۱- باب: جَفَّ القَلَمُ عَلَى عِلْمِ الله
باب [۱]: قلم بر علم خدا خشک شد
۲۱۳٧- عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَيْنٍ سقَالَ: قَالَ رَجُلٌ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَيُعْرَفُ أَهْلُ الجَنَّةِ مِنْ أَهْلِ النَّارِ؟ قَالَ: «نَعَمْ» قَالَ: فَلِمَ يَعْمَلُ العَامِلُونَ؟ قَالَ: «كُلٌّ يَعْمَلُ لِمَا خُلِقَ لَهُ، أَوْ: لِمَا يُسِّرَ لَهُ» [رواه البخاری:۶۵٩۶].
۲۱۳٧- از عِمران بن حُصَینسروایت است که گفت: شخصی گفت: یا رسول الله! آیا اهل بهشت و دوزخ [در علم خدا] شناخته شدهاند؟
فرمودند: «بلی».
گفت: پس چرا کسی کاری بکند؟
فرمودند: هرکس همان کاری را میکند که برای آن خلق شده است، و یا هرکس همان کاری را میکند که برایش آسان ساخته شده است» [۲۸۵].
[۲۸۵] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: توضیح حدیث نبوی شریف از این قرار است که: بنده نمیداند که سرنوشت او در علم خدا چگونه است، و نمیداند که جایش در بهشت است و یا در دوزخ، پس باید در انجام دادن اوامر خدا بکوشد، زیرا همین عملش دلالت بر سرنوشتش در آینده دارد، اگر کارهای نیکی را انجام میدهد، دلالت بر این دارد که در علم خدا از رستگاران و بهشتیان است، و اگر کارهای بدی را انجام میدهد، دلالت بر این دارد که در علم خدا از بدبختان و دوزخیان است.