۸- باب: النَّفْخِ فِي الشَّعِيرِ
باب [۸]: پف کردن در جو
۱۸٩۶- عَنْ سَهْلٍ: سهَلْ رَأَيْتُمْ فِي زَمَانِ النَّبِيِّ جالنَّقِيَّ؟ قَالَ: «لاَ» فَقُلْتُ: فَهَلْ كُنْتُمْ تَنْخُلُونَ الشَّعِيرَ؟ قَالَ: «لاَ، وَلَكِنْ كُنَّا نَنْفُخُهُ» [رواه البخاری: ۵۴۱٠].
۱۸٩۶- از سهلسروایت است که کسی از وی پرسید: آیا شما در زمان پیامبر خداجنان پاکیزه و نرم دیده بودید؟
گفت: نه.
پرسید: آرد جو را غربال میکردید؟
گفت: نه، بلکه [جهت رفتن سبوس و خاشاک بر آن پُف میزدیم [۶۵].
[۶۵] یعنی: با دهان خود پف میزدیم تا سبوس و خاشاک آن قدری کم شود، و این کار از آن جهت عملی بود که مقدار جوی را که از آن جهت خوراک خود استفاده میکردند، کم و اندک بود، و در اغلب احوال خوراکشان خرما بود.