۶- باب: كَلاَمِ الرَّبِّ تَعَالى يَومَ الْقِيَامَةِ مَعَ الأَنْبِيَاءِ وَغَيْرِهِم
باب [۶]: کلام رب العالمین در روز قیامت با پیامبران و غیر آنها
۲۲۲٧- عَنْ أَنَسٍ س، قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِيَّ جيَقُولُ: «إِذَا كَانَ يَوْمُ القِيَامَةِ شُفِّعْتُ، فَقُلْتُ: يَا رَبِّ أَدْخِلِ الجَنَّةَ مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ خَرْدَلَةٌ فَيَدْخُلُونَ، ثُمَّ أَقُولُ أَدْخِلِ الجَنَّةَ مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ أَدْنَى شَيْءٍ "، فَقَالَ أَنَسٌ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى أَصَابِعِ رَسُولِ اللَّهِ ج[رواه البخاری: ٧۵٠٩].
۲۲۲٧- از انسسروایت است که گفت: پیامبر خدا جرا شنیدم که میفرمودند: «روز قیامت شفاعت به من سپرده میشود، و من میگویم: پروردگارا! کسی که در دلش یک ذرۀ از ایمان وجود داشته باشد، او را به بهشت ببر، و [چنین اشخاصی] به بهشت میروند».
باز میگویم: خدایا! کسی که در قلبش کمترین چیزی از ایمان وجود دارد او را به بهشت ببر».
انس گفت: گویا همین اکنون به طرف انگشتان پیامبر خدا جنگاه میکنم، [شاید پیامبر خدا جهمان کمترین چیز را به انگشتان خود تمثیل میکردند].
۲۲۲۸- وعَنْهُ سقالَ: مِنْ حَدِيثِ الشَّفَاعَةِ وقَدْ مُطَوَّلًا مِنْ رِوايَةِ أَبي هُرَيْرَة، وزادَ هنا في آخِرِهِ: فَيَأْتُونَ عِيسى فَيَقُولُ: لَسْتُ لَهَا، وَلكِنْ عَلَيْكُمْ بِمُحَمَّدٍ مُحَمَّدٌ جفَيَأْتُونَنِي. فَأَقُولُ: أَنَا لَهَا، فَأَسْتَأْذِنُ عَلَى رَبِّي، فَيُؤْذَنُ لِي، وَيُلْهِمُنِي مَحَامِدَ أَحْمَدُهُ بِهَا لاَ تَحْضُرُنِي الآنَ، فَأَحْمَدُهُ بِتِلْكَ المَحَامِدِ، وَأَخِرُّ لَهُ سَاجِدًا، فَيَقُولُ: يَا مُحَمَّدُ ارْفَعْ رَأْسَكَ، وَقُلْ يُسْمَعْ لَكَ، وَسَلْ تُعْطَ، وَاشْفَعْ تُشَفَّعْ، فَأَقُولُ: يَا رَبِّ، أُمَّتِي أُمَّتِي، فَيَقُولُ: انْطَلِقْ فَأَخْرِجْ مِنْهَا مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ شَعِيرَةٍ مِنْ إِيمَانٍ، فَأَنْطَلِقُ فَأَفْعَلُ، ثُمَّ أَعُودُ، فَأَحْمَدُهُ بِتِلْكَ المَحَامِدِ، ثُمَّ أَخِرُّ لَهُ سَاجِدًا، فَيُقَالُ: يَا مُحَمَّدُ ارْفَعْ رَأْسَكَ، وَقُلْ يُسْمَعْ لَكَ، وَسَلْ تُعْطَ، وَاشْفَعْ تُشَفَّعْ، فَأَقُولُ: يَا رَبِّ، أُمَّتِي أُمَّتِي، فَيَقُولُ: انْطَلِقْ فَأَخْرِجْ مِنْهَا مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ - أَوْ خَرْدَلَةٍ - مِنْ إِيمَانٍ فَأَخْرِجْهُ، فَأَنْطَلِقُ، فَأَفْعَلُ، ثُمَّ أَعُودُ فَأَحْمَدُهُ بِتِلْكَ المَحَامِدِ، ثُمَّ أَخِرُّ لَهُ سَاجِدًا، فَيَقُولُ: يَا مُحَمَّدُ ارْفَعْ رَأْسَكَ، وَقُلْ يُسْمَعْ لَكَ، وَسَلْ تُعْطَ، وَاشْفَعْ تُشَفَّعْ، فَأَقُولُ: يَا رَبِّ أُمَّتِي أُمَّتِي، فَيَقُولُ: انْطَلِقْ فَأَخْرِجْ مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ أَدْنَى أَدْنَى أَدْنَى مِثْقَالِ حَبَّةِ خَرْدَلٍ مِنْ إِيمَانٍ، فَأَخْرِجْهُ مِنَ النَّارِ، فَأَنْطَلِقُ فَأَفْعَلُ [رواه البخاری: ٧۵۱٠].
۲۲۲۸- و از انسسروایت است که گفت: [حدیث شفاعت به روای ابو هریرهسقبلا گذشت، و در این روایت در آخر آن حدیث آمده است که]:... نزد عیسی÷میآیند، و او میگوید: من اهل شفاعت نیستم»، نزد محمد ج بروید، آنها نزد من میآیند.
میگویم: من اهل آن هستم، و از پروردگارم اجازه میگیرم و برایم اجازه داده میشود، و [خداوند متعال] برای من حمد و ثنایی را الهام میکند که با آن، حمد و ثنایش را بگویم و اکنون به خاطرم نیست، و به آن حمد و ثنا حمدش را میگویم و برایش به سجده میافتم.
گفته میشود، یا محمد! سرت را بالا کن! بگو سخنت شنیده میشود، بخواه برایت داده میشود، شفاعت کن شفاعتت قبول میگردد و من میگویم، پروردگارا! امت من، امت من.
گفته میشود: برو! و کسی را که در قلبش به و زن یک جو از ایمان وجود داشته است از [دوزخ] بیرون کن، من میروم و چنین میکنم.
باز بر میگردم و با همان حمد و ثنا، حمد خداوند متعال را میگویم و برایش به سجده میافتم.
باز گفته میشود: یا محمد! سرت را بالا کن! بگو سخنت شنیده میشود، بخواه برایت داده میشود، شفاعت کن شفاعتت قبول میگردد، و من میگویم: پروردگارا! امت من، امت من.
گفته میشود: برو! و کسی را که در قلبش ذرۀ از ایمان و یا اندکی از ایمان وجود داشته است، از [دوزخ] بیرون کن، من میروم و چنین میکنم.
باز بر میگردم و با همان حمد و ثنا، حمد خداوند متعال را میگویم و برایش به سجده میافتم.
باز گفته میشود: یا محمد! سرت را بالا کن! بگو سخنت شنیده میشود، بخواه برایت داده میشود، شفاعت کن شفاعتت قبول میگردد، و من میگویم: پروردگارا! امت من، امت من.
[خداوند] میگوید: برو! کسی را که در قلبش کمترین کمترین کمترین اندازۀ از ایمان وجود داشته است، از دوزخ بیرون کن، من میروم و چنین میکنم».
۲۲۲٩- وَفِي رِوَايةٍ عَنْهُ قَالَ: ثُمَّ أَخِرُّ لَهُ سَاجِدًا، فَيُقَالُ: يَا مُحَمَّدُ ارْفَعْ رَأْسَكَ، وَقُلْ يُسْمَعْ، وَسَلْ تُعْطَهْ، وَاشْفَعْ تُشَفَّعْ، فَأَقُولُ: يَا رَبِّ ائْذَنْ لِي فِيمَنْ قَالَ: لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، فَيَقُولُ: وَعِزَّتِي وَجَلاَلِي، وَكِبْرِيَائِي وَعَظَمَتِي لَأُخْرِجَنَّ مِنْهَا مَنْ قَالَ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» [رواه البخاری: ٧۵۱٠].
۲۲۲٩- و در روایت دیگری از انس بن مالکسروایت است که گفت: پیامبر خداجفرمودند: «باز برای بار چهارم میآیم و با همان حمد و ثنا، حمد خداوند متعال را میگویم و برایش به سجده میافتم.
باز گفته میشود: یا محمد! سرت را بالا کن! بگوی سخنت شنیده میشود، بخواه برایت داده میشود، شفاعت کن شفاعتت قبول میگردد.
و من میگویم: پروردگار! برایم اجازه بده تا هر کسی را که (لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ)گفته است [از دوزخ خارج نمایم].
میگوید: به عزت و جلال و کبریا و عظمتم سوگند، هر کسی که (لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ)گفته باشد او را از دوزخ نجات میدهم».