فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد ششم

فهرست کتاب

۶- باب: مَا رُخِّصَ لِلْمَريضِ أنْ يَقُولَ إنِّي وَجِعٌ أوْ وَا رَأسَاه أو اشتدَّ بِي الْوَجَعُ وَقَولِ أيُّوبَ÷: ﴿أَنِّي مَسَّنِيَ ٱلضُّرُّ وَأَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِينَ

۶- باب: مَا رُخِّصَ لِلْمَريضِ أنْ يَقُولَ إنِّي وَجِعٌ أوْ وَا رَأسَاه أو اشتدَّ بِي الْوَجَعُ وَقَولِ أيُّوبَ÷: ﴿أَنِّي مَسَّنِيَ ٱلضُّرُّ وَأَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِينَ
باب [۶]: ناله و شکایتی که برای مریض روا است.. و گفتۀ ایوب÷که: ﴿و رنج و بیماری به من روی آورده و تو مهربان‌ترین مهربانانی

۱٩۵٧- عَنْ عَائِشَةُ ل: وَارَأْسَاهْ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «ذَاكِ لَوْ كَانَ وَأَنَا حَيٌّ فَأَسْتَغْفِرُ لَكِ وَأَدْعُو لَكِ»، فَقَالَتْ عَائِشَةُ: وَا ثُكْلِيَاهْ، وَاللَّهِ إِنِّي لَأَظُنُّكَ تُحِبُّ مَوْتِي، وَلَوْ كَانَ ذَاكَ، لَظَلَلْتَ آخِرَ يَوْمِكَ مُعَرِّسًا بِبَعْضِ أَزْوَاجِكَ، فَقَالَ النَّبِيُّ ج: «بَلْ أَنَا وَارَأْسَاهْ، لَقَدْ هَمَمْتُ - أَوْ أَرَدْتُ - أَنْ أُرْسِلَ إِلَى أَبِي بَكْرٍ وَابْنِهِ فَأَعْهَدَ، أَنْ يَقُولَ: القَائِلُونَ أَوْ يَتَمَنَّى المُتَمَنُّونَ ثُمَّ قُلْتُ: يَأْبَى اللَّهُ وَيَدْفَعُ المُؤْمِنُونَ، - أَوْ يَدْفَعُ اللَّهُ وَيَأْبَى المُؤْمِنُونَ -» [رواه البخاری: ۵۶۶۵].

۱٩۵٧- از عائشهلروایت است که گفت: و ای! سرمن، پیامبر خدا جفرمودند: «اگر تو مردی و من زنده بودم، برایت طلب آمرزش نموده و به حق تو دعا می‌کنم».

عائشهلگفت: وا مصیبتا! به خداوند سوگند طوری معلوم می‌شود که بر مرگ من خوش هستید، و اگر چنین باشد، تا [آخرین روز، شما با بعضی از همسران خود همبستر می‌شوید.

پیامبر خدا جفرمودند: «بلکه من می‌گویم که وای سرمن، [یعنی: وا مصیبتاه را باید من بگویم، نه تو، زیرا من میمیرم و تو زنده می‌مانی]، و تصمیم گرفتم که ابوبکر و فرزندش را بطلبم، و پیش از آنکه مردم چیزی بگویند، و یا کسانی که آرزوی خلافت را دارند، خلافت را آرزو نمایند، [امر خالفت را] واضح سازم، ولی بعد از آن با خود گفتم که خداوند این کار را [جز برای ابوبکر، برای کس دیگری نصیب نمی‌کند]، و مسلمانان هم [جز خلافت ابوبکر خلافت دیگری را] قبول نخواهند کرد – و یا گفتند که یدفع الله و یأبی المؤمنون – و شک در تقدیم و تأخیر این عبارت از طرف راوی است - [۱۲۳].

[۱۲۳] از احکام و سمائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) در این حدیث سه موضوع را پیامبر خدا جاز طریق وحی پیش بینی نموده و خبر دادند، و هر سه موضوع به تحقق پیوست موضوع اول آنکه برای عائشهلگفتند که من از تو پیشتر خواهم مرد، و البته همان طور هم شد، موضوع دوم آنکه: خلافت را خداوند بعد از مرگ پیامبر خود، نصیب ابوبکرسمی‌سازد، و البته این هم همان طور شد، و موضوع سوم آنکه: مسلمانان جز خلافت ابوبکر صدیقسخلافت شخص دیگری را قبول نمی‌کنند، و این هم به همان طریقی شد که پیامبر خدا جپیش بینی کرده بودند. ۲) چنان‌چه این حدیث اشارت بر این دارد که نامۀ را که می‌خواستند پیامبر خدا جدر هنگام وفات خود بنویسند و بعضی از صحابه از آن جلوگیری نمودند، و صیت نامۀ خلافت برای ابوبکر صدیقسبود، و امام مسلم/در روایت این حدیث به این امر اشاره می‌کند.