فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد ششم

فهرست کتاب

۱۸- باب: قَوْلِ الله تَعَالَى: ﴿فَإِذَا طَعِمۡتُمۡ فَٱنتَشِرُواْ
باب [۱۸]: قوله تعالی: ﴿و چون طعام خوردید پراکنده شوید

۱۸- باب: قَوْلِ الله تَعَالَى: ﴿فَإِذَا طَعِمۡتُمۡ فَٱنتَشِرُواْ
باب [۱۸]: قوله تعالی: ﴿و چون طعام خوردید پراکنده شوید

۱٩۱٠- عَنْ أَنِسٍ سقَالَ: أَنَا أَعْلَمُ النَّاسِ بِالحِجَابِ، كَانَ أُبَيُّ بْنُ كَعْبٍ يَسْأَلُنِي عَنْهُ «أَصْبَحَ رَسُولُ اللَّهِ جعَرُوسًا بِزَيْنَبَ بِنْتِ جَحْشٍ، وَكَانَ تَزَوَّجَهَا بِالْمَدِينَةِ، فَدَعَا النَّاسَ لِلطَّعَامِ بَعْدَ ارْتِفَاعِ النَّهَارِ، فَجَلَسَ رَسُولُ اللَّهِ جوَجَلَسَ مَعَهُ رِجَالٌ بَعْدَ مَا قَامَ القَوْمُ، حَتَّى قَامَ رَسُولُ اللَّهِ جفَمَشَى وَمَشَيْتُ مَعَهُ، حَتَّى بَلَغَ بَابَ حُجْرَةِ عَائِشَةَ، ثُمَّ ظَنَّ أَنَّهُمْ خَرَجُوا فَرَجَعْتُ مَعَهُ، فَإِذَا هُمْ جُلُوسٌ مَكَانَهُمْ، فَرَجَعَ وَرَجَعْتُ مَعَهُ الثَّانِيَةَ، حَتَّى بَلَغَ بَابَ حُجْرَةِ عَائِشَةَ، فَرَجَعَ وَرَجَعْتُ مَعَهُ فَإِذَا هُمْ قَدْ قَامُوا، فَضَرَبَ بَيْنِي وَبَيْنَهُ سِتْرًا، وَأُنْزِلَ الحِجَابُ» [رواه البخاری:۵۴۶۶].

۱٩۱٠- از انسسروایت است که گفت: از قصۀ حجاب از همۀ مردم من با خبرتر هستم، و أُبی بن کعب دربارۀ آن از من سؤال می‌کرد، هنگامی که پیامبر خدا جبا زینب بنت جحشلدر مدینه ازدواج کردند، مردم را در وقت چاشت برای طعام دعوت نمودند.

بعد از اینکه مردم برخاستند، پیامبر خدا جنشستند وعدۀ از مردم با ایشان نشستند، تا اینکه پیامبر خدا جنیز برخاستند و رفتند، و من هم با ایشان رفتم، تا اینکه به در حجرۀ عائشهلرسیدند.

و فکر کردند که مردم بیرون شده و رفته‌اند، از این رو برگشتند، و من هم با ایشان برگشتم، ولی دیدیم که مردم هنوز در جای خود نشسته‌اند، باز برای بار دوم برگشتند، و من نیز با ایشان برگشتم تا اینکه به در حجرۀ عائشهلرسیدند.

باز فکر کردند که آن‌ها بر آمده‌اند، و همان بود که برگشتند، و من هم با ایشان برگشتم، دیدیم که مردم برخاسته‌اند، و پیامبر خدا جبین من و بین خود پرده زدند، و آیۀ حجاب نازل گردید.