وجوب جمـعه در شهری که جمعیت آن بالغ بر پنج هزار نفر است
چه میفرمایند علمای دین مبین اسلام در مسئله ذیل:
شهری است بنام قولنجی، در آذربـایجان غربی ٤٥ کـیلومتری ارومـیه و سلماس، با علائم و ویژگیهای ذیل:
مسـاحت اراضی آبی و دیـمی ۶۰ کـیلومتر مربع، بـودن پادگان در یک کیلومتری در اراضی روستا، دارای آبیاری و برق و مخابرات هزار شمارهای خودکار، بهداری، مرکز بهداشت، زایشگاه، و چشمههای آب چهار تا، مدرسه راهنمایی و ابتدایی ٢٥ کلاس، مسجد ٣ باب، هرکدام به اندازه ٢٠٠ متر مربع و ١٥٠ متر مربع، دهداری، محل تزریقات و پـانسمان، ١٢٠٠ کـارت سکـونت، ٨٠٠ خانه مجزا، جمعیت پنج هزار نفر، با داشتن حدود هشتاد باب دکان از انواع و اقسام خوار و بارفروشی، خیاطی، لبنیات فروشی، و شرکت تعاونی و دو بانک و با بیش از ده هزار راس گوسفند و گاو و جادههای آسفالته، و قصابی، و خرید و فروش دام توسط ٢٠ نفر تاجر رسمی، معدن سنگ و ماسه، دو تا قبرستان، فروشندگی نفت و گازوئیل، باشگاه ورزشی، تعمیرگاههای وسایل خانگی و وسائط نقلیه، کامیونهای باربری به داخل و خارج ١٢٠ دستگاه، دکان لوازم برقی، دندان پزشکی، چاههای عمیق ٢٥ حلقه، میدان فوتبال، جوشکاری، حلبیسازی، کارخانه پنیر، باتریسازی، داشتن قاری ٥ نفر، و زنبور عسل داری، همه اینها را دارا میباشد. حالا آیا نماز جمعه واجب است یا خبر؟
الجواب باسم ملهم الصواب
این محل با این مشخصات ارائه شده در استفتاء، به اتفاق مذاهب اربـعه بخصوص احناف حکم شهر (مصر کامل) را دارد. و بر اهالی این شهر اقامه نـماز جمعه در آنجا واجب است. اگر اقامه نماز جمعه نکنند گناهکار هستند. علمای احناف بر شهرهایی که تعداد نفوس ساکنین آنها بالغ برسه هزار الی چهار و پنج هزار نفر باشند به وجوب نماز جمعه فتوی دادهاند. [امداد الفتاوی: ۱/۴۱۷، ۴۱۶. فتاوی دار العلوم دیوبند: ۵/۱۶۸، ۱۶۱، ۱۵۳، ۱۵۲، ۱۲۵].
و اکثر و بیشتر مایحتاج ضروری در آن شهر یافته شود و افراد شاغل آن در طی سالکار دائمی داشته و بیکار نباشند و به کار دیگری روی نیاورند.
مولانا بحر العلوم در رساله ارکان اربعه از قول پدر بزرگوارشان نقل کردهاند که:
«وكان مطلع الاسرار أبي قدس سره يفتي بأن الـمصر موضع يندفع حاجة الانسان الضرورية من الاكل بأ ن یكون هناك من یبیع طعا ما والكسوة الضروریة، وأن تكون هناك أهل حرف یحتا ج إليــهم كـثیرا اه» [ارکان اربعه: ص۱۱۴].
«وأیضا یؤیده ما فی الـمضمرات في تـعریف الـمـصر: هو أن یعیش كل محترف بحرفته من سنة إلی سنة من غیر أن یحتاج إلـی حرفة أخری» [امداد الفتاوی: ۱/۴۱۹ بنقل از مجموعة الفتاوی، مولانا عبد الحی اللکنهویط/وأیضا فی عمدة القاری: ۶/۱۸۷].
و فقیه النفس مولانا رشید احمد گنگوهی/هم به وجوب نماز جمعه در شهری که تعداد نفوس آن سه هزار نفر باشد، فتوی دادهاند. [امداد الفتاوی: ۱/۴۱۹].
و باز هم علامه حکـیم الامـة مولانا اشرفعلی تـهانوی/نوشتهانـد: در همچنین محلههایی که دکانهای مستقل وجود دارد، و در عرف به آن بـازار گـفته میشود، و مایحتاج ضروری اهالی ازآنها تامین میشود به آنها قصبه کبیره یا مصر گفته میشود و مصربودن یک مکان، بنابر روایات أصح بستگی به عرف دارد. [امداد الفتاوی: ۱/۴۰۷، ۴۵۵، ۴۵۴].
و جواثی که علمای احناف استدلال میکنند میگویند قریهای نبوده، بلکه شهری بوده با تعداد نفوس و جمعیت بیش از چهار هزار نفر، و در آنجا به اتـفاق روایات نماز جمعه خوانده میشده است. همانطوریکه علامه عینی در عـمدة القاری شرح صحیح بخاری مینویسند:
«لا نسلم أن جوا ثی قریة بل هی مدینة كما حكینا عن الـبكري، حتی قیل كان یسكن فیها فوق أربعة الاف والقریة لا یكون كذلك» [امداد الفتاوی: ۱/۴۲۰ به نقل از عمدة القاری: ۶/۱۸۷].
و در کتاب «رد المحتار» آمده است:
«وعبا رة القهستا نی: تقع فرضا في القصبا ت والقری الـكبیـرة الـتی فیها أسواق» [رد المحتار: ۱/۵۹۰].
والله أعلم بالصواب
خدانظر -عفا الله عنه-
دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان