فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد ششم

فهرست کتاب

۱- باب: الخَمْرُ مِنَ العَسَلِ وَهُوَ الْبِتْعَ
باب [۱]: شرابی که از عسل ساخته می‌شود و آن را (بِتْع) می‌گویند

۱- باب: الخَمْرُ مِنَ العَسَلِ وَهُوَ الْبِتْعَ
باب [۱]: شرابی که از عسل ساخته می‌شود و آن را (بِتْع) می‌گویند

۱٩۳۳- عَنْ عَائِشَةَ، لقَالَتْ: سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ جعَنِ البِتْعِ، فَقَالَ: «كُلُّ شَرَابٍ أَسْكَرَ فَهُوَ حَرَامٌ» [رواه البخاری: ۵۵۸۵].

۱٩۳۳- از عائشهلروایت است که گفت: کسی از پیامبر خدا جحکم (بُتْع) که نبیذ عسل است، و مردم یمن آن را می‌آشامیدند، پرسید، فرمودند: «هر شرابی که سبب مستی شود حرام است» [۱٠۳].

۱٩۳۴- عَنْ أَيِي عَامِرٍ الْأَشْعَرِيُّ، س: سَمِعَ النَّبِيَّ جيَقُولُ: «لَيَكُونَنَّ مِنْ أُمَّتِي أَقْوَامٌ، يَسْتَحِلُّونَ الحِرَ وَالحَرِيرَ، وَالخَمْرَ وَالمَعَازِفَ، وَلَيَنْزِلَنَّ أَقْوَامٌ إِلَى جَنْبِ عَلَمٍ، يَرُوحُ عَلَيْهِمْ بِسَارِحَةٍ لَهُمْ، يَأْتِيهِمْ - يَعْنِي الفَقِيرَ - لِحَاجَةٍ فَيَقُولُونَ: ارْجِعْ إِلَيْنَا غَدًا، فَيُبَيِّتُهُمُ اللَّهُ، وَيَضَعُ العَلَمَ، وَيَمْسَخُ آخَرِينَ قِرَدَةً وَخَنَازِيرَ إِلَى يَوْمِ القِيَامَةِ» [رواه البخاری: ۵۵٩٠].

۱٩۳۴- از ابو عامر اشعریس [۱٠۴]روایت است که از پیامبر خدا جشنیده است که فرمودند: «از امت من، مردمی خواهند بود که زنا و پوشیدن ابریشم، و شراب و موسیقی را حلال بدانند.

«و مردمی با رمۀ گوسفندی که دارند، شب به کنار کوهی می‌روند، [و شخص فقیری] روی حاجتی که دارد نزد آن‌ها می‌رود، [و از آن‌ها چیزی می‌طلبد]، و آن‌ها برایش می‌گویند: فردا بیا، و خداوند متعال شب هنگام، آن‌ها را هلاک می‌کند، و کوه را بر آن‌ها سرنگون می‌سازد، و کسانی را که نجات یافته‌اند تا روز قیامت به بوزینه و خوک مسخ می‌کند» [۱٠۵].

[۱٠۳] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: اساس و علت تحریم، در شراب مستی است، و تغییر شکل و نام، و کیفیت ساختن، تاثیری بر حرمت آن ندارد، پس هر چیزی که نوشیدن و یا نتاول آن سبب مستی گرددف حرام است، ولو انکه به طریق دیگری غیر از طریقی که عرب‌ها شراب می‌ساختند ساخته شود، و یا از مادۀ دیگری غیر از انگور و یا خرما بدست آمده باشد. [۱٠۴] وی عبید بن سلیم بن حصار اشعری کاکای ابو موسی اشعری است از کسانی است که در اول مسلمان شده بودند، در یک مرحلۀ از عمر خود نابینا شد، ولی باز بینائی‌اش را در یافت، در سریۀ اوطاس که نبی کریم جاو را امیر آن لشکر مقرر نموده بودند، به شهادت رسید، (الإصابه: ۴/۱۲۳). [۱٠۵] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) اینکه چنین اشخاصی با وجد حلال دانستن این محرمات، از امت محمدی شمرده شده‌اند، سببش این است که حلال دانستن آن‌ها بر اساس تاویل است، و اگر بر اسا تاولی نباشد کفر است، زیرا تحریم زنا و شراب قطعی است، و حلال دانستن چیزی که تحریم آن قطعی باشد، به اتفاق علماء کفر است، و یا معنی حدیث این است که این مردم این اعمال را طوری بی‌باکانه مرتکب می‌گردند که گویا آن‌ها را حلال می‌دانند، که در این صورت نیز کافر نمی‌شوند، و یا نسبت آن‌ها به این امت به اساس اصل انتماء است، یعنی این مردم در اصل از این امت بوده‌اند، گرچه با این عقیده و اعمال خود از این امت خارج شده‌اند. ۲) این حدیث به مجموع خود دلالت بر این دارد که غفلت و دوری از احکام شریعت طوری در مردم نفوذ می‌کند، که پابندی به دین را فراموش می‌کنند، و شب و روز را به لهو و لعب، زنا، شرابخوری و موسیقی می‌گذارانند، و با آنکه ثروتمند هستند، اگر فقیری از آن‌ها چیزی بخواهد، روی تمسخر برایش می‌گویند: امروز برو و فردا بیا، و یا از اطمینانی که بر عمر خود و بر دنیا دارند، برای فقیر چنین سخنی می‌گویند، ولی غافل از آنکه عذاب خداوندی در انتظار آن‌ها است، و همان است که خداوند برای آن‌ها مهلت نداده و آن‌ها رذا هلاک می‌سازد.