٩- باب: مَنْ لَمْ يَرَ الرُّؤيَا لِأَوَّلِ عَابِرٍ إذَا لَمْ يُصِبْ
باب [٩]: کسی که به تعبیر معبر اول که به صواب نرسیده است اعتقاد ندارد
۲۱۸۶- عَنْ ابْنَ عَبَّاسٍ ب: أَنَّهُ كَانَ يُحَدِّثُ: أَنَّ رَجُلًا أَتَى رَسُولَ اللَّهِ جفَقَالَ: إِنِّي رَأَيْتُ اللَّيْلَةَ فِي المَنَامِ ظُلَّةً تَنْطُفُ السَّمْنَ وَالعَسَلَ، فَأَرَى النَّاسَ يَتَكَفَّفُونَ مِنْهَا، فَالْمُسْتَكْثِرُ وَالمُسْتَقِلُّ، وَإِذَا سَبَبٌ وَاصِلٌ مِنَ الأَرْضِ إِلَى السَّمَاءِ، فَأَرَاكَ أَخَذْتَ بِهِ فَعَلَوْتَ، ثُمَّ أَخَذَ بِهِ رَجُلٌ آخَرُ فَعَلاَ بِهِ، ثُمَّ أَخَذَ بِهِ رَجُلٌ آخَرُ فَعَلاَ بِهِ، ثُمَّ أَخَذَ بِهِ رَجُلٌ آخَرُ فَانْقَطَعَ ثُمَّ وُصِلَ. فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، بِأَبِي أَنْتَ، وَاللَّهِ لَتَدَعَنِّي فَأَعْبُرَهَا، فَقَالَ النَّبِيُّ ج: «اعْبُرْهَا» قَالَ: أَمَّا الظُّلَّةُ فَالإِسْلاَمُ، وَأَمَّا الَّذِي يَنْطُفُ مِنَ العَسَلِ وَالسَّمْنِ فَالقُرْآنُ، حَلاَوَتُهُ تَنْطُفُ، فَالْمُسْتَكْثِرُ مِنَ القُرْآنِ وَالمُسْتَقِلُّ، وَأَمَّا السَّبَبُ الوَاصِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الأَرْضِ فَالحَقُّ الَّذِي أَنْتَ عَلَيْهِ، تَأْخُذُ بِهِ فَيُعْلِيكَ اللَّهُ، ثُمَّ يَأْخُذُ بِهِ رَجُلٌ مِنْ بَعْدِكَ فَيَعْلُو بِهِ، ثُمَّ يَأْخُذُ بِهِ رَجُلٌ آخَرُ فَيَعْلُو بِهِ، ثُمَّ يَأْخُذُهُ رَجُلٌ آخَرُ فَيَنْقَطِعُ بِهِ، ثُمَّ يُوَصَّلُ لَهُ فَيَعْلُو بِهِ، فَأَخْبِرْنِي يَا رَسُولَ اللَّهِ، بِأَبِي أَنْتَ، أَصَبْتُ أَمْ أَخْطَأْتُ؟ قَالَ النَّبِيُّ ج: «أَصَبْتَ بَعْضًا وَأَخْطَأْتَ بَعْضًا» قَالَ: فَوَاللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَتُحَدِّثَنِّي بِالَّذِي أَخْطَأْتُ، قَالَ: «لاَ تُقْسِمْ» [رواه البخاری: ٧٠۴۶].
۲۱۸۶- از ابن عباسبروایت است که میگفت: شخصی نزد پیامبر خدا جآمد و گفت: شب گذشته سایبانی را به خواب دیدم که از آن روغن و عسل میچکید، و مردمانی را دیدم که به کف دست خود از آن [روغن و عسل] میگیرند، بعضیها بسیار و بعضیها اندک، در این وقت بود که دیدم ریسمانی از طرف زمین به سوی آسمان نصب گردیده است، و شما به آن بالا رفتید، بعد از شما شخص دیگری آن را گرفت و بالا رفت، و بعد از وی شخص سومی آن را گرفت و بالا رفت، بعد از آن شخص دیگری آن را گرفت ولی آن ریسمان قطع گردید، و دوباره باهم پیوست.
ابوبکرسگفت: یا رسول الله! پدرم فدای شما، شما را به خداوند سوگند، اجازه بدهید که این خواب را من تعبیر کنم، پیامبر خدا جفرمودند: «تعبیر کن».
ابوبکرسگفت: سایبان اسلام است، و آن روغن و عسلی که از آن میچکد، قرآن است که از آن شیرینی میتراود، بعضی از مردمان از قرآن بسیار استفاده میکنند، و بعضی اندک، و آن ریسمان بین آسمان و زمین، همان حقیقتی است که شما به راه آن روان هستید، و به آن استمساک نمودهاید، و خداوند متعال مرتبۀ شما را به آن بلند میسازد، بعد از شما شخص دیگری به آن تمسک میجوید و سبب رفعت مقامش میگردد، بعد از آن شخص دیگری آن را میگیرد، و سبب علو مرتبتش میگردد، بعد از آن شخص دیگری میآید و آن را میگیرد، ولی آن و سیله قطع میگردد، و باز دوباه متصل میشود، و به سبب آن بلند مرتبه میگردد، و حالا یا رسول الله! پدرم و مادرم فدای شما، بگوئید که تعبیر صحیح است یا خطاء؟
پیامبر خدا جفرمودند: «[تعبیر تو] در بعضی چیزها صحیح و در بعضی چیزها خطاء بود».
گفت: شما را به خداوند سوگند، که خطاهایم را بگوئید.
فرمودند: «سوگند مده» [۳۳٠].
[۳۳٠] از احکام و ماسئل متعلق به این حدیث آنکه: گویند: از جمله خطاهای ابوبکرسدر تعبیر این خواب آن بود که روغن و عسل را به تنها (قرآن) تعبیر نمود، حال آنکه آنها دوچیز و (قرآن) یک چیز است، بلکه مراد از روغن و عسل، (قرآن) و (سنت نبوی) است، و اینکه پیامبر خدا جاز بیان تعبیر صحیح خواب امتناع و رزیدند سببش آن است که اگر خواب را تعبیر میکردند، باید همۀ خواب را تعبیر میکردند، و تعبیر همۀ خواب که متضمن قتل عثمانسبود، سبب فتنه و هراس در بین مسلمانان میگردید، والله تعالی أعلم.