۱۶- باب: لَعْقِ الأصَابعِ
باب [۱۶]: لیسیدن انگشتان
۱٩٠۶: عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ: بأَنَّ النَّبِيَّ جقَالَ: «إِذَا أَكَلَ أَحَدُكُمْ فَلاَ يَمْسَحْ يَدَهُ حَتَّى يَلْعَقَهَا أَوْ يُلْعِقَهَا» [رواه البخاری: ۵۴۵۶].
۱٩٠۶- از ابن عباسبروایت است که پیامبر خدا جفرمودند: «وقتی که کسی از شما چیزی میخورد تا وقتی که دست خود را نمیلیسد، یا نمیلیساند، آن را پاک نکند» [٧۶].
۱٩٠٧- عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ ب: أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنِ الوُضُوءِ مِمَّا مَسَّتِ النَّارُ؟ فَقَالَ: «لاَ، قَدْ كُنَّا زَمَانَ النَّبِيِّ جلاَ نَجِدُ مِثْلَ ذَلِكَ مِنَ الطَّعَامِ إِلَّا قَلِيلًا، فَإِذَا نَحْنُ وَجَدْنَاهُ لَمْ يَكُنْ لَنَا مَنَادِيلُ إِلَّا أَكُفَّنَا وَسَوَاعِدَنَا وَأَقْدَامَنَا، [رواه البخاری: ۵۴۵٧].
۱٩٠٧- از جابر بن عبداللهبروایت است که گفت: در زمان پیامبر خدا جدستمال دیگری به جز از کفهای دست، بازوها، و قدمهای خود نداشتیم [٧٧].
[٧۶] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) مراد از لیسیدن دست، لیسیدن سه انگشتی است که شخص با آنها نان میخورد، و این سه انگشت عبارت اند از: انگشت وسطی، و سبابه و ابهام، و این امر برای وجوب نیست، بلکه برای استحباب است، و این کار دلالت بر تواضح وفروتنی شخص دارد، و دیگر آنکه در آن وقت بعد از طعام خوردن – نسبت به قلت آب دستهای خود را با جامههای خود پاک میکردند، و لیسیدن انگشتان سبب آن میشد که اثر طعام در جامههایشان کمتر دیده شود، و حدیث آتی اشاره به این امر دارد. ۲) چون در حدیث نبوی شریف لفظ (فلا یمسح) که به معنی (پاک نکند) میباشد، آمده است، چنین دانسته میشود که این امر در حالتی است که شخص دست خود را پاک میکند، ولی اگر کسی دست خود را میشست، لیسیدن انگشتان ضرورتی ندارد. [٧٧] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: مراد از این گفتۀ جابرسکه: (در زمان پیامبر خدا جدستمال دیگری به جز از کفهای دست، بازوها، و قدمهای خود نداشتیم)، این است که: بعد از طعام خوردن، کفهای دست خود را با یکدیگر، و یا به بازوها و قدمهای خود میمالیدیم، و باید توجه داشت که طعامها در آن وقت بیشتر نان خشک، و خرما، و شیر، بود و چرپی نداشت.