۲٧- باب: صِفَةِ الجَنَّةِ وَالنَّارِ
باب [۲٧]: صفت بهشت و دوزخ
۲۱۲۶- عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِذَا صَارَ أَهْلُ الجَنَّةِ إِلَى الجَنَّةِ، وَأَهْلُ النَّارِ إِلَى النَّارِ، جِيءَ بِالْمَوْتِ حَتَّى يُجْعَلَ بَيْنَ الجَنَّةِ وَالنَّارِ، ثُمَّ يُذْبَحُ، ثُمَّ يُنَادِي مُنَادٍ: يَا أَهْلَ الجَنَّةِ لاَ مَوْتَ، وَيَا أَهْلَ النَّارِ لاَ مَوْتَ، فَيَزْدَادُ أَهْلُ الجَنَّةِ فَرَحًا إِلَى فَرَحِهِمْ، وَيَزْدَادُ أَهْلُ النَّارِ حُزْنًا إِلَى حُزْنِهِمْ» [رواه البخاری: ۶۵۴۸].
۲۱۲۶- از ابن عمربروایت است که گفت: پیامبر خدا جفرمودند: «هنگامی که مصیر بهشتیها به بهشت و دوزخیها به دوزخ تعیین شود، مرگ را آورده و در بین بهشت و دوزخ ذبح میکنند، و منادی ندا میکند که: ای اهل بهشت! بعد از این مرگی نیست، و ای اهل دوزخ! بعد از این مرگی نیست، و اینجا است که خوشی بر خوشیها بهشتیها، و غمی بر غمهای دوزخیها افزوده میگردد» [۲٧۵].
۲۱۲٧- عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الخُدْرِيِّ سقَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى يَقُولُ لِأَهْلِ الجَنَّةِ: يَا أَهْلَ الجَنَّةِ؟ فَيَقُولُونَ: لَبَّيْكَ رَبَّنَا وَسَعْدَيْكَ، فَيَقُولُ: هَلْ رَضِيتُمْ؟ فَيَقُولُونَ: وَمَا لَنَا لاَ نَرْضَى وَقَدْ أَعْطَيْتَنَا مَا لَمْ تُعْطِ أَحَدًا مِنْ خَلْقِكَ، فَيَقُولُ: أَنَا أُعْطِيكُمْ أَفْضَلَ مِنْ ذَلِكَ، قَالُوا: يَا رَبِّ، وَأَيُّ شَيْءٍ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ؟ فَيَقُولُ: أُحِلُّ عَلَيْكُمْ رِضْوَانِي، فَلاَ أَسْخَطُ عَلَيْكُمْ بَعْدَهُ أَبَدًا» [رواه البخاری: ۶۵۴٩].
۲۱۲٧- از ابو سعید خدریسروایت است که گفت: پیامبر خدا جفرمودند: «خداوند متعال برای اهل بهشت میگوید: ای اهل بهشت!
میگویند: پروردگار ما! لبیک و سعدیک.
میگوید: آیا راضی هستید؟
میگویند: چرا راضی نباشیم، برای ما چیزهای را عطا کردی که برای هیچ یک از خلق خود عطا نکردی.
میگوید: از این هم [نعمت] بالاتری را برای شما میدهم.
میگویند: پروردگارا! نعمتی که از این نعمتها بالاتر باشد چیست؟
میگوید: آن نعمت خوشنودی من است که بعد از این هیچگاه بر شما غضب نمیکنم» [۲٧۶].
۲۱۲۸- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س، عَنِ النَّبِيِّ جقَالَ: «مَا بَيْنَ مَنْكِبَيِ الكَافِرِ مَسِيرَةُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ للرَّاكِبِ المُسْرِعِ» [رواه البخاری: ۶۵۵۱].
۲۱۲۸- از ابو هریرهساز پیامبر خدا جروایت است که فرمودند: «[در قیامت] پهنای بین شانههای کافر، به اندازۀ مسافت سه روز راهی است که سوارۀ سریع السیر میپیماید» [۲٧٧].
۲۱۲٩- عَنْ أَنَسُ بْنُ مَالِكٍ س، عَنِ النَّبِيِّ جقَالَ: «يَخْرُجُ قَوْمٌ مِنَ النَّارِ بَعْدَ مَا مَسَّهُمْ مِنْهَا سَفْعٌ، فَيَدْخُلُونَ الجَنَّةَ، فَيُسَمِّيهِمْ أَهْلُ الجَنَّةِ: الجَهَنَّمِيِّينَ» [رواه البخاری: ۶۵۵٩].
۲۱۲٩- از انس بن مالکساز پیامبر خدا جروایت است که فرمودند: «مردمی از دوزخیان بعد از اینکه آثار سوختگی در آنها نمودار است، از دوزخ بیرون میشوند، و به بهشت میروند، و بهشتیان آنها را بنام دوزخیها یاد میکنند» [۲٧۸].
۲۱۳٠- عَنِ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِيرٍ سقَالَ: سَمِعْتُ النَّبِيَّ جيَقُولُ: «إِنَّ أَهْوَنَ أَهْلِ النَّارِ عَذَابًا يَوْمَ القِيَامَةِ رَجُلٌ، عَلَى أَخْمَصِ قَدَمَيْهِ جَمْرَتَانِ، يَغْلِي مِنْهُمَا دِمَاغُهُ كَمَا يَغْلِي المِرْجَلُ وَالقُمْقُمُ» [رواه البخاری: ۶۵۶۲].
۲۱۳٠- از نعمان بن بشیرسروایت است که گفت: از پیامبر خدا جشنیدم که میفرمودند: «آسانترین عذاب اهل دوزخ عذاب کسی است که در کف پایش دو ارۀ آتش گذاشته میشود، و از اثر آن آتش، مغز سرش مانند دیگ چودنی و (قمقم) میجوشد» [۲٧٩].
۲۱۳۱- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ سقَالَ: قالَ النَّبِيُّ ج: «لاَ يَدْخُلُ أَحَدٌ الجَنَّةَ إِلَّا أُرِيَ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ لَوْ أَسَاءَ، لِيَزْدَادَ شُكْرًا، وَلاَ يَدْخُلُ النَّارَ أَحَدٌ إِلَّا أُرِيَ مَقْعَدَهُ مِنَ الجَنَّةِ لَوْ أَحْسَنَ، لِيَكُونَ عَلَيْهِ حَسْرَةً» [رواه البخاری: ۶۵۶٩].
۲۱۳۱- از ابو هریرهسروایت است که گفت: پیامبر خدا جفرمودند: «هیچکس به بهشت نمیرود مگر آنکه جایش در دوزخ – در صورتی که بدکار میبود – برایش نشان داده میشود، تا اینکه شکر گذاریاش بیشتر گردد».
«و هیچکس به دوزخ نمیرود مگر آنکه جایش در بهشت – در صورتی که نیکوکار میبود – برایش نشان داده میشود، تا اینکه حسرت و افسوسش افزونتر گردد» [۲۸٠].
[۲٧۵] زیرا هرکدام از دو گروه یقین حاصل میکنند که جای ابدیشان همان جایی است که در آن قرار دارند، و تغییر و تبدیلی در آن صورت نمیگیرد، و در (فتح المبدی) آمده است که کشندۀ مرگ در روز قیامت یحیی÷است، و مناسبتش این است که نامش که (یحیی) باشد، خلاف مرگ و از بین برندۀ مرگ است. [۲٧۶] و این نعمت بالاترین نعمتها است، و این قول خداوند متعال که میفرماید: ﴿وَرِضۡوَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِ أَكۡبَرُ﴾، و [از جملۀ نعمتهای بهشت] رضایتی است که طرف خدا که [از همه نعمتها] بزرگتر است، اشارتی به این معنی دارد، زیرا وقتی که بنده یقین حاصل کند که مولایش بعد از این به طور دائم از وی راضی است، و همه نعمتها را برایش فراهم کرده است، قلبش نهایت آرام و خاطرش نهایت شاد میگردد. [۲٧٧] و بزرگ شدن جسم کافر به جهت احساس بیشتر عذاب برای وی است، و در حدیث دیگری آمده است که دندان کافر در روز قیامت، به اندازۀ کوه (احد) بزرگ میشود، زیرا اگر یک قسمت از انگشت انسان در آتش باشد، سوزش و دردش کمتر از آن است که تمام انگشت و یا تمام دست انسان در آتش باشد، به این معنی که درد با مقداری که از جسم در عذاب میباشد، تناسب مستقیم دارد، و چون جسم کافر خیلیها بزرگ میشود، به یقین که احساس درد و عذابش نیز به همان اندازه بیشتر و بیشتر میشود، والله تعالی أعلم. [۲٧۸] یعنی: آینها سکانی هستند که نسبت به اعمال بد خود، مستحق دوزخ بودند، ولی خداوند متعال با رحمت خود از آنها عفو کرده و آنها را به بهشت میبرد، و در سنن بیهقی از جابرسروایت است که گفت: «در گردن آنها نوشته میشود که (آزاد شدگان خدا از دوزخ)، و از همین سبب به نام دوزخیان یاد میشوند»، و در صحیح مسلم از حدیث ابو سعید روایت است که آنها دعا میکنند و از خدا میخواهند که این نام را از آنها دور کند، و خداوند این نام را از آنها دور میکند، و بعد از این به نام دوزخیان یاد نمیشوند. [۲٧٩] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: دیگ چودنی، معروف است، و قمقم ظرفی است شیشهای دارای گردن باریک، و یا مطلق ظرفی است که دارای گردن باریک باشد و آب را در آن بجوشانند، و گرچه محتوای دیگ و آب در هر ظرفی که باشد، هنگامی که به درجۀ معینی از حرارت رسید، به جوش میآید و میجوشد، ولی محتوای دیگ چودنی، و آبی که در ظرف گردن باریک به جوش میآید، به شدت بیشتری میجوشد. [۲۸٠] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: طوری که در سنن ابن ماجه آمده است، این کار در قبر واقع میشود، از ابو هریرهسروایت است که گفت: «[برای بهشتی] سوراخی از طرف دوزخ گشوده میشود و برایش گفته میشود: ببین که از چگونه جایی خداوند تو را نجات داد» و در مسند احمد از حدیث ابو سعید روایت است که گفت: «برای [بهشتی] دروازۀ از طرف دوزخ گشوده میگردد و برایش گفته میشود که اگر کافر میشدی، جای تو اینجا بود، ولی اکنون که ایمان آوردی منزل تو اینجا است، و برای [دوزخی] دروازۀ از جنت گشوده میشود، و برایش گفته میشود که اگر مسلمان میشدی، جای تو اینجا بود.