۵- باب: السَّعُوطِ بِالقُسْطِ الهِنْدِيِّ وَالبَحْرِيِّ
باب [۵]: قطرۀ بینی از قُسط هندی و قُسط دریائی
۱٩۶۶- عَنْ أُمِّ قَيْسٍ بِنْتِ مِحْصَنٍ، ل، قَالَتْ: سَمِعْتُ النَّبِيَّ جيَقُولُ: «عَلَيْكُمْ بِهَذَا العُودِ الهِنْدِيِّ، فَإِنَّ فِيهِ سَبْعَةَ أَشْفِيَةٍ: يُسْتَعَطُ بِهِ مِنَ العُذْرَةِ، وَيُلَدُّ بِهِ مِنْ ذَاتِ الجَنْبِ» وَبَاقي الحَىيث تَقَدَّم. [رواه البخاری: ۵۶٩۲].
۱٩۶۶- از أم قَیْس بنت مِحْصَنلروایت است که گفت: پیامبر خدا جرا شنیدم که میفرمودند: «از این عود هندی استفاده کنید، زیرا در آن هفت شفا است: به سبب درد گلو به بینی چکانده میشود، و از مرض ذات الجنب به حلق ریخته میشود». و بقیۀ حدیث قبلا گذشت [۱۳۱].
[۱۳۱] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) بقیۀ حدیث این است که راوی میگوید: طفل خورد سالم را که طعام خوره نشده بود، نزد پیامبر خدا جبردم، و آن طفل بر بالای لباسهای پیامبر خدا جبول کرد، و ایشان آبی را طلبیده و بر روی لباسهای خود پاشیدند. ۲) از هفت شفای که پیامبر خدا جبرای عود هندی بیان داشتهاند، در اینجا تنها در شفا ذکر گردیده است، و پنج شفای دیگر مذکور نیست، و این طور به نظر میرسد که یکی از روات آن پنج شفای دیگر را ذکر نکرده و به همین دو شفا اکتفاء نموده است، و اما اینکه سبب این کار چه بوده است، بعد از جستجوی زیاد موفق به دریافت آن نشدم، ولی امام ابن حجر/میگوید: احتمال قوی آن است که خود پیامبر خدا جتنها همین دو شفا را ذکر نمودهاند، زیرا در آن وقت احتیاجی به ذکر بقیۀ انها نبود، والله تعالی أعلم.