محمود الفتاوی - فتاوی دارالعلوم زاهدان بر اساس فقه حنفی

فهرست کتاب

کتاب الزكاة

کتاب الزكاة

نصاب زکوة طبق اوزان امروزی

چه می‌فرمایند علمای دین در مسئله ذیل:

نصاب زکات طلا و نقره طبق اوزان امروزی چقدر است؟

الجواب باسم ملهم الصواب

نصاب زکات طلا و نقره به اوزان امروزی به شرح ذیل است:

طلا: بیست (۲۰) مثقال شرعی =۴۷۹/۸۷ گرم

نقره: دویست ‌(۲۰۰) درهم‌= ۳۵/۶۱۲ گرم نقره [احسن الفتاوی: ۴/۲۵۴].

از صرافی‌ها (زرگران) پرسیده شود که دویست درهم شرعی معادل چـند تومان امروزی است و مطابق با آن زکات ادا شود.

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۲/۱۲/۱۴۱۳هـ.ق

نصاب طلا با مثقال ایرانی

چه می‌فرمایند علمای دین در مسئله ذیل:

نصاب طلا به مثقال ایرانی چقدر است؟

الجواب باسم ملهم الصواب

از بعضی فرهنگ‌های فارسی‌ (عمید، صبا و....) و کتاب «‌اوزان و مقیاسـها در اسلام‌» چنین برمی‌آید که یک مثقال ایرانی مـعادل ۶۸/۴ گـرم مـی‌باشد و نصاب طلا که بیست مثقال شرعی است بعضی از علماء و فقهاء آن را ۴۷۹/۸۷ گرم قرار داده‌اند. [احسن الفتاوی: ۴/۲۵۴].

لذا عدد مذکور بر ۶۸/۴ گرم (یک مثقال ایرانی) تقسیم گردد حاصل آن ۶۹۲/۱۸ می‌شود، گویا نصاب طلا به حساب مثقال ایرانی ۶۹۲/۱۸ مثقال است.

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۱۱/۷/۱۴۱۹هـ.ق

نصـاب زکات و وجوب قربانی

چه می‌فرمایند علمای دین در مسائل ذیل:

۱- شخصی چقدر پول داشته باشد بر وی قربانی لازم می‌گردد، و نیز نصاب وجوب زکات چقدراست؟

۲- شخصی که مال به اندازه نصاب دارد اما زکات نمی‌دهد و قربانی می‌کند آیا قربانیش درست است یا خیر؟

الجواب باسم ملهم الصواب

۱- با داشتن معادل ٢٠٠ درهم (۶۱۲ گرم نقـره) از پول نقد یا وسایل و کالا اضافه بر حوائج و نیازهای اصلی، قربانی واجب می‌گردد، اما نصاب زکات معادل ٢٠٠ درهم ‌(۶۱۲ گرم نقره) از پول نقد یا وسایل و کالای تـجاری مـی‌باشد. و چونکه قیمت نقره ‌کم و زیاد می‌شود بنابراین جهت وجوب زکات و قربانی نرخ نقره از صرافان سؤال شود.

وفی الدر المختار:

«وشرائطها (أي شرائط الأضحية) الإسلام والإقامة واليسار الذي يتعلق به وجوب (صدقة الفطر) كما مرَّ».

وفی الطحطاویة:

«قوله: «اليسارالذي الخ...» قال الهندية: والـموسر في ظاهر الرواية من له مأتا درهم، أو عشرون ديناراً، أو شيء يبلغ ذلك سوى مسكنه ومتاع مسكنه ومركوبه وخادمه في حاجته اللتي لا يستغني عنها، واما ما عدا ذلك من سائمة أو رقیق أو خیل أو متاع للتجارة أو غیرها فإنه یعتد به من یساره» [طحطاوی على الدر المختار: ۴/۱۶۰].

و فی البزازیة:

«قال الامامس من ملك مأتی د رهم أو عـرضاً یسـاويه غـیر مسكنه وثیابه الذي یلبسه والـمتاع الذي یـحتاج إلیـه إلی ان یـذبح الاضحیة یجب علیه» [بزازیة بهامنش الهندیة: ۶/۲۸۶].

وفی زکاة الدر:

«نصاب ذهب عشرون مثقالا، وفضة مائتا درهم...(أو) في عرض تجارة قیمته نصاب....من ذهب أو ورق مقو ماً بأحدهما» [الدر المختار مع الرد: ۲/۳۳. احسن الفتاوی: ۴/۲۶۳].

۲- از مالی که بر آن زکات واجب است قربانی نیز جایز است، اگرچه آن شخص بخاطر ندادن زکات یا تأخیر در ادای آن گناهکار می‌شود.

وفی الهندیة:

«وتجب (أی الزكاة) علی الفور عند تمام الحول حتی یأثم بتأخیره من غیر عذر وفي روایة الرازی علی التراخی حتی یأثم عند الـمـوت والأول أصح، كذا في التهذیب» [الهندیة: ۱/۱۷۰].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۲۱/۷/۱۴۱۹هـ.ق

نصـاب شرعی برای وجوب زکات در اسکناس

سؤال: همانطوری که می‌دانید زکات در مورد پول نقدی که دارای ارزش خاص و ثابتی است صدق و موافقت می‌کند، حالا پول ایران نقد نیست بلکه دارای ارزش نوسانی است مثل اینکه ما امروز جنسی را با قیمت ثابت بخریم و اگر بعد از مدتی همان جنس را دوباره بخریم قیمت آن فرق می‌کند. حال در واقع خود جنس فرق نکرده بلکه این پول است که ارزش خود را از دست داده و ثابت نیست، حال زکات این پول چگونه است و به این پول زکات تعلق می‌گیرد یا خیر؟

الجواب باسم ملهم الصواب

هرگاه سرمایه انسان به اندازه ٢٠٠ درهم شـرعی مـعادل ‌(۶۱۲) ششـصد و دوازده گرم نقره برسد در معادل آن از تـومان یک چهلم (۴۰/۱)‌ زکـات واجب می‌گردد.

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان

زکات در زمین

شخصی زمینی دارد که قیمت آن یک ملیون تومان است اما از آن استفاده نمی‌برد آیا در آن زکات لازم است؟

الجواب باسم ملهم الصواب

بر این زمین زکات لازم نمی‌شود چون زمین و منزل اگـر برای تجارت نباشند جزء حوائخ اصلی بشمار می‌روند و افزایش نمی‌یابند، لذا این زمین زکات ندارد.

وفی التنویر وشرحه:

«وفارغ عن حاجته الاصـلیة نـام ولو تـقدیراً نلا زكـاة عـلی مكاتب...ولا في ثیاب البدن واثاث الـمنزل ودور السكنی ونحوها».

وفی الرد:

«قوله: «ونحوها» أی كـثیاب البـدن الغـیر الـمـحتاج الیـها وكالحوانیت والعقارات» [رد المحتار: ۲/۹].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۱۰/۶/۱۴۲۰هـ.ق

سرمایه‌اش فقط طلا است، زکات آن را چگونه ادا کند

چه می‌فرمایند علمای دین در مسئله ذیل:

زنی ١٥ مقال طلا دارد که قیمت آن به دویست درهم می‌رسد لیکن بدون طلاها چیزی دیگر از قبیل پول نقد وغیره ندارد آیا بر این طلاها زکات لازم است یا خیر؟

الجواب باسم ملهم الصواب

در این طلاها زکات لازم نیست‌ گرچه قیمت این طلاها به اندازه دویست درهم برسد زیـرا زمانکه طلاها تنها باشد قیمت آن اعتبار ندارد بلکه معتبر وزن آن است چون وزن این طلاها از بیست مثقال ‌کم‌تراند لذا زکـات در آن واجب نمی‌باشد.

وفی الهندیة:

«وكذا في حق الوجوب یعتبر ان یبلغ وزنـهما نصاباً ولا یعتبر فیه القیمة بالاجماع، حتی لو كان له ابریق فضة وزنها مأة وخمسون وقیمتها مائتان لا تعجـب فیها الزكاة كذا في العینی شرح الكنز» [الهندیة: ۱/۱۷۹].

ناگفته نماند که اگر این شخص غیر از ١٥ مثقال طلا چیز دیگری از قبیل پول نقد و یا نقره می‌داشت، در این صورت قیمت معتبر می‌بود پس اگر قیمت مجموع طلا و پول‌های نقد به دویست درهم می‌رسید بر آن زکات لازم بود.

وفی النفقة الاسلامی وادلته:

«ویضم عند الجمهور (غیر الشافعیة) احد النقد ین إلی الآخر في تكمیل النصاب فیضم الذهب إلی الفضة وبالعكس بالقیمة فمن له مائة درهم وخمسة مثاقیل قیمتها مائة علیه زكاتها لأن مقاصدهما وزكاتهما متفقة فـهما كنوعی الجنس الواحد» [الفقه الاسلامی وادلته: ۲/۷۶۰].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۱۶/۶/۱۴۲۰هـ.ق

اداکردن زکات در ماه‌های شمسی و تغییردادن آن به ماه‌های قمری

چه می‌فرمایند علمای کرام در مورد مسئله ذیل:

شخصی زکـات مالش را هر سال در مهر ماه پرداخته است و اکنون می‌خواهد درماه مبارک رمضان پرداخت نماید، آیا چند ماهی که درمیان تاخیر می‌شود اشکال ایجاد می‌کند یا خیر؟

توضیح: اولین نصاب در ٩ مهر ماه سال ١٣٧٤ بوده است و اکنون چهار سال است که در همان تاریخ زکات داده‌است.

الجواب باسم ملهم الصواب

ادای زکات باید در ماه‌های قمری صورت بگیرد نه ماه‌های شمسی.

قال فی الدر:

«وسببه أی سبب افـتراضها ملك نصاب حـولی نسـبة للـحول حولانه علیه».

وفی الرد:

«قوله: «نسبة للحول» أی الحول القمری لا الشمسی كما سیأتی متناً قبیل زكات الـمال» [رد المحتار: ۲/۳].

وفی الدر:

«وحولها أی الزكاة قمری. بحر عن القنیة لا شمسی» [الدر المختار: ۲/۳۰].

و در ادای زکات اگرچه بدون عذر تاخیرکردن ‌گناه است اما از آنجائیکه ایشان می‌خواهد در آینده با حساب‌های قمری زکات ادا کند و نیز در ماه مبارک رمضان که موجب اجر و پاداش بیشتری می‌باشد اداء نماید بنابراین تاخیری که در آن می‌شود اشکالی ندارد.

وفی الهندیة:

«وتجب علی الفور عند تمام الحول حتی یأثم بتأخیره من غیر عذر وفي روایة الرازی علی التراخی حتی یأثم عند الـموت والأول اصح كذا في التهذیب» [الفتاوی الهندیة: ۱/۱۷۰].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۲۲/۶/۱۴۲۰هـ.ق

در پولی ‌که برای حج واریز شده، زکات هست یا خیر؟

چه می‌فرمایند علمای دین در مورد مسئله ذیل:

سازمان حج و زیارت به نمایندگی از طرف دولت برای زائرین حج تمتع، اعلان می‌کند که هرکس قصد حج را دارد مبلغ ٢٧٠٠٠ تومان بـه حسـاب ایـن سازمان در بانک ملی واریز و رسید بانکی دریافت نماید. سازمان موظف است که در قبال مبلغ فوق حاجی را از مشهد یا تهران تا جده در رفت و برگشت بـا هواپیما و از جده به مکه و مدینه و عرفات با ماشین ببرد و نیز کرایه هتل در مکه و مدینه و خیمه در منی و عرفات با مخارج خورد و نوش به عهده سازمان حج است و هیچ مقداری از این مبلغ به حاجی مسترد نمی‌شود و البته امکان داردکه هرگاه محل سکونت در مکه و مدینه از مسجد الحرام و یا مسجد النبی خیلی دور قرار گیرند سازمان مبلغ صد ریال (ریال سعودی) یا زیاد و کم به صورت کرایه ماشین پس دهد.

حال سؤال این است که آیا این قرار داد بین زائرین و سازمان حج صحیح است یا خیر؟

در صورت اول آیا این قرار داد اجاره‌گفته می‌شود؟ و اگر عقد اجاره است منجزه است یا اجاره مضافه؟ و اگر اجاره مضافه است در این نوع اجاره معقود علیه که منافع هست لازم است که مشخص باشد و در صورت مسئول عنها وقت رفت و برگشت و مدت اقامت در حـرمین شریفین معین نیست و مقدار مصرف نفقه مشخص نیست، این حالت مفسد عقد شمرده می‌شود یا خیر؟

عقد اجاره مضافه لازم است یا که عاقدین را حق فسخ است؟ و این پول واریز شده از ملک مستاجر خارج و در ملک آجر که سازمان است داخل می‌شود یا خیر؟ زیرا اعزام حجاج از طرف سازمان در یک سال ممکن نیست بلکه تقریباً در پنج سال بوسیله قرعه‌کشی اعزام هر گروه تـعیین می‌شود، پس با توجه بـه توضیحات بالا آیا در مبلغ مذکور بر مالک این پول‌ها زکات واجب مـی‌شود یـا خیر؟

الجواب باسم ملهم الصواب

ابتداء چند عبارت از عبارات فقهای کرام نوشته می‌شود سپس حکم مسئله مذکور ملاحظه گردد.

الأو‌لی:

«الاجارة المضافة ایجار معتبر من وقت معین مستقبل، مثلاً لو استوجرت دار بكذا نقود لكذا مدة اعتباراً من أول الشهر الفلانی الآتی تنعقد حال كونهما اجارة مضانة» [المجلة: ماده ۴۰۸].

الثانیة:

«یلزم ان یكون الآجر متصرفاً بما یوجره أو وكیل الـمتصرف أو ولیه أو وصیه» [المجلة: ماده ۴۴۶].

الثالثة:

«لمبرة فی العقو‌د للمقاصد و المعا‌نی للا لفاظ و المبانی» [الـمجلة: ماده ۳].

«ویتفرع علی هذه القاعدة الاعارة لمدة معلومة بأجر معلوم اجارة، اشباه، كذا في شرح المجلة لرستم باز».

الرابعة:

«كما ان الاجارة تنعقد بالمشافهة كذلك تنعقد بالمكاتبة وباشارة الاخرس المعروفة» [المجلة: ماده ۴۳۶]

الخامسة:

«السكوت في الاجارة یعد قبولاً ورضاء (لان سكو ته) كان في معرض الحاجة فهو رضا» [الـمجلة: ماده ۴۳۸ مع شرحها لرستم باز].

السادسة:

«یشترط في الاجارة ان تكون المنفعة معلومة بوجه یكون مانعاً للمنازعة» [المجلة: ماده ۴۵۱].

السابعة:

«وفي التتارخانیة عن التتمة: سألت أبا یوسف عن الرجل یـدخل السفینة أو یحتجم أو یفتصد أو یدخل الحمام أو یشرب الماء من السقاء ثم یدفع الاجرة وثمن الـماء، قال: يجوز استحساناً ولا یحتاج إلی العقـد قبل ذلك» [رد المحتار: ۵/۴ط کویته].

الثامنة:

وفی الدر:

«وفي لزوم الإجارة الـمضافة تصحيحان أريد عدم لزومها بأن عليه الفَتْوى».

«عبر باللزوم لأنه لا كلام في الصحة» [الدر المختار: ۶۶/۵].

وفی الهندیة:

«ولا يملك الاجرة باشتراط التعجیل في الاجـارة الـمـضافة وتملك بالتعجیل. غیاثیة» [الهندیة: ۴/۴۱۳].

وفی شرح الـمجلة لرستم باز:

«تلزم الاجرة بالتعجیل یعنی: لو سلم الـمستأجر الاجرة نقداً ملكها الآجر ولیس للمستأجر اسـتردادها سواء كـانت الاجـارة مـنجزة أو مضافة» [شرح الـمجلة: لرستم باز ماده ۴۶۷].

التاسعة:

«رجل له ألف درهم لا مال له غيرها استأجر داراً عشر سنين لكل سنة مائة، فدفع الألف ولم يسكنها حتى مضت السنون والدار في يد الآجر يزكي الآجر في السنة الأولى عن تسعمأة وفي الثانية عن ثمان مائة إلا زكوة السنة الأولى، ثم يسقط لكل سنة زكوة مائة أخرى وما وجب عليه بالسنين الماضية ولا زكاة على الـمستأجر في السنة الأولى والثانية لنقصان نصابه في الأولى ولعدم تمام الحول في الثانية، ويزكي في الثالثة ثلثمائة لأنه استفاد مائة أخرى ثم يزكي لكل سنة مائة أخرى وما استفاد قبلها إلا أنه يرفع عنه زكاة السنين الماضية» [الهندیة: ۱/۱۸۱، ۱۸۲].

اکنون در پرتو عبارات فوق به جواب مسئله توجه فرمایید:

این عقد که با سازمان حج به نمایندگی از طرف دولت منعقد شـده، در اصطلاح فقهاء اجاره مضافه است بدلیل عبارت اول، در اینجا شک و تردد نباشد که در اجاره مضافه ابتدا زمان اجاره مضافه لازم است که معین باشد و در صورت مسئول عنها وقت بردن حجاج مشخص نیست، در جواب می‌گویم که مقصد از تعیین زمانه این سفر حج و زیارت بیت الله است بنابراین باید دولت حجاج را در وقتی برای زیارت ببرد که خوف فوت حج نباشد.

وفی الهندیة:

«وان اختلفا في وقت الخروج یعتبر وقت خروج القافلة ولا یلتفت إلی من یرید الخروج قبل وقته بایام كثیرة یرید تطویل السفر على صاحبه وتكثیر الـمؤنة وكذا لا یلتفت إلی قول الـمكاری إذا ذكر وقتاً یخاف فوت وقت الحج غالباً» [الهندیة: ۴/۴۴۰].

وفی المجلة:

«یشترط في الاجارة ان تكون الـمنفعة معلومة بوجه یكون مانعاً للـمنازعة» [المجلة: ماده ۴۵۱].

و در عقد اجاره لازم نیست‌ که با خود اجر عهد و پیمان باشد، بلکه صحیح است که با نماینده‌اش ایجاب و قبول شود، به دلیل عبارت دوم، و نیز لازم نیست در وقت عقد لفظ اجاره بکار برده شود بلکه جایز است که لفظ اعاره استفاده شود و یا عقد بصورت مکاتبه باشد یا از یک طرف ایجاب و از طرف دوم سکـوت اختیارکرده شود یا اگر طرف اخرس است اشاره معروفه نیز کافی است به دلیل عبارت سوم و چهارم و پنجم.

و نیز مردم به این اجاره نیاز مبرم دارند پس اگر جهالت اندک باشد بطور استحسان جایز است. به دلیل عبارت ششـم. و اگرچه لزوم اجاره مضافه مختلف فیه است لیکن در صحتش‌کلامی نیست. به دلیل عبارت هفتم.

اگرچه اجرت با شرط تعجیل در ملک اجر داخل نمی‌شود، لیکن در صورت پرداخت آن از ملک مستأجر بیرون شده و در ملک اجر داخل می‌شود و مستاجر حق استرداد آن را ندارد مگر در صورتی که اجاره را فسخ کنند. به دلیل عبارت هشتم.

این پولی که مردم برای ‌کرایه و زیارت بیت الله وکرایه مسکن در مکه مکرمه و مدینه منوره واریز کرده‌اند از ملک آنها خارج شده و در ملک دولت داخل شده است و زکاتش بر مردم و دولت واجب نیست به دلیل عبارت نهم.

در فتاوی هندیه عبارتی ذکر شده که تایید کامل دارد بر اینکه شرط‌کردن نفقه بر دولت مفسد این اجاره نیست.

وفی الهندیة:

«نفقة الـمستأجر علی الاجر سواء كانت الاجرة عیناً أو منفعة، كذا في الـمحیط» [الهندیة باب السابع عشر: ۴/۴۵۵].

و نیز عبارت دیگری از هندیه صراحتاً دلالت دارد که این نوع عهد و پیمان با حجاج از قبیل اجاره مضافه است.

وفی الهندیة: «ولا بأس بأن یسلف بكر اء مكة قبل أیام الحج بشهر أو سنة لأنه في معنی اجارة مضافة. كذا في الغیاثیة» [الهندیة: ۴/۴۴۰].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۲۲/۷/۱۴۰۵هـ.ق

زکات سهام و سرمایه ‌کارخانه

سؤال: در مورد زکات در سهام ‌کارخانجات.

سهام کارخانجات عبارتند از ۱- ملک یا زمین کارخانه، ۲- ساختمان کارخانه، ۳- ماشین آلات کارخانه، ٤- سرمایه در حال گردش کارخانه.

حال شخص باید زکات این سهام کارخانه را بپردازد یا خیر؟ آیـا آن سرمایه‌ای که به شخص تعلق دارد زکات آن را باید بپردازد؟

در ضمن در بعضی مواقع امکان داردکه سود یا سرمایه حاصل ازکارخانه بدست شخص نرسد یعنی در جهت توسعه‌کارخانه مصرف شود یا کـارخـانه بدهی خو‌د را بپردازد یا ضرر کند، آیا باز هم زکات تعلق می‌گیرد یا خیر؟

الجواب باسم ملهم الصواب

در سه مورد اول اگر آنها را برای تجارت و فروش خریده است پس جزء اموال تجاری حساب شده و در آنها زکات واجب می‌گردد اما اگر به نیت و قصد تجارت نخریده در آنها زکات لازم نمی‌شود و در مورد چـهارم زکـات واجب است و آنچه در ضمن سؤال دوم با این عبارت‌که: «‌در ضمن در بعضی مواقـع امکان دار‌د....» نوشته‌اید زکات واجب نمی‌باشد.

والله اعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۲۸/۱۱/۱۴۱۹ه.ق

مصـرف بـهره بانکی برای مالیات و عوارض بانکی

سؤال: آیا گرفتن بهره از سیستم‌های دولتی و بانکی و پرداخت آن به خود دولت مانند هزینه‌های مالیات و عوارض و....صحیح می‌باشد یا خیر؟

یعنی: شخصی سود و بهره پول خود را از بانک بگیرد و بدون ایـنکه در زندگی خصوصی خود استفاده کند آن را از طریق مالیات و عوارض....به خـود دولت بپردازد آیا صحیح است یا خیر؟

الجواب باسم ملهم الصواب

خیر، جایز نمی‌باشد زیراکه بهره بانکی باید بر فقراء و مساکین به نیت و قصد سقوط از ذمه صدقه‌ کرده شود و آنچه در استفتاء نوشته فایده‌اش به صاحب مال بر می‌گـردد نه به فقراء و مساکین.

وفی قواعد الفقه للشیخ عمیم الاحسان المجددی تحت قاعدة ۲۹۳: «قال محمد/: ما حـصل بسبب خـبیث فالسبیل رده» [السیر: ۳/۳].

وفی الرد:

«إذا عرفوهم والا تصدقوا بها لأن سبیل الكسب الخبیث التصدق إذا تعذر الرد علی صاحبها» [رد المحتار: ۵/۲۷۳ ط کویته].

قال العلامة الشیخ محمد تقی العثمانی حفظه الله:

«نؤكد أن الفائدة هی عین الربا....وامـا تـخصیص نـصف هذه الـمبالغ للاحـتیاطی الخـاص، فـلا نـری أن یـجـوز شـرعاً، وذلك لأن الاحتیاطی الخاص یعتبر من جملة مملوكات البنك وربما ینتفع به عند طواری انخفاض اسعار الأرصدة وقد ذكرنا أن الانتفاع بالفوائد الـمصرفیة لایجوز فی الشریعة بحال، فینبغی أن یجعل البنك جمیع الـمبالغ الـمتحصلة من فوائد البنوك الاجنبیة لاغراض الـمعونة الخاصة» [بحوث فی قضایا فقهیة معاصرة: ص ۲۲۰].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۲۷/۱۱/۱۴۱۹هـ.ق

تکمیل‌شدن سال و وجوب زکات

سؤال: شخصی چند سال متوالی دارای نصاب بوده است و حولان حول او از اول برج فرور دین بوده و امسال ‌گوسفندهای او در اول این برج ٣٠ عدد شده‌اند و در اول برج بهمن گوسفندهای او زائیده‌اند و با صغار ٦٠ عدد شده‌اند. آیا در فروردین سال آینده بر او زکات لازم می‌شود یا خیر؟

الجواب باسم ملهم الصواب

در فروردین آینده بر او زکات واجب نمی‌شود چـون حـولان حــول بـر گوسفندها از وقتی که نصابش کامل شده، تکمیل نگذشته است لذا سال آینده در اول برج بهمن ماه بر او زکات واجب می‌شود.

ناگفته نماند که شرعاً باید زکات با حساب ماههای قمری (اسلامی) اداء گردد نه ماههای شمسی، لذا توجه ‌کنید که بهمن ماه سال، نصاب زکات تکمیل بوده مصادف با تاریخ ‌کدام ماه قمری است، از آن ماه حساب ‌کرده سال‌های بعد در همان تاریخ از ماه قمری زکات را اداء نمائید.

قال فی الخانیة:

«ویعتبر في الزكوة كمال النصاب في طـرفی الحـول وعـدم الانقطاع فیما بین ذلك ونقصان النصاب في خلال الحول عندنا لایمنع هلاك كل النصاب في خلال الحول یبطل حكم الحول» [خانیة: ۱/۲۵۱].

وفی الدر: «وحولها (أی الزكاة) قمری، بحر عن القنیة لا شمسی» [الدر المختار: ۲/۳۰].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۱۰/۱/۱۴۲۰هـ.ق

پرداخت زکات در ماه رمضـان

پرداخت زکات در رمضان، علاوه از سقوط فرض ثواب بخصوصی دارد یا خیر؟ بعضی می‌گویند ادای زکات در رمضان موجب ازدیاد ثواب است و بعضی انکار کرده می‌گویند: در کدام کتاب نوشته ثواب زیاد می‌رسد؟

ضمناً ‌کسی که می‌خواهد زکات را بپردازد زکات مالش را قبلا در رمضان ادا می‌کرده اما فعلا پول در اختیار ندارد آیا قرض بگیرد یا خیر؟

الجواب باسم ملهم الصواب

ادای زکات وقت و ماه معینی ندارد، در هر ماهی که حولان حول تکمیل شود همان ماه بـرای اداء زکاتش معین است البته ادای زکات در رمضان موجب ازدیاد ثواب است، در حدیثی‌ که بخاری و مسلم بر آن اتفاق دارند آمده:

«كَانَ رَسُولُ اللَّهِ جأَجْوَدَ النَّاسِ بِالْخَيْرِ وَكَانَ أَجْوَدَ مَا يَكُونُ فِى شَهْرِ رَمَضَانَ» الحدیث.

شراح حدیث علتش را تضاعف ثواب نقل کرده‌انـد امـام بـخاری/در صحیح بخاری می‌فرماید:

باب اجود ما كان النبي جیكون في رمضان:

«حدثنا موسی بن اسماعیل الخ ان ابنِ عباسٍس قال: كان رسولُ اللّهِ جأَجْوَدَ الناسِ بالخير، وكانَ أَجودَ ما يكونُ في رَمَضانَ حِينَ يلْقاهُ جِبرِيلُ».

وفی ارشاد الساری:

«اجود الناس اسخاهم (بالخیر ریان أجود ما یكون في رمضان لأنه شهر یتضاعف فیه ثواب الصدقة» [ارشاد الساری: ۳/۳۵۳ دارالفکر].

وقال العینی:

«قوله: «في رمضان» أي: في شهر رمضان، وكان جأجود الناس، وكان أجود ما يكون في رمضان لأنه شهر يتضاعف فيه ثواب الصدقة» [عمدة القاری: ۱۰/۲۷۵، ۲۷۴. تکماة فتح الملهم: ۴/۵۲۱. امداد الفتاوی: ۱/۵۲۴. فتاوی دار العلوم دیو بند : ۶/۷۱، ۷۵].

در مورد قسمت دوم سوال عرض می‌شود که اگر در تاخیر زکات عذری داشته باشد گنهکار نمی‌شود.

وفی فقه الزکات للقرضاوی:

«اما تأخیر الزكاة بغیر عذر ولغیر حاجة فلا یـجوز ویأثـم بـهذا التأخیر» [فقه الزکات للقرضاوی: ۲/۸۸۰].

وفی الدر:

«وسببه ملك نصاب حولی لحولانه».

وفی الرد:

«أي الحول القمری لا الشمسی» [رد المحتار: ۲/۵].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۸/۲/۱۴۲۰هـ.ق

حکم زکات بره هایی ‌که قبل از تکمیل سال یا بعد از آن متولد شده‌اند

سؤال: اگر شخصی زکات ‌گوسفندان خود را در ماه رمضان اداء ‌کرد و بعد از رمضان در ماه شوال ‌گوسفندان زاییدند، آیا دوباره بره‌های آنها را حساب‌ کند و زکات آنها را بدهد یا خیر؟

ناگفته نماند که بعضی از گوسفندان در ماه رمضان قبل از اداءکردن زکات زائیده‌اند.

الجواب باسم ملهم الصواب

بره‌هایی که بعد از گذشت سال به دنیا آمده‌اند با سال گذشته حساب نمی‌شوند لذا در سال آینده‌ که بر مجموع آنها حولان حول بشود بعد حسـاب می‌شوند اما آنهایی که قبل از تاریخ وجوب زکات به دنیا آمده‌اند آنها باگوسفندان بزرگ حساب می‌شوند.

قال فی البدائع:

«وأما الـمستفاد بعد الحول: فلا يضم إلى الأصل في حق الحول الـماضي بلا خلاف وإنما يضم إليه في حق الحول الذي استفيد فيه، لأن النصاب بعد مضي الحول عليه يجعل متجدداً حكماً كأنه انعدم الأول وحدث آخر، لأن شرط الوجوب وهو النماء يتجدد بتجدد الحول فيصير النصاب كالـمتجدد، والـموجود في الحول الأول يصير كالعدم والـمستفاد إنما يجعل تبعاً للأصل الـموجود لا للمعدوم» [بدائع الصنائع: ۲/۹۷].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۱۵/۱۱/۱۴۱۸هـ.ق

از معا‌ف‌نمودن وام، زکات ادا نمی‌شود/ در زکات طلا، قیمت وقت واجب‌شدن زکات معتبر است

چه می‌فرمایند علمای دین در مسائل ذیل:

۱- شخصی از فقیری قرض می‌خواهد وی به فقیری می‌گوید که من قرضم را در عوض زکات مالم به تو معاف ‌کردم، آیا زکات اداء می‌شود یا نه؟

۲- قیمت طلا و نقره همیشه متفارت است لذا اگر شخصی بعد از وجوب زکات در طلا و نقره پس از چند ماه آن را اداء ‌کرد کدام قیمت معتبر است؟ آیـا قیمت طلا در روز وجوب زکات یا در رو‌ز اداء آن؟

الجواب باسم ملهم الصواب

۱- از معاف‌‌کردن وام در عوض زکات، زکات اداء نمی‌شود و راه درست آن این است که مال زکات را به فقیـر بدهد و بعد در مقابل قرض خود پس بگیرد و اگر به رضایت خویش نداد با زور و اجبار از او بگیرد.

اگر طلبکار خوف دارد که مدیون فقیر اموال زکات را تحویل گرفته پس نمی‌دهد در این صورت به او بگوید شخصی را از طرف خود وکیل‌ کند تا مال زکات را تحویل ‌گرفته و قرضش را از آن اداء نماید.

وفی شرح التنویر:

«واعْلم أنَّ أداءَ الدَّين عن الدين والعين عن العين وعن الدين يجوز، وأداء الدَّين عن العين، وعن دين سيقبض لا يجوز. وحيلة الجواز أَنْ يعطي مديونه الفقير زكاته ثم يأْخذها عن دينه، ولو امتنع المَدْيون مدّ يده وأَخَذَهَا لكونه ظفر بجنس حقه، فإن مانعه رفعه للقاضي».

وفی الرد:

«قوله: «واعلم» وفي صورتين لا يجوز الأولى أداء الدين عن العين كجعله ما في ذمَّة مَدْيونه زكاة لـماله الحاضر» [احسن الفتاوی: ۴/۲۶۰].

۲- در زکات طلا و نقره قیمت روز وجوب زکات آن معتبر است اما در زکات حیوانات قیمت روز اداء آن اعتبار دارد.

وفی الدر:

«وتعتبر القیمة یوم الوجوب وقــالا یـوم الاداء اجماعاً وفي السوائم یوم الاداء اجماعاً هو الأصح» [رد المحتار: ۲/۲۴ احسن الفتاوی: ۲۷۸].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۲۹/۶/۱۴۲۰هـ.ق

نصاب زکات گوسفند

سؤال لطفاً نصاب زکات گوسفند را مفصلاً بنویسید.

الجواب باسم ملهم الصواب

نصاب وجوب زکات ‌گوسفند «‌چهل گوسفند» است، وقتیکه به چهل تـا رسیدند یک ‌گوسفند یکساله واجب اسـت تا صد و بیست (١٢٠) همچنین یک گوسفند واجب می‌باشد از ١٢١ تا ٢٠٠ دو گوسفند و از ٢٠١ تا ٣٩٩ سه ‌گوسفند و در ٤٠٠ چهار گوسفند و در ٥٠٠ پنج‌ گوسفند و در ٦٠٠ شش‌ گوسفند واجب می‌باشد یعنی از ٤٠٠ به بعد بر هر صد تا گوسفند یک ‌گوسفند واجب است.

وفی التنویر:

«نصاب الغنم ضأناً أو معزاً أربعون وفیها شاة وفي مأة واحدی وعشرین شاتان وفي مأتین وواحدة ثلاث شیاه وفي أربعمأة أربع شیاه ثم في كل مأة شاة ویوخذ في زكاتها الثنی وهو ما تمت له سنة».

وقال ابن ‌عابدین‌:

«قوله: «لا في أداء الواجب» لأنَّ النِّصابَ إذا كان ضأناً يؤخذ الواجب من الضَّأْن، ولو معزاً فمن الـمعز، ولو منهما فمن الغالب، ولو سواء فمن أيهما شاء. جوهرة: أي فيعطي أدنى الأعلى أو أَعْلَى الأَدْنى كما قدمناه في الباب السَّابق» [احسن الفتاوی: ۴/۲۸۲ مأخوذ از رد المختار: ۲/۲۰].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۲۹/۶/۱۴۲۰هـ.ق

زکات گاو و گاومش

سؤال: نصاب زکات گاو و ‌گاومیش چقدر است لطفاً با تفصیل بنویسد.

الجواب باسم ملهم الصواب

بر ٣٠ رأس‌ گاو یک عدد گوساله یکساله و بر ۴۰ گاو دو گوساله یک ساله و بر هفتاد، یک‌ گوساله یکساله و یک گوساله دوساله واجب است و بعد از آن بر هر سی رأس یک ‌گوساله یکساله و بر هر چهل رأس یک گـوساله دو سـاله واجب می‌گـردد و در هر جائی که هردو تا ممکن باشد اختیار دارد که به حساب سی تا بدهد یا چهل تا.

مثلاً در ۱۲۰ گاو اختیار دارد که چهار تا گو‌ساله یک ساله بدهد یا سه گـوساله دو ساله. و نصاب زکات ‌گاومیش نیز به همین تر‌تیب می‌باشد.

قال فی التنویر وشرحه:

«نصاب البَقَر والجاموس ثلاثون سائمة غير مشتركة وفيها تبيع ذو سنة كاملة أو تبيعة وفي أربعين مسن ذو سنتين أو مسنة، وفيما زاد على الأَرْبَعين بحسابه في ظاهر الرواية عن الإمامر/وعنه: لا شيء فيما زاد إِلى ستين ففيها ضعف ما في ثلاثين وهو قولهما والثلاثةرحمه الله وعليه الفتوى. بحر. عن الينابيع وتصحيح القدوري ثمَّ في كل ثلاثين تبيع، وفي كل أربعين مسنة إلاَّ إذا تداخلا كمائة وعشرين فيخير بين أربع أتبعه وثلاث مسنات، وهكذا....الخ» [رد المحتار: ۲/۲۰. احسن الفتاوی: ۴/۲۸۱].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۲۹/۶/۱۴۲۰هـ.ق

هنگام ادای زکات ‌کدام قیمت اعتبار دارد

سؤ‌ال: شخصی مغازه‌ای دارد و اجناس آن را با قیمت‌های مختلفی می‌خرد همچنین یا قیمت‌های مختلفی می‌فروشد، گاهی به نصف قیمت و گاهی ۳/۱ قیمت را رعایت می‌کند. حال در وقت ادا کردن زکات می‌خواهد از پول نقد زکات آنها را اداء نماید.

لذا کدام قیمت اعتبار دارد؟ قیمت خرید یا قیمت فروش، و در فروش که متفاوت است چگونه مشخص نماید.

الجواب باسم ملهم الصواب

از قواعد فقهی چنین معلوم می‌شود که قیمت خرید اعتباری ندارد و قیمتی که عموماً مشتری‌ها می‌خرند اعتبار دارد و تفاوتی که در آنها بوجود آمده به این صورت رفع می‌شود که همان قیمت را اعتبار کند که اگر مشتری تقاضای تخفیف نکند به آن می‌فروشد. [امداد الفتاوی: ۲/۴۲].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۱۹/۴/۱۴۲۰هـ.ق

نصـاب زکات شتر

سؤال: نصاب زکات شتر را مفصلا بنویسد.

الجواب باسم ملهم الصواب

بر یک شتر تا چهار شتر چیزی واجب نمی‌باشد و از چهار نفر شترکـه بیشتـر شود زکات آن به این صورت می‌باشد که:

از ٥ تا ٩ یک گوسفند یکساله

از ١٠ تا ١٤ دو گوسفند

از ١٥ تا ١٩ سه‌ گوسفند

از ٢٠ تا ٢٤ چهار گوسفند

از ٢٥ تا ٣٥ یک شتر ماده یکساله ‌(بنت مخاض)

از ٣٦ تا ٤٥ یک شتر ماده دو ساله ‌(بنت لبون)

از ٤٦ تا ٦٠ یک شترماده سه ساله ‌(حقه)

از ٦١ تا ٧٥ یک شتر ماده چهار ساله ‌(جذعه)

از ٧٦ تا ٩٠ دوشتر ماده دو ساله

از ٩١ تا ١٢٤ دو شتر سه ساله

از ١٢٥ تا ١٢٩ دو شتر سه ساله‌ و یک‌گوسفند

از ١٣٠ تا ١٣٤ دوشتر سه ساله ‌و دو گوسفند

از ١٣٥ تا ١٣٩ دو شتر سه ساله و سه‌ گوسفند

از ١٤٠ تا ١٤٤ دو شتر سه ساله ‌و چهار گوسفند

از ١٤٥ تا ١٤٩ یک ‌شتر یک ساله ‌و دو شتر سه ساله

از ۱۵۰ تا ١٥٤ سه شتر سه ساله

از ١٥٥ تا ١٥٩ سه شتر سه ساله ‌و یک‌گوسفند

از ١٦٠ تا ١٦٤ سه شتر سه ساله ‌و دو گوسفند

از ١٦٥ تا ١٦٩ سه شتر سه ساله و سه گوسفند

از ١٧٠ تا ١٧٤ سه شتر سه ساله‌ و چهار گوسفند

از ١٧٥ تا ١٨٥ سه شتر سه ساله‌ و یک‌ شتر یک ساله

از ١٨٦ تا ١٩٥ سه‌ شتر سه ساله ‌و یک ‌شتر دو ساله

از ١٩٦ تا ٢٠٤ چهار شتر سه ساله یا پنج شتر دو ساله

از ٢٠٥ تا ٢٠٩ چهارشتر سه ساله ‌و یک ‌گوسفند

از ٢١٠ تا ٢١٤ چهار شتر سه ساله و دو گوسفند

از ٢١٥ تا ٢١٩ چهار شتر سه ساله و سه‌ گوسفند

از ٢٢٠ تا ٢٢٤ چهار شتر سه ساله و چهار گوسفند

از ٢٢٥ تا ٢٣٥ چهار شتر سه ساله و یک شتر یک ساله

از ٢٣٦ تا ٢٤٥ چهار شتر سه ساله و یک شتر دو ساله

از ٢٤٦ تا ٢٥٤ پنج شتر سه ساله

از ٢٥٥ تا ٢٥٩ پنج شتر سه ساله و یک گوسفند

از ٢٦٠ تا ٢٦٤ پنج شتر سه ساله و دو گوسفند

از ٢٦٥ تا ٢٦٩ پنج شتر سه ساله و سه‌ گوسفند

از ٢٧٠ تا ٢٧٤ پنج شتر سه ساله و چهار گوسفند

از ٢٧٥ تا ٢٨٥ پنج شتر سه ساله و یک شتر یکساله

از ٢٨٦ تا ٢٩٥ پنج شتر سه ساله و دو شتر دو ساله

از ٢٩٦ تا ٣٠٤ شش شتر سه ساله

در نقشه بالا از ١٥٠ به بعد تا آخر به طور کلی یک اصل و قانونی اجرا شده است که با توجه به آن می‌توان زکات هزارها شتر را مشخص ‌کرد.

خلاصه آن این است که:

از ١٥٠ به بالا بر هر پنج شتری‌ که اضافه می‌شود یک ‌گوسفند لازم می‌گردد و وقتی به ٢٥ رسید تا ٣٥ یک شتر یکساله و از ٣٦ تا ٤٥ یک شتر دو ساله و از ٤٦ تا ٥٠ یک شتر سه ساله، پس از آن حساب از پنج شروع می‌شود که به ترتیب بالا بر هر پنج شتر یک‌ گوسفند بر ٢٥ شتر یک شتر یکساله، بر ٣٦ شتر یک شتر دو ساله و ٤٦ تا ٥٠ یک شتر سه ساله و.....

تذکر:

۱- ‌در جایی که گوسفند واجب است باید گوسفند یکساله باشد و اختیار دارد که‌ گوسفند نر بدهد یا ماده اما در شتر لازم است که شتر ماده بدهد و در صورتی شتر نر می‌توان داد که قیمتش با یک شتر ماده برابر یا اضافه برآن باشد.

۲- در هر جائی که چهار شتر سه ساله واجب است در آنجا اختیار دارد که بجای آنها پنج شتر دوساله بدهد.

۳- نصاب بالا در مورد زکات شترها، در صورتی است کـه شترها بـرای تجارت نباشد و بیشتر از نصف سال در مراتع بچرند یعنی در خانه به نسـبت چریدن در بیرون آنچه به آنها داده می‌شود کم‌تر باشد ولی اگر در خانه بیشتر از بیرون بچرند یا هردو برابر باشد زکات واجب نیست.

۴- اگر شترها برای تجارت باشند پس در آنها زکات به روش بالا واجب نیست بلکه در قیمت آنها با بقیه سرمایه و اموال تجارت زکات واجب می‌باشد خواه از مرتع تغذیه بشوند یا در خانه. منظور از اینکه برای تجارت باشند این است که هنگام خرید نیت فروش آنها را داشته باشد و اگر بعد از خریدن نیت فروش آنها را بکند یا اراده‌اش این باشد که زاد و ولد آنها را بفروشد و اصل را نگهدارد خواه در هنگام خـرید این نیت را داشته باشد یـا بـعداً چـنین نـیت و اراده‌ای بکند در تمام این صورت‌ها جزء اموال تجارت نمی‌باشند.

۵- شتری که برای سواری یا باربری باشد در آنها زکات واجب نیست. [احسن الفتاوی:۴/۲۷۵].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۲۹/۶/۱۴۲۰هـ.ق

زکات دام‌هایی ‌که در خانه تغذیه می‌شوند

چه می‌فرمایند علمای دین در مسئله ذیل:

حیواناتی که بیشتر وقت‌ها در خانه تغدیه می‌شوند و گاه‌گاهی به مراتع نیز برای چریدن فرستاده می‌شوند، آیا بر آنها زکات لازم است یا نه؟

الجواب باسم ملهم الصواب

حیوانات مذکور چون بیشتر سال از خانه تغذیه می‌شوند لذا در آنها زکات لازم نیست البته اگر برای تجارت هستند پس در قیمت آنها زکات فرض است.

قال فی التنویر:

«هی الـمكتفیة بالرعی الـمباح في أكثر العام» [الدر المختار: ۲/۱۶].

وفی الرد تحت قول الحصکفی:

«سـائمة فلو علفه فلا زكوة فیها الا إذا كانت للتجارة فلا یعتبر فیها العدد بل القیمة» [رد المحتار: ۲/۲۰، ۱۷.احسن الفتاوی: ۴/۲۸۶].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۲۹/۶/۱۴۲۰هـ.ق

زکات حیواناتی ‌که از مرا‌تع و خانه تغذیه می شوند

سؤال: حیواناتی که در خانه و مراتع (صحرا و جنگل) تـغذیه مـی‌شوند یعنی هم در صحرا می‌چرند و هم در خانه علوفه داده می‌شوند آیا بر آنها زکات لازم است؟

الجواب باسم ملهم الصواب

هرکدام غالب باشد همان یکی اعتبار دارد یعنی اگر بیشتر سال در مرتع می‌چرند زکات در آنها فرض است و اگر بیشتر سال در خانه تغذیه می‌شو‌ند یا کلاً نصف سال در خانه و نصف دیگر در چراگاه می‌چرند در این دو صورت زکات فرض نمی‌باشد. البته اگر برای تجارت باشند در قیمت آنها زکات فرض است.

قال فی التنویر:

«هی المكتفیة بالرعی المباح في أكثر العام لقصد الدر والنسل والزیادة والسمن فلو علفها نصفه لا تكون سائمة».

وفی الشرح: «فلا زكوة فیها للشك في الموجب»‌.

وفی الرد:

«بكسر الجيم وهو كونها سائمة، فإنه شرط لكونها سبباً للوجوب. قال في «فَتْح القدير»: العلف اليسير لا يزول به اسم السوم الـمستلزم للحكم، وإذا كان مقابله كثيراً بالنسبة كان هو يسيراً، والنصف ليس بالنسبة إلى النصف كثيراً، ولأنه يقع الشك في ثبوت سبب الإيجاب، فافهم. فلو علفه فلا زكوة فیها الا إذا كانت للتجارة فلا یعتبر فیها العدد بل القیمة» [رد المحتار: ۲/۲۰، ۱۷. احسن الفتاوی: ۴/۲۸۶].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۲۹/۶/۱۴۲۰هـ.ق

معنی «‌حولان حول‌» چیست‌؟

سؤال: شخصی در ماه مبارک رمضان به اندازه نصاب پـول دارد بعد از رمضان سرمایه‌اش کـم و زیاد می‌شود و گاهی این پول‌ها را از دست می‌دهد و پول دیگر به جایش می‌رسد و در ماه مبارک سال آینده نصاب زکات تکمیل می‌شود. آیا زکات بر سرمایه این شخص واجب است یا نه؟

الجواب باسم ملهم الصواب

از اولین رمضان که سرمایه‌اش به حد نصاب شرعی رسیده سال زکـات شروع شده و در رمضان بعدی که نصاب زکات تکمیل بوده است زکات این سال گـذشته بر ذمه او واجب الاداء است اگرچه بر پو‌‌ل‌ها یک سال نگذشته است زیرا که در زکات لازم نیست که بر هر جزء آن یکسال بگذرد بلکه شرط این است که در ابتدای سال و پایان آن نصاب زکات تکمیل باشد البته اگر تمام پول‌ها را از دست بدهد و هیچ مبلغی برای او باقی نماند در این صورت نصاب قبلی باطل می‌شود.

وفی ‌الدر:

«وشرط كمال النصاب في طرفی الحول فلا یضر نقصانه بینهما اهـ» [رد المحتار: ۲/۳۶].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۲۹/۶/۱۴۲۰هـ.ق

به جای پول در زکات ‌کالایی داد

سؤال: اگر شخصی دارای نصاب زکات پول است و در ادای زکات به جای پول، جنسی مثل پارچه، ‌کتاب و..... به فقیر می‌دهد آیا زکاتش ادا می‌گردد؟

الجواب باسم ملهم الصواب

بله، اداء می‌گردد بـه شـرطی کـه اگـر زکـات واجب شـده از اجـناس و کالاهاست جنسی راکه به جای آن به فقراء می‌دهد از لحاظ قیمت به اندازه قیمت همان جنسی باشد که در زکات واجب شده است.

وفی الرد:

«اما إذا ادی من خلاف جنسه فالقیمة معتبرة اتفاقاً» [رد المحتار: ۲/۲۴].

والله اعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۲۹/۶/۱۴۲۰هـ.ق

زکات ماشین و خانه‌هایی ‌که به‌ کرایه داده‌است

چه می‌فرمایند علمای دین در مسئله ذیل:

زید چند باب مغازه، منزل و چند دستگاه ماشین دارد که همه را به کرایه داده‌است آیا در قیمت آنها زکات لازم است یا نه؟

الجواب باسم ملهم الصواب

در قیمت مغازه، منازل و ماشین‌های مذکور زکـات لازم نـیست البـته در کرایه‌ای که مالک آنها می‌گیرد با تمام سرمایه‌اش جمع شده و زکات آن باید اداء گرد د.

وفی الهندیة: «ومنها كون النصاب نامیاً» [الهندیة].

وفی الدر: «ولا في ثیاب البدن واثاث الـمنزل ودور السكنی ونحوها».

وفی الطحطاوی: «قوله: «ونحوها» كحوانیت وخانات یستغلها» [طحطاوی على الدر: ۱/۳۹۲].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۳۰/۶/۱۴۲۰هـ.ق

وجوب زکات بر شخـص مقروض

چه می‌فرمایند علمای دین در مسئله ذیل:

شخصی مبلغ یک ملیون تومان پول نقد در اختیار دارد و در ضـمن یک اتوبوس دارد که کار می‌کند، اما به اندازه قیمت اتوبوس مقروض است. آیا بـر شخص مذکور زکات لازم است یا خیر؟

الجواب باسم ملهم الصواب

در پاسخ سؤال بالا عرض می‌شود که وام به اسکناس و پول تعلق می‌گیرد و پس از آن مالی که در آن زکات واجب گردد باقی نمی‌ماند زیرا اتوبوسی که دارد برای کسب و کار و امرار معاش او است و برای تجارت نمی‌باشد.

بنابراین: بر فرد مذکور که پول اضافه بر وام‌های خود ندارد زکات واجب نیست.

وفی الدر: «ولو له نصب صرف الدین لأیسرها قضاءً».

وفی الرد:

«قوله: «ولو له نصب الخ» كأن يكون عنده دراهم ودنانير وعروض التجارة وسوائم يصرف الدين إلى الدراهم والدنانير ثمَّ إلى العروض ثمَّ إلى السَّوائم كما في «البَحْر».

وأیضاً بعد اسطر:

تتمة: بقي ما إذا كان للمديون مال الزَّكاة وغيره من عبيد الخدمة وثياب البذلة ودور السُّكْنى، فيصرف الدين أولاً إلى مال الزكاة لا إلى غيره ولو من جنس الدين خلافاً لـزُفَر، حتى لو تزوج على خادم بغير عينه وله مائتا درهم وخادم صرف دين الـمهر إلى الـمائتين دون الخادم عندنا، لأنَّ غيرَ مالِ الزكاة يستحق للحوائج، ومال الزكاة فاضل عنها فكان الصَّرف إليه أيسر، وأنظر بأرباب الأَمْوال، ولهذا لا يصرف إلى ثياب البذلة وقوته ولو من جنس الدين،.... فلو استقرض مائتي درهم وحال عليها الحول عنده وليس له إلا ثياب البذلة ونحوها مما ليس مال زكاة لا زكاة عليه ولو كانت الثياب تفي بالدين، لأنَّ الدَّين الذي عليه يصرف إلى الدراهم التي عنده دون الثياب» [رد المحتار: ۲/۹، ۸].

وفی الهندیه:

«رجل له ألف درهم وعلیه ألف درهم وله دار وخادم لغیر التجارة وقیمته عشرة الآف درهم فلا زكاة علیه لأن الدین مصروف إلی الـمـال الذي في یده فانه فاضل عن حاجته معد للتقلب والتصرف فكان الدین مصروفاً إلیه، فأما الدار والخادم فمشغولتان بحاجته فلا یصرف الدیـن إلیه» [الهندیة: ۱/۱۷۳].

وفیها أیضاً:

«ومنها أی من شروط وجوب الزكاه فراغ الـمـال عـن حـاجته الأصلیة فلیس في دور السكنی وثیاب البدن واثاث المنازل ودواب الركوب وعبید الخدمة وسلاح الاستعمال، زكوة» [الهندیة: ۱/۱۷۲].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۸/۸/۱۴۱۸هـ.ق

قبل از تمام‌شدن سال ده رأس گوسفند از چهل گوسفند مـرد و این شخص ده بره نیز دارد

چه می‌فرمایند علمای دین در مسائل ذیل:

اگر شخصی در اول سال چهل ‌گوسفند داشت یک ماه یا یک روز مانده بود که یک سال آنها تکمیل شود، ده تا از گوسفندان مردند و او ده بره که یک ماه پیش متولد شده بودند داشت، آیا بر این شخص زکات واجب می‌شود یا خیر؟

الجواب باسم ملهم الصواب

بعد از تمام‌شدن سال، زکات واجب می‌شود زیرا که بره‌ها تابع ‌گوسفندان هستند، ‌گویا آن شخص در وقت تمام شدن سال (با داشتن ٣٠ رأس ‌گوسفند و١٠ بره) چهل‌ گوسفند دارد، پس بر او زکات واجب می‌شود.

وفی الدر:

«ولا في حمل وفصیل وعجول الا تبعاً لكبیر ولو واحداً ویجب ذلك الواحد ولو ناقصاً».

وفی الرد:

«قوله: «إلا تبعاً لكبير» قال في «النَّهْر»: والخلاف، أي المَذْكور آنفاً مقيد بما إذا لم يكن فيه كبار، فإن كان كما إذا له، مع تسع وثلاثين حملاً مسن وكذلك في الإِبِل والبَقَر كانت الصِّغار تبعاف للكبير ووجب إجْماعاً، كذا في الدراية» [رد المحتار: ۲/۲۲].

وفی الطحطاویة:

«قوله: «ما لم يكن جیداً» فإن كان جیداً لم تؤخذ ویؤدی صاحب الـمال شاة وسطا وإن كانت دون الوسط لاتجب إلا هذه، بحر» [حاشیة الطحطاوی على الدر المختار: ۱/۴۰۱].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۲۹/۶/۱۴۲۰هـ.ق

جمع‌کردن قیمت وسائل تجارت همراه طلا

چه می‌فرمایند علمای دین در مسئله ذیل:

مقدار زکات از بیست مثقال، نیم مثقال است، اگر کسی دو مثقال طلا داشت و قیمت روز آن دویست هزار تومان می‌رسید، آیا زکات در آن واجب می‌شود یا خیر؟

الجواب باسم ملهم الصواب

زکات در طلا تا زمانی که به حد نصاب شرعی نرسد واجب نمی‌گردد. و نصاب طلا با اوزان امروزی ۷۷۹/۸۷ گرم می‌باشد، مگر در صورتی که اجناس تجاری دیگری نیز داشته باشد پس در این صورت قیمت اجناس مذکور با قیمت همان مقدار طلا یکجا جمع می‌گرد‌د. و اگر قیمت مجموع آنها به حد نـصاب برسد زکات واجب می‌گردد.

وفی الهندیه:

«وفي كل عشرین مثل ذهب نصف مثقال مضروباً كان أو لم يكن ویعتبر فیهما ان یكون الـمؤدی قدر الواجب وزناً ولا یعتبر فیه القیمة عند أبی حنیفة وأبی یوسف. وكذا في حق الوجوب یعتبر أن یبلغ وزنـهما نصاباً ولا یعتبر فیه القیمة بالاجماع حتی لو كان له ابریق فضة وزنها مائة وخمسون وقیمتها مائتان لاتجب فیها الزكاة. كـذا في العـینی شـرح الكنز» [الهندیة: ۱/۱۷۸، ۱۷۹].

وفی الدر:

«وقیمة العرض تضم إلی الثمنین لأن الكـل للـتجارة وضـعاً وجعلاً».

وفی الرد:

«قوله: «وضعاً» راجع للثمنين، وقوله: «وجعلاً» راجع للعَرْض. والمَعْنى: أنَّ الله تعالى خلق الثمنين ووضعهما للتجارة والعبد يجعل العرض للتِّجارة اهـ ح» [رد المحتار: ۲/۳۷].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان

حکم زکات پولی ‌که در شرکت گذاشته می‌شود

سؤال: شخصی مبلغ ۰۰۰/۳۰ تومان بعنوان عضویت در شرکت تـعاونی واریز نموده، و این شخص بحدی پول دارد که اگر با مبلغ مذکور جمع ‌کند به حد نصاب می‌رسد، آیا بر این شخص زکات واجب می‌شود؟

اگر جواب مثبت است و امسال پول زکات را داد آیا سال آینده نیز بر همین مبلغ، زکات واجب می‌شود؟

در ضمن نمی‌تواند این مبلغ را پس بگیرد ولی از طـرف شرکت تعاونی به اعضاء در مقابل مبلغ مذکور اجناس مختلفی می‌رسد و نیز اشیائی از قبیل جو گندم و غیره بعنوان امتیاز عضویت با قیمت تعاونی می‌دهند و اگر شرکـت فایده یا بهره‌ای حاصل کند بین اعضاء تقسیم می‌شود.

الجواب باسم ملهم الصواب

در صورت مذکور باید مبلغ ۰۰۰/۳۰ تومان با بقیه سرمایه یکـجا جـمع شده و زکات آن داده شود زیرا مبلغ مذکور را بعنوان تجارت داده‌است و شرکت تعاونی هم منکر آن نیست، ‌گرچه پول نقد را نمی‌تواند پس بگیرد اما در مقابلش به او جنس می‌رسد پس در هر سال از تمام سرمایه‌ای که در اختیار دارد و شرائط زکات یافته می‌شود، زکات آن را اداء کند.

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۲۲/۱/۱۴۱۸هـ.ق

بر زمینی‌که برای سکونت خریده، زکات واجب نیست

چه می‌فرمایند علمای دین در مسئله ذیل:

در حدود سه سال قبل زید زمینی برای سکونت خود خریده است، آیـا شرعاً بر این زمین زکات لازم است یا خیر؟

الجواب باسم ملهم الصواب

در زمین مذکورکه برای تجارت نخریده، زکات نیست.

وفی الدر

«وشرطه أي شَرْط افْتراض أدائها حولان الحَوْل وهو في ملكه وثمنية الـمال كالدَّراهم والدَّنانير لتعينهما للتجارة بأَصْل الخلقة فتلزم الزَّكاة كيفما أَمْسكهما ولو للنفقة أو السَّوّم بقيدها الآتي أو نية التجارة في العروض، إمَّا صريحاً ولا بدَّ من مقارنتها لعقد التجارة كما سيجيء، أو دلالة بأن يشتري عيناً بعرض التجارة، أو يؤاجر داره التي للتجارة بعرض فتصير للتِّجارة بلا نية صريحاً» [الدر المختار مع الرد: ۲/۱۱].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۲۲/۹/۱۴۱۸هـ.ق

زکات در پولی ‌که جـهت مـصارف حوائج اصلیه نگهداشته شده

چه می‌فرمایند علمای دین در مسئله ذیل:

شخصی مقداری پول در دست دارد، اما این پول را به دو قسمت تقسیم کرده، یک قسمت آن را بـرای سفر حج خود نگهداشته است و قسمت دیگر را برای ازدواج فرزندش در نظر گرفته است، حال در این پول زکات است یا خیر؟

الجواب باسم ملهم الصواب

پولی را که برای حج و ازدواج دادن فرزندش قبلا مصرف ‌کرده است در آن زکات لازم نمی‌گردد و مبلغی‌ که اکنون در دست او است و نیت دارد که با آن به سفر حج برود یا فرزندش را ازدواج دهد اگر به اندازه نصاب شرعی زکات هستند و بر آن یک سال‌ گذشته، در آن پول زکات واجب است، زیرا هنگام حولان حول (گذشت یکسال) در حوائج اصلیه مصرف نشده است.

وفی الرد:

«إذا أَمْسَكَهُ لينفق منه كل ما يحتاجه فحال الحول وقد بقي معه منه نصاب فإِنَّه يزكي ذلك الباقي، وإن كان قَصْد الإنفاق أيضاً في المُسْتَقْبل لعدم اسْتِحْقاق صرفه إلى حوائجه الأَصْلية وقت حولان الحول» [الدر المختار مع الرد: ۲/۱۱].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۲۲/۹/۱۴۱۸هـ.ق

اضا‌فه بر زکات واجبه بعنوان زکات داده، آیا می‌توانـد مـبلغ اضافه‌ را برای ‌زکات سال آینده ‌حساب ‌کند

شخصی به گمان اینکه سرمایه‌اش سه ملیون تومان است، قبل از حساب‌کردن سرمایه‌اش که در ماه رمضان صورت می‌گیـرد زکات سه ملیون تـومان را پرداخت کرده است و وقتی که سرمایه‌اش را حساب می‌نماید یک ملیون تومان شده است، آیا پول پرداخت شده اضافی را می‌تواند برای زکات سال‌های آینده حساب ‌کند، و یا اینکه پول پرداخت شده صدقه محسوب می‌شود؟

الجواب باسم ملهم الصواب

پولی را که از مقدار زکات اضافه داده‌است می‌توانـد آن را بـرای زکـات سال‌های آینده حساب نماید.

وفی الرد:

«وفي «الولوالجية»: لو كان عنده أربعمائة درهم فأدَّى زكاة خمسمائة ظاناً أنَّها كذلك كان له أَنْ يحسب الزِّيادة للسنة الثانية، لأنَّه أمكن أَنْ يَجْعَلَ الزِّيادة تعجيلاً اهـ» [ردالمحتار:۲/۲۹].

وفی الهندیة:

«رجل له أربعمأه درهم فظن ان عـنده خـمسمائة فـادی زكـات خمسمأة ثم علم فله ان یحسب الزیادة للسنة الثانیة، كـذا في مـحيط السرخسی» [الهندیة: ۱/۱۷۶].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۱۵/۹/۱۴۱۸هـ.ق

مالی ‌که یکبار زکات آن دا‌ده شده است آیا در سال بعد در آن زکات واجب می‌گردد

مالی که یک مرتبه زکات آن پرداخت شده، و بعد از آن در بانک واریز شده و به تجارت پرداخته نشده است، سال آینده باز هم زکات دارد یا خیر؟

الجواب باسم ملهم الصواب

بله، زکات دارد، ‌گرچه نیت تجارت را با این پول‌ها نداشته باشد زیرا دراهم و دنانیر به اعتبار اصل خلقت صلاحیت تجارت را دارند بنابراین هر سال زکات واجب می‌گردد.

وفی الدر:

«وشرطه أي شَرْط افْتراض أدائها حولان الحَوْل وهو في ملكه وثمنية الـمال كالدَّراهم والدَّنانير لتعينهما للتجارة بأَصْل الخلقة فتلزم الزَّكاة كيفما أَمْسكهما».

وفی الرد:

«قوله: «وهو في مِلْكه» أي والحال أن نصاب الـمال في ملكه التام كما مرَّ، والشرط تمام النِّصاب في طرفي الحول كما سيأتي» [رد المحتار: ۲/۱۱ط کویته].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۱۶/۲/۱۴۱۵هـ.ق

زکات ماشین / زکات درکامیون وکارخانه

چه می‌فرمایند علمای دین در مسائل ذیل:

۱- آیا در ماشین‌ها از قبیل بنز، باری و اتوبوس و غیره زکلـت است یا خیر؟

۲- شخصی با تمام پولی که دارد کامیون و کارخانه می‌خرد آیا در آنها زکات واجب می‌شود یا خیر؟

الجواب باسم ملهم الصواب

۱- اگر ماشین‌ها را برای تجارت خریده در قیمت آنها زکات است. و اگر برای کرایه و سواری خریده زکات واجب نیست.

۲- اگر تمام پولش راکارخانه و کامیون خریده به نیت اینکه آنها را فروخته فایده حاصل کند، در این صورت کامیون و کارخانه‌ها جزو اموال تجارت محسوب می‌شوند و در قیمت آنها زکات واجب می‌باشد و اگر به این نیت خریده است که آنها را نفروشد بلکه بوسیله آنـها پـول بـدست آورده و امـرار مـعاش کند، ‌یعنی:‌به کرایه داده یا برای سواری و استفاده شخصی بگذارد، در اینصورت بر آنها زکات لازم نمی‏گردد.

وفی التنویر وشرحه:

«شرطه حولان الحول وثمنیة الـمال كالدراهم والدنانیر أو السوم أو نیة التجارة» [الدر المختار: ۲/۱۱].

وفی الدر:

«لا يبقى للتجارة ما أي عبد مثلاً (اشْتراه لها فنوى) بعد ذلك (خدمته ثمَّ) ما نواه للخِدْمة (لا يصير للتجارة) وإن نواه لها ما لم يبعه بجنس ما فيه الزَّكاة. والفَرْق أنَّ التجارةَ عمل، فلا تتم بمجرَّد النية، بخلاف الأوَّل فإِنَّه ترك العَمَل فيتم بها» [الدر المختار: ۲/۱۴].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۱۸/۶/۱۴۱۴هـ.ق

حکم زکات پولی‌که در بانک گذاشته شده

چه می‌فرمایند علمای دین در مسئله ذیل:

زکات بر پولی که در بانک‌ گذاشته شده واجب است یا خیر؟

الجواب باسم ملهم الصواب

پولی که در بانک است جزء سرمایه شخصی محسوب می‌شود و شخصی که به بانک واریز نموده مالک آنها و قادر به‌ گرفتن آنها از بانک است، لذا در آنها زکات لازم می‌شود.

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۱۸/۶/۱۴۱۴هـ.ق

فرزندی پول داده تا برای مادرش حج‌ کنند و بعد فرزند فوت می‌کند

چه می‌فرمایند علمای دین در مسئله ذیل:

زید به عمرو گفت مادرم مریض است نمی‌تواند به زیارت بیت الله برود، شما این مقدار پول را گرفته و در بانک واریز نمایید، هر وقت کـه نـوبت شـما رسید از طرف مادرم حج کنید.

همچنین به عمرو پول داد تا به نام پدر او به بانک واریز نماید تا او را هم همراه عمرو بفرستد، عمرو به نام پدر زید پول را واریز ‌کرد و بعد از واریز کردن پول، زید فوت کرده است و وارث دارد که یتیم هستند.

آیا بچه‌های مرحوم می‌توانند پول واریز شده را بگیرند و بر خود مصرف نمایند؟

ناگفته نماند که بچه‌ها پول نقد دیگری جهت مصرف ندارند.

الجواب باسم ملهم الصواب

زید چون خواسته از این طریق با پدر و مادر خود احسان ‌کند لذا این هبه و بخشش به حساب می‌آید و در هبه قبول و تحویل‌گرفتن موهوب له ضروری است. در صورت مذکور پدر و مادر زید پول را تحویل نگرفته‌اند پس این پول در ملک پدر و مادر او داخل نشده است.

واهب (که زید باشد) قبل از اینکه پدر و مادرش پول‌ها را تحویل بگیرند فوت‌ کرده است بنابراین هبه باطل شده است. نمی‌توان ‌گفت که قبض عمرو کافی است زیرا در هبه اگر موهوب له شرعاً اهل قبض است خودش باید قبض ‌کند، البته اگر موهوب‌له شرعاً اهل قبض نباشد مثل بچه و دیوانه پس حق قبض برای ولی‌اش ثابت می‌شود.

در صورت مسئوله موهوب ‌لهما (پدر و مـادر زیــد) صـلاحیت قـبض را داشته‌اند و عمرو بر آنها هیچ ولایتی نداشته پس قبض عمرو، قبض آنها محسوب نمـی‌شود و این مال متعلق به ورثه زید است که آنها را از عمرو گرفته بـر خـود تقسیم ‌کنند. و اگر عمرو این پول‌ها را مصرف‌ کند بر وی ضمان لازم می‌شود.

وفی الهندیة:

«ومنها أی من شروط الهبة أن یكون الـموهو ب مقبوضاً حتی لا یثبت الـملك للموهوب له قبل القبض» [الهندیة: ۴/۳۷۴].

وفیها أیضاً:

«الـموهوب له ان كان من أهل القبض فحـق القبض إلیه» [الهندیة: ۴/۳۹۲].

وفی شرح الـمجلة:

«إذا توفی الواهب أو الـموهو ب له قبل القبض تـبطل الهبة وذلك لأنها من الصلات، والصلات تسقط بالـموت قبل القبض» [شرح الـمجلة لرستم باز ماده: ۸۴۹].

وفی رد المحتار:

«أنَّ المَحْجوجَ عنه إذا لم يوص بالحج ولكنه دفع إلى رجل ليحج عنه ثمَّ مات الدافع فللورثة استرداد الـمال الباقي من الرجل وإن أحرم بالحج. قال في «النهر»: وقيدنا بكون الآمر أوصى بالحج عنه لـما في «الـمحيط»: لو دفع إلى رجل مالاً ليحج به عنه فأهلّ بحجة ثم مات الآمر فلورثته أن يأخذوا ما بقي من الـمال معه ويضمنونه ما أنفق بعد موته لأن نفقة الحج كنفقة ذوي الأرحام تبطل بالـموت» [رد المحتار: ۲/۲۶۹].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۶/۵/۱۴۱۹هـ.ق

اموالی که برای مدارس دینی جمع‌آوری می‌شوند در آنها زکات لازم نیست

چه می‌فرمایند علمای‌ کرام در مورد مسئله ذیل:

آیا اموال و کمک‌هائیکه به مدارس دیـنی مـی‌شود بـعد از حـولان حـول (تکمیل سال) زکات دارند یا خیر؟

اگر لازم می‌شود مصارف آنها چه ‌کسانی هستند؟

توضیح: ‌گوسفندان و پول‌هایی‌ که به حد نصاب رسیده‌اند و حولان حول نیز شده است.

الجواب باسم ملهم الصواب

کمک‌هائی که به مدارس دینی می‌شود چونکه اموال موقوفه برای طلاب دینی هستند و مالک مشخصی ندارند بنابراین در آنها زکات لازم نیست.

وفی الدر:

«وسببه أی سبب افتراضها ملك نصاب حولی».

وفی الرد:

«قوله: «ملك نصاب» فلا زكاة في سوائم الوقف والخیل الـمسبلة لعدم الـملك» [رد المحتار: ۲/۴].

وفی البدائع:

«وأما الشرائط التي ترجع إلى الـمال: فمنها الـملك فلا تجب الزكاة في سوائم الوقف والخيل الـمسبلة لعدم الـملك، وهذا لأن في الزكاة تمليكاً، والتمليك في غير الـملك لا يتصور» [بدائع الصنائع: ۲/۹].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان

اگر زکات مال ‌کسی را اداء نمود

چه می‌فرمایند علماء دین اسلام در این مسئله:

فردی بدون دستور خانمش یا بعد از دسـتور وی زکـات امـوال او را ادا می‌کند آیا زکات اداء می‌شود یا خیر؟

الجواب باسم ملهم الصواب

در صورت اول که بدون دستور خانمش زکات مال او را پرداخت می‌کند زکات آن اداء نمی‌شود و در صورت دوم‌ که بعد از دستور دادن خانم، او از اموال خو‌دش زکات آن را پرداخت می‌نماید جـایز است و زکـات مـال خـانمش اداء می‌شود.

وفی البحر:

«ولو أدى زكاة غيره بغير أمره فبلغه فأجاز لم يجز لأنها وجدت نفاذاً على الـمتصدق لأنها ملكه ولم يصر نائباً عن غيره فنفذت عليه» [البحر الرائق: ۲/۲۲۷، ۲۲۶ط بیروت، ۲/۲۱۰ ط کویته کذا فی رد المحتار: ۲/۱۲].

وفی البنایة: «ولو ادی زكاة غیره من مال نفسه بغیر أمره فأجازه لایجوز وبأمره یجوز» [البنایة شرح الهندیة: ۳/۳۷۱ط بیروت].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۲۲/۱/۱۴۱۸هـ.ق

زکات منازل

چه می‌فرمایند علمای دین در مورد مسئله ذیل:

در مورد این که شخصی چند منزل دارد، بعضی از آنها را بصورت اجاره و بعضی را بصورت رایگان واگذار کرده است و بعضی دیگر خالی از سکنه هستند. آیا در این منازل زکات واجب می‌شود یا نه؟

الجواب باسم ملهم الصواب

زکات واجب نیست زیرا این‌ها را به نیت تجارت نخریده است بنابراین در این‌ها زکات نیست.

وفی الهندیة:

«ولو اشتری قدوراً من صفر یمسكها ویؤاجـرها لا تجب فـیها الزكاة كما لا تجب في بیوت الغله ولو دخل من أرضه حنطة تبلغ قیمتها قیمة نصاب ونوي ان یـمسكها أو یبیعها فأمسكها حـولاً لا تـجب فیه الزكاة» [الهندیة: ۱/۱۸۰. کذا فی قاضیخان: ۱/۲۵۱].

وفی شرح الوقایة:

«لوكان له عبد لا للخدمة أو دار لا للسكنی ولم ینو التجارة لا تجب فیهما الزكاة وان حال علیهما الحول» [شرح الوقایة: ص ۲۶۸].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۱۵/۹/۱۴۱۹هـ.ق

زکات در مغازه و منازلی ‌که برای تجارت نخـریده است

چه می‌فرمایند علمای دین در مورد مسئله ذیل:

عبدالله ده مغازه و هشت منزل دارد که به نیت سرمایه خریده است و بـه کرایه نیز نداده است و فعلاً نیت فروش ندارد اما اگر چنانچه روزی مشتـری پیدا شود و از قیمت روز بالاتر بردارد، می‌فروشد. آیا زکات الان فرض است یا بعد از فروختن منازل.

الجواب باسم ملهم الصواب

در این مغازه‌ها و منازل زکات واجب نیست زیـرا این‌ها را بخاطر درآمدش خریده است و این نیتش‌ که اگر به قیمت خوبی به فروش بروند آنها را می‌فروشد، اعتباری ندارد.

وفی الخانیة:

«اشتری خادماً للخدمة وهو ینوی انه لو اصاب ربحاً یبیعه فحال علیه الحول لا زكاة فیه وكـذا لو اشـتری جـوالق بـعشرة الآف درهم لیؤاجرها من الناس فحال علیها الحول لا زكاة فیها لأنه اشتراها للغلة وعزمه انه لو وجد ربحاً یبیعها لا یعتبر» [الخانیة: ۱/۲۵۰].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۱۶/۹/۱۴۱۹هـ.ق

زکات بر مقروض

شخصی مالش به حد نصاب می‌رسد اما به همان اندازه و یا بیشتـر از مالش مقروض است بر او زکات واجب است یا خیر؟

الجواب باسم ملهم الصواب

اگر مال اضافی از قرض به حد نصاب نمی‌رسد برآن زکات واجب نیست البته اگر بعد از وجوب زکات، صاحب مال مقروض ‌گشت زکات ساقط نمی‌گردد.

قال‌ فی التنویر:

«وسببه ملك نصاب حولی تام فارغ عن دین له مطالب مـن جـهة العباد، وقال في الشرح: سواء كان لله كزكوة وخراج أو للعبد ولو كفالة أو مؤجلاً».

وفی الرد:

«قوله: «فارغ عن دین» وهذا إذا كان الدين في ذمته قبل وجوب الزَّكاة، فلو لحقه بعده لم تَسْقط الزكاة لأنها ثبتت في ذمته فلا يُسْقطها ما لحق من الدَّين بعد ثبوتها». «جوهرة» [رد المحتار: ۲/۵].

والله أعلم بالصواب

خدانظر -عفا الله عنه-

دارالافتاء حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان ۲۳/۶/۱۴۱۴هـ.ق