مقداری شیر دو شید و تقدیم نمود، اول پیامبر خدا جاز آن شیر نوشیدند، و سپس آن شخصی که همراه پیامبر خدا جآمده بود، نوشید [۱۱۱].
[۱۱۱] اینکه در اینجا و در هرجای دیگر پیش از همه پیامبر خدا جمینوشیدند، سببش آن بود که از برکت نوشیدن آن حضرت ج، محتوای آن ظرف متبرک میشد، و کسانی که بعد از ایشان مینوشیدند، از آن بهرهور میگردیدند.