۲۶- «باب»
باب [۲۶]
۱۸۶۱: عَنْ أُسَامَةَ، سعَنِ النَّبِيِّ جقَالَ: «قُمْتُ عَلَى بَابُ الجَنَّةِ، فَكَانَ عَامَّةَ مَنْ دَخَلَهَا المَسَاكِينُ، وَأَصْحَابُ الجَدِّ مَحْبُوسُونَ، غَيْرَ أَنَّ أَصْحَابَ النَّارِ قَدْ أُمِرَ بِهِمْ إِلَى النَّارِ، وَقُمْتُ عَلَى بَابُ النَّارِ فَإِذَا عَامَّةُ مَنْ دَخَلَهَا النِّسَاءُ» [رواه البخاری: ۵۱٩۶].
۱۸۶۱: از اسامهساز پیامبر خدا جروایت است که فرمودند: «به دروازۀ بهشت ایستادم، دیدم عموم کسانی که به بهشت میروند فقراء هستند، و از سرمایه داران ممانعت به مل میآید و در انتظار هستند، و دوزخیان همگی به سوی دوزخ برده شدند، و بر در دوزخ استادم، و دیدم اکثر کسانی که به دوزخ رفتند زنها هستند» [۳۵].
[۳۵] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) البته سبب دخول بهشت برای اکثر فقراء فقیر بودن آنها نیست، بلکه صبر و شکر آنها در چیزی است که خداوند برای آنها مقدر کرده است، و دوری آنها از گناهانی است که ثروتمندان مرتکب آن میشوند، و اگر سبب رفتن فقراء به بهشت، فقیر بودن آنها میبود، باید همۀ فقراء به بهشت میرفتند، نه اکثر آنها. بنابراین اگر فقیری باشد، که مرتکب گناه از: قتل نفس، و زنا، و آزار و اذیت والدین، و همسایگان و امثال این کارها گردد، بدون شک مستحق دوزخ است، چنانچه اگر ثروتمندی باشد که مالش را از راه حلال بدست آورده باشد، و حق خدا را در آن مال خود اداء کرده باشد، و مرتکب گناهان دیگری نشده باشد، امید بخداوند است که به بهشت برود. ۲) چنانچه سبب رفتن دوزخ برای زنها زن بودن آنها نیست، بلکه سبب آنست که مخالفت آنها از احکام شریعت، بیشتر از مخالفت مردها از احکام شریعت است، و اگر سبب رفتنشان به دوزخ، مطلق زن بودن آنها میبود، باید همۀ آنها به دوزخ میرفتند، نه اکثر آنها، بنابراین اگر زنهایی باشند که از مردها کمتر مرتکب خلاف شده باشند، نسبت رفتن آنها به دوزخ کمتر از نسبت مردهایی است که مرتکب خلاف بیشتری شدهاند. پس خلاصه آنکه: سبب رفتن به بهشت و دوزخ عملی است که مستوجب رفتن به بهشت و یا دوزخ میشود، چه این عمل را فقیری انجام دهد، و چه ثروتمندی، و چه مردی انجام دهد، و چه زنی.