۸- باب: مَنْ قالَ لاَ رِضَاعَ بَعْدَ حَوْلَيْنِ لِقَوله تَعَالَى: ﴿حَوۡلَيۡنِ كَامِلَيۡنِ﴾
باب [۸]: کسی که میگوید: بعد از دو سال شیر خوارگی ثابت نمیشود، بدلیل قول خداوند ﴿دو سال کامل﴾
۱۸۴۱- عَنْ عَائِشَةَ ل: أَنَّ النَّبِيَّ جدَخَلَ عَلَيْهَا وَعِنْدَهَا رَجُلٌ، فَكَأَنَّهُ تَغَيَّرَ وَجْهُهُ، كَأَنَّهُ كَرِهَ ذَلِكَ، فَقَالَتْ: إِنَّهُ أَخِي، فَقَالَ: «انْظُرْنَ مَنْ إِخْوَانُكُنَّ، فَإِنَّمَا الرَّضَاعَةُ مِنَ المَجَاعَةِ» برواه البخاری: ۵۱٠۲].
۱۸۴۱- از عائشهلروایت است که پیامبر خدا جنزدش آمدند و دیدند شخصی آنجا نشسته است، رنگ پیامبر خدا جتغییر کرد، و گویا از این کار بدشان آمد.
عائشه گفت: این برادر من است.
فرمودند: «خوب نگاه کنید که برادر شما کیست، شیر خوارگی وقتی ثابت میشود که در حالت گرسنگی [یعنی: زمان طفولیت] باشد» [۱۵].
۱۸۴۲- عَنْ جَابِرًا بْنِ عَبدِ اللَّهِ بقَالَ: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ جأَنْ تُنْكَحَ المَرْأَةُ عَلَى عَمَّتِهَا أَوْ خَالَتِهَا» [رواه البخاری: ۵۱٠۸].
۱۸۴۲- از جابر بن عبداللهبروایت است که گفت: پیامبر خدا جاز اینکه زن بر بالای عمه و یا خالهاش به نکاح گرفته شود، نهی فرمودند» [۱۶].
[۱۵] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) پیش از بیان این حکم از طرف پیامبر خدا ج– طوری که قبلا یادآور شدیم نظر عائشهلاین بود که برای ثبوت شیر خوارگی، سن معینی نیست، از این جهت کسی را که میخواست نزدش بیاید، به خواهران و یا خواهر زادگان خود امر میکرد که شیر خود را برایش بخورانند، تا رضاعت ثابت گردیده و برایش محرم شود، ولی بعد از اینکه این قول پیامبر خدا جرا شنید، از نظر خود برگشت. ۲) بعضی از علماء هنوز هم بر این نظراند که شیر خوارگی در هر سن و سالی ثابت میشود، ولی نظر جمهور علماء بر این است که شیر خوارگی وقتی ثابت میشود که در خورد سالی باشد، وحد اکثر سنی که در آن شیر خوارگی ثابت میشود، در نزد امام شافعی/دو سال، در نزد امام مالک/دو سال و سه ماه، در نزد امام ابو حنیفه/دو سال و نیم، و در نزد امام زفر/سه سال است، و بعد از این سن و سال در نزد عامۀ علماء شیر خوارگی ثابت نمیشود. [۱۶] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) تحریم جمع بین دو خواهر، از قرآن کریم، و تحریم جمع بین زن و عمهاش، و تحریم جمع بین زن و خالهاش، از سنت نبوی، و تحریم کسانی به همین معنی میباشند، - که تفصیل آن را بعد از این بیان خواهیم داشت – از نگاه قیاس ثابت شده است. ۲) کسی که زنی را در نکاح خود دارد، تا وقتی که آن زن وفات نکرده و یا او را طلاق نداده است، نباید عمه و یا خالۀ آن زن را به نکاح بگیرد. ۳) هر دو زنی که اگر یکی از آنها مرد فرض شود و نکاح دیگری برای وی حرام باشد، به نکاح گرفتن آن دو زن باهم روا نیست، بنابراین روا نیست که زن و برادر زادهاش، و یا زن و خواره زادهاش، در یک وقت به نکاح شخصی در آیند.