وجوب جمعه در قصبه کبیـره
احتراماً بدینوسیله از علمای کـرام و مـفتیان و خادمان دیـن در خـصوص برگزاری نماز جمعه در روستای حیط از توابع بخش راسک با مشخصات مشروحه زیر طلب فتوی میشود، خواهشمند است نظر شرع را مرقوم بفرمایند.
۱- قرارگرفتن در محل تردد جاده چابهار ایرانشـهر، و چندین روسـتای کوچک از قبیل سحمان، قوبند، نورآباد، کنج آباد حومه این روستا هستند.
۲- تعداد خانوار ٧٥٠، فقط خود حیط بـا جـمعیت بـالغ بـر ٢٢٠٠ نـفراست.
۳- شورای اسلامی.
۴- خانه بهداشت.
۵- شرکت تعاونی مصرف.
۶- نانوایی.
۷- مغازه خوار بارفروشی.
۸- مغازهکفش فروشی،
۹- خیاطی وگلدوزی.
۱۰- تعمیرگاه سرویس کاری و پنچرگیری.
۱۱- آسیاب.
۱۲- نمایندگی شرکتگاز.
۱۳- کارگاه صافکاری. ۱۴-
۱۴- مدرسه ابتدائی پسرانه و دخترانه ٢ باب.
۱۵- مـدرسه راهنمائی پسـرانـه و دخترانه.
۱۶- مخابرات.
۱۷- دکل تلویزیون.
۱۸- مسجد چهار بـاب.
۱۹- پـایگاه مقاومت بسیج.
۲۰- مرغ فروشی. ٢ واحد.
۲۱- امکانات آب و برق.
۲۲- مدرسه دینی.
۲۳- ساندویچ فروشی.
۲۴- رادیوسازی.
۲۵- خط سرویس از حیط به ایرانشهر و چابهار.
۲۶- همچنین قابل ذکر است که استاهائی در این روستا از قدیم مقیم هستند که کارشان طلاسازی و آهنگری و نجاری سیاری میباشد.
الجواب باسم ملهم الصواب
مصربودن از شرایط اقامه نماز جمعه در مذهب احناف میباشد گرچـه تعریفهای زیادی از مصر شده است، مثل:
«فیها سكك واسواق....وهو ما لا یسع أكبر مسا جد هم».
ولی همه این تعریفها حد تام نبوده بلکه رسم و مبتنی بر عرف است، كما قال الـعلامة الـمحقق مولانا اشرفعلی الـتهانوی/في امداد الـفتاوي:
«هو بلدة كبیرة فیها سكك واسواق، اور، بلدة ایک امر عرفی هی خود امام صاحب کا قاعده ه که جس مین تحریر شرعی نه هو رأی مبتلی به پر اس کا مدار هو تا ه اور جس طرح آب کثیر مین ده در ده انتظام کی لئی مقیر کیا گیا اس طرح یهان انتظام ک لئی حکمای تمدن یعنی: حکام وقت ک عرف و اصطلاح کا اعتبار هوگا....اور یه تعریف: هو ما لا يسع. الخ... حد تام نهین رسم ناقص هه اس وقت یه حالت أمصار که تهی. فقط» [امداد الفتاوی: ۱/۴۵۶].
و همچنان مولانا بحرالعلوم/به نقل از والد ارجمند خویش مینویسد: جائی که اکثر ما یحتاج عمومی و اولیه اهالی تامین شود حکم مصر یا قصبه کبیره را دارد.
وجاء فی امداد الفتاوی عن بحر العلوم:
«تأمل کرنی سی یه معلوم هو تا هی که سوق کی اشتراط کا حاصل یه ه که هر وقت ک حوائج ضروری مین و هان ک سکان دوسری مصر ک محتاج نه هون اس غرض کی حصول مین اتصال و انفصال برابر هی، چنانچه مولانا بحر العلوم نی رساله ارکان اربعه مین اپنی والد قدس سره کا قول جو نقل کیا ه اس ک تأیید هوتی ه حیث قال: «وكان مطلع الاسرار أبي قدس سره يفتي بأن الـمصر موضع يندفع حاجة الانسان الضرورية من الاكل بأن يكون هناك من يبيع طعاما والكسوة الضرورية وأن يكون هناك أهل حرف يحتاج إليهم كثيرا» [امداد الفتاوی: ۱/۴۱۹، ۴۱۸].
و معیار دیگری برای شهربودن در عرف، هیئت ظاهری آبادی و قصبه است نه تعداد نفوس آن، وإلیک ما قال الشیخ العلامة اشرفعلی التهانوی/:
ظاهر آیه سی مستفاد هو تا هی که رقبه کی کم متصل یعنی: مقدار یا آبادی کی کم منفصل یعنی شمار پر اس کا مدار نهین بلکه هیئت آبادی اس کا معیار ه كما نقل من تقييد القري بالتي فيها سكك واسواق.... اس بناء پر اگر هیئت کی مثل شهر و قصبه کی ه محل جمعه کهین گ ورنه گاؤن سمجین گی فاعتبر هذا...- إلى أن قال- وقد مرفي الجواب عن السوال الثالث اعتبار هيئته العمارة لا الـمقدار ونحوه، والله أعلم». [امداد الفتاوی: ۱/۴۱۵، ۴۱۶].
و در روستای حیط، با ویـژگیهایی که در استفتاء قید شده است در حکم قصبه کبیره میباشد بویژه که چندین روستای دیگر در حومه این آبادی قرار دارند که مرکزشان حیط است و حوائجشان از آنجا تامین میشود. و فتوای متاخرین بر اینست که در قبصه کبیره اقامه جمعه درست است.
قال العلامه ابن عابدین الشامی/تحت قول الدر:
«قوله: «وفي القهستانی الخ...» تأييد للمَتْن، وعبارة «القستاني»: تقع فرضاً في القصبات والقرى الكبيرة التي فيها أسواق. قال أبو القاسم: هذا بلا خلاف الخ...» [رد المحتار: ۱/۵۹۰].
ایضاً در مذهب حنفی مصرح و متفق علیه است که مصر بودن از شـرائـط جمعه میباشد و اهل فتوی قصبات و قری کبیره را حکم مصر دادهاند، چنانکه از عبارت «رد المحتار» بنقل از قهستانی فهمیده میشود. [امداد الفتاوی: ۱/۴۱۶].
بنابر توضیحات فوق در روستای حیط از توابع سرباز نماز جمعه و عیدن درست است.
والله أعلم بالصواب
عبد الحلیم قاضی
دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۳/۳/۱۴۱۹هـ.ق
الجواب صحیح مولانا محمد قاسم القاسمی
الجواب صحیح مولانا مفتی خدا نظر-عفا الله عنه-
الجواب صحیح مولوی عبدالقادر