۴- باب: قَوْلِه تَعَالى: ﴿وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ﴾وقَولَ الله تَعَالى: ﴿تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ﴾
باب [۴]: قوله تعالی: ﴿و شما را از خویش بر حذر میدارد﴾و ﴿تو آنچه را که در ضمیر من است میدانی و من آنچه را که در ذات تو است نمیدانم﴾
۲۲۲۳- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س، عَنِ النَّبِيِّ ج، قَالَ: «لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الخَلْقَ كَتَبَ فِي كِتَابِهِ وَهُوَ يَكْتُبُ عَلَى نَفْسِهِ وَهُوَ وَضْعٌ عِنْدَهُ عَلَى العَرْشِ إِنَّ رَحْمَتِي تَغْلِبُ غَضَبِي» [رواه البخاری: ٧۴٠۴].
۲۲۲۳- از ابو هریرهساز پیامبر خدا جروایت است که فرمودند: «چون خدا جهانیان را خلق نمود، در کتابی که برای خود نوشت و بر عرش در نزدش نهاده است، چنین نوشت که: (رحمت من بر غضب من غالب است» [۳٧۲].
۲۲۲۴- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س، قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ج: «يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى: أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِي بِي، وَأَنَا مَعَهُ إِذَا ذَكَرَنِي، فَإِنْ ذَكَرَنِي فِي نَفْسِهِ ذَكَرْتُهُ فِي نَفْسِي، وَإِنْ ذَكَرَنِي فِي مَلَإٍ ذَكَرْتُهُ فِي مَلَإٍ خَيْرٍ مِنْهُمْ، وَإِنْ تَقَرَّبَ إِلَيَّ بِشِبْرٍ تَقَرَّبْتُ إِلَيْهِ ذِرَاعًا، وَإِنْ تَقَرَّبَ إِلَيَّ ذِرَاعًا تَقَرَّبْتُ إِلَيْهِ بَاعًا، وَإِنْ أَتَانِي يَمْشِي أَتَيْتُهُ هَرْوَلَةً» [رواه البخاری: ٧۴٠۵].
۲۲۲۴- و از ابو هریرهسروایت است که گفت: پیامبر خدا جفرمودند: «خداوند متعال میفرماید: من با بندهام طوری هستم که به من گمان میبرد، و وقتی که مرا یاد کند با او هستم، اگر مرا در نفس خود یاد کند، او را در نفس خود یاد میکنم، اگر مرا در نزد مردم یاد کند، او را در نزد کسان بهتری یاد میکنم».
«اگر یک وجب به من نزدیک شود،یک ذرع به او نزدیک میشوم، یک (باغ) به او نزدیک میشوم، اگر او به طرفم قدم بردارد، من به طرفش دویده میروم» [۳٧۳].
[۳٧۲] اینکه خداوند متعال این چیز را نوشت، سببش آن نیست که آن را فراموش نکند، بلکه سبب نوشتن، آن بود که این چیز برای ملائکۀ که مسؤول احوال مکلفین میباشند، معلوم باشد. [۳٧۳] از مسائل و احکام و متعلق به این حدیث آنکه: ۱) مراد از (ذرع): فاصلۀ بین انگشت و سطی تا نوک آرنج است، و مراد از (باغ): فاصلۀ سر انگشتها وسط دو دست است در وقتی که به طور افقی از هم باز شوند. ۲) امام ابن حجر، و امام عینی/در این حدیث به تفصیل سخن گفتهاند، و خلاصۀ آنچه که گفتهاند این است که: معنی این قول خداوند متعال که من در نزد گمان بندۀ خود میباشم... این است که: اگر گمانش نسبت به من این باشد که او را میامرزم، او را میآمرزم، و اگر گمانش این باشد که او را مؤاخذه و عقاب میکنم، او را مؤاخذه و عقاب میکنم، و البته این به آن معنی نیست که همۀ طاعات و عبادات را ترک کرده و بگوید که به خدا گمان عفو و رحمت دارم، بلکه باید بنده جانب اعتدال را مراعات نماید، یعنی: قدر امکان در طاعت و عبادت بکوشد، و به این امید باشد که خداوند اعمال نیکش را قبول نموده و خطاها و لغزشهایش را از لطف و مهربانی خود میبخشد. ۳) مراد از اینکه: اگر مرا در نزد خود ذکر کند، او را در نزد خود ذکر میکنم، این است که: اگر مرا به تنزیه و تقدیس آهسته ذکر کند، او را آهسته به ثواب و رحمت ذکر میکنم، و مراد از اینکه: اگر مرا در نزد مردم ذکر کند، او را در نزد مردم بهتری ذکر میکنم این است که: او را در نزد ملائکه ذکر میکنم. ۴) ابن بطال میگوید: این حدیث دلالت بر این دارد که ملائکه بر بنی آدم فضیلت دارند، و شواهدی را از قرآن کریم در این زمینه میآورد، از آن جمله این قول خداوند متعال که میفرماید: ﴿مَا نَهَىٰكُمَا رَبُّكُمَا عَنۡ هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةِ إِلَّآ أَن تَكُونَا مَلَكَيۡنِ أَوۡ تَكُونَا مِنَ ٱلۡخَٰلِدِينَ﴾، ولی امام عینی/این سخنش را رد نموده و میگوید: راجع تفصیلی است که در مذهب ما حنفیها است، و آن این است که: خواص بنیآدم بهتر از خواص ملائکه است، و عوام بنیآدم بهتر از عوام ملائکه است، ولی خواص ملائکه بهتر از عوام بنیآدم است، و از این حدیث چنین جواب میدهد که: شاید مراد از (مردم بهتر)، انبیاء الله و یا اهل فردوس باشند. ۵) اطلاق بسیاری از مفاهیم وارده در این حدیث نسبت به ذات باری تعالی بر سبیل مجاز است، زیرا دلائل عقلی قاطعی ثابت شده است که تعلق این چیزها نسبت به ذات باری تعالی محال است، پس مراد از این مفاهیم این است که: اگر کسی به طاعت اندکی به من تقرب جوید، ثواب بسیاری برایش میدهم، و هر اندازه که به طات بیفزاید، به اندازۀ بیشتری به ثواب دادنش میافزایم، اگر طاعت و عبادتش به تأنی و آرامی باشد، ثواب دادنم برایش به سرعت است، پس اطلاق لفظ (نفس) و (نزدیک شدن) و (دویدن) از باب مشاکله، و یا استعاره، و یا از نگاه قصد ارادۀ لوازم آنها است، و این حدیث از احادیث قدسی است که دلالت بر کَرَم أکرم الأکرمین، و رحمت أرحم الراحمین دارد.