فصل اول: ايمان به خداوند متعال
بحث ایمان بلحاظ اهمیتى که دارد، مقدم بر سایر مباحث است. زیرا ایمان محور زندگى مسلمان است و زندگى هر مسلمان در سایه ایمانش شکل مىگیرد. پس باید گفت که ایمان در تمام ابعاد زندگى فرد مسلمان، جایگاه کلیدى داشته و نقش بسیار موثرى ایفا مىکند.
مسلمان به خدا ایمان دارد یعنى او وجود پروردگارى را مىپذیرد که آفریدگار زمین و آسمان است. داناى پیدا و پنهانى است. مالک هر چیز و پرورشدهنده آن است.
معبودى سواى او وجود ندارد، او تنها پروردگار متصف به جمیع صفات کمالیه است. از هر عیب و نقص منزه است، این عقیده و باور مؤمن، نخست ملهم از راهنمایى و هدایت تکوینى خداوند است، که مىفرماید:
﴿وَمَا كُنَّا لِنَهۡتَدِيَ لَوۡلَآ أَنۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُ﴾[الأعراف: ۴۳].
«اگر لطف خدا نبود (و توسط پیامبران) توفیق نصیب ما نمىکرد، هدایت نمىشدیم».
ثانیا متکى به دلایل عقلى و نقلى دیگرى است که ذیلا بدان اشاره خواهد شد.
۱- خداوند متعال در باره وجود، صفت ربوبیت و اسماء و سایر صفات خود در قرآن کریم، این کاملترین و ارزندهترین کتاب آسمانى خود در آیه ۵۴ سوره اعراف چنین مىفرماید:
﴿إِنَّ رَبَّكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ يُغۡشِي ٱلَّيۡلَ ٱلنَّهَارَ يَطۡلُبُهُۥ حَثِيثٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۢ بِأَمۡرِهِۦٓۗ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَكَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٥٤﴾[الأعراف: ۵۴].
«همانا پروردگار شما خدایى است که آسمانها و زمین را در شش روز (مرحله) خلق کرد، و بعد بر عرش، استقرار یافت (سپس به اداره جهان هستى پرداخت) با (پرده تاریک) شب، روز را مىپوشاند، و شب، شتابان بدنبال روز، روان است، خورشید و ماه و ستارگان را آفریده و تنها او فرمان میدهد، او پاک و منزه و پروردگار جهانیان است».
در آیه ۳۰ سوره قصص، آنگاه که خدا، پیامبر خود حضرت موسى÷ را مورد خطاب قرار داد، چنین فرمود:
﴿يَٰمُوسَىٰٓ إِنِّيٓ أَنَا ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾[القصص: ۳۰].
«اى موسى! من خدا و پروردگار جهانیان هستم».
و در آیات ۲۲ تا ۲۴ سوره حشر در تجلیل از خود و ذکر اسماء و صفات خویش چنین مىفرماید:
﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِۖ هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِيمُ ٢٢ هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡمَلِكُ ٱلۡقُدُّوسُ ٱلسَّلَٰمُ ٱلۡمُؤۡمِنُ ٱلۡمُهَيۡمِنُ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡجَبَّارُ ٱلۡمُتَكَبِّرُۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ٢٣ هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡخَٰلِقُ ٱلۡبَارِئُ ٱلۡمُصَوِّرُۖ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ يُسَبِّحُ لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ٢٤﴾[الحشر: ۲۲-۲۴].
«خدا کسى است که جز او پروردگار و معبودى وجود ندارد. داناى پیدا و پنهان است. بخشنده و مهربان است (رحمت او در دنیا شامل حال همه و در آخرت شامل حال مؤمنان است) اوست معبود بر حق که جز او معبودى وجود ندارد. او پادشاه مقتدر، منزه، بىعیب و نقص، امان دهنده محافظ و مراقب، قدرتمند چیره، بزرگوار و شکوهمند، والا مقام و پاک و منزه است از هر چیزى که براى او شریک سازند. او آفریدگار، هستى بخش و صورتگر (همه موجودات) است. نامهاى زیبا از آن او هستند. همه موجودات آسمانها و زمین او را به پاکى یاد مىکنند (به تسبیح و ستایش او مشغولند) و او خداى غالب و دانا است».
در آیات ۱-۲ سوره فاتحه درباره توصیف خود مىفرماید:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ ٣﴾[الفاتحة: ۱-۲].
«تمام تعریفها شایسته ذاتى است که پروردگار جهانیان است. بخشنده و مهربان است (در دنیا براى همه و در آخرت براى مؤمنان)».
و در آیه ٩۲ سوره انبیاء، خطاب به مسلمانان مىفرماید:
﴿إِنَّ هَٰذِهِۦٓ أُمَّتُكُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ وَأَنَا۠ رَبُّكُمۡ فَٱعۡبُدُونِ ٩٢﴾[الأنبیاء: ٩۲].
«شما مسلمانان امت واحدى هستید و من پروردگار شما هستم. پس تنها مرا عبادت کنید».
و در آیه ۵۲ سوره مؤمنون مىفرماید:
﴿وَأَنَا۠ رَبُّكُمۡ فَٱتَّقُونِ﴾[المؤمنون: ۵۲].
«من پروردگار شما هستم. (باید از معصیت و نافرمانى) من بپرهیزید».
در آیه ۲۲ سوره انبیاء پیرامون نفى هرگونه رب و معبودى سواى ذات یگانهاش مىفرماید: ﴿لَوۡ كَانَ فِيهِمَآ ءَالِهَةٌ إِلَّا ٱللَّهُ لَفَسَدَتَاۚ فَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا يَصِفُونَ٢٢﴾[الأنبیاء: ۲۲].
«اگر در آسمانها و زمین به جز خداى یکتا، خدایان دیگرى وجود مىداشتند و امور جهان را مىچرخانیدند نظم عالم هستى بهم مىخورد. (زیرا چندین مرکز تصمیمگیرى باعث بهم خوردن نظم جامعه و جهان مىشود) پس اوست مالک عرش و از هرچه که کفار درباره او مىگویند پاک و منزه است».
۲- حدود یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر درباره وجود و ربوبیت او سخن گفته و او را بعنوان تنها آفریننده و مالک کل کاینات معرفى نمودهاند، و پیرامون اسماء و صفات خدا، با مخاطبین خود سخن گفتهاند، و هیچ پیامبرى نیامده که خدا با وى سخن نگفته، یا فرشتهاى بسوى او نفرستاده، یا مطالب را به او الهام نکرده باشد. و چون این الهام و القاء همراه با شواهد و قراینى بوده است، بدین جهت مخاطبین آنها صددرصد یقین کرده و اذعان نمودهاند که آنچه او (پیامبر) مىگوید، از جانب پروردگار است.
خبر دادن این جمعیت انبوه که از برگزیدگان خلق و بهترین انسانها بودهاند، حاکى از این است که مطمئنا گفته آنان صحیح است. و عقل انسان هم نمىتواند آنها را تکذیب کند، همانطور که توافق آنان بر خبرى که براى آنها مجهول باشد، از محالات عقلى است. زیرا توافق یقینى و تحقیق در مورد صحت مطلبى که پایه و اساسى نداشتهباشد، از پیامبران که برگزیدهترین و منزه ترین فرزندان آدم هستند، و از نظر عقل، داناتر از همه و در سخن، راستگوتر از همه مىباشند، محال است.
۳- ایمان و اعتقاد میلیاردها انسان بر وجود و هستى خداوند، و عبادت و طاعت آنها از وى: بشر عادتا سخنى را که بوسیله یک یا دو نفر بیان شود، مىپذیرد و آن را قبول مىکند، تا چه رسد به خبر یا اخبارى که بوسیله جمع کثیرى که از بهترین افراد روى زمین بوده و تعدادشان از حد شمار بیشتر است، بیان شود. علاوه بر این، عقل و فطرت نیز صحت ایمان آنها را به ذات یگانهاى که از وجود او خبر داده و او را اطاعت و عبادت کرده و بسوى او تقرب جستهاند، تایید مىکند.
۴- میلیونها عالم از وجود، صفات، اسماء و اینکه تنها او آفریننده و پرورش دهنده هر چیز است و بر هر کارى قدرت و توانایى دارد، سخن گفتهاند، و بخاطر همین ویژگیها او را عبادت و اطاعت کردهاند و بخاطر همین ویژگیها با دوستانش دوستى، و با دشمنانش، دشمنى و رزیدهاند.