ماده اوّل: درباره مشروعیت مسح بر خفین و جبیره:
مشروعیت مسح بر خفین، جوراب و آنچه که در حکم آنها است از قرآن و حدیث ثابت است. کلمه ﴿وَأَرۡجُلَكُمۡ﴾در آیه وضو اگر به کسر لام خوانده شود یعنى عطف بر رؤس باشد، بر مسح خف و جوراب دلالت مىکند. در حدیث نیز آمده است که پیامبر مىفرماید:
«إذَا تَوَضَّأَ أَحَدُكُمْ فَلَبِسَ خُفَّيْهِ فَلْيَمْسَحْ عَلَيْهِمَا وَلْيُصَلِّ فِيهِمَا وَلَا يَخْلَعْهُمَا إنْ شَاءَ إلَّا مِنْ جَنَابَةٍ»
ترجمه: «هرگاه کسى از شما در حالى که خف (موزه) پوشیده است وضوء مىگیرد، پاهایش را مسح کند و نماز خواند و موزهها را بیرون نیاورد مگر وقتى که جنب مىشود». (دار قطنى و حاکم، حاکم صحت آن را تائید کرده است). البته حدیث بعدى مدت مسح را مشخص مىکند.
مشروعیت مسح بر جبیره (باند) از حدیث رسول اللّهصدرباره فردى که زخمى بر سرش وارد شده بود و فوت کرد ثابت مىشود. حدیث بشرح زیر است:
«إنَّمَا كَانَ يَكْفِيهِ أَنْ يَتَيَمَّمَ وَيَعْصِبَ عَلَى جُرْحِهِ خِرْقَةً ثُمَّ يَمْسَحَ عَلَيْهَا وَيَغْسِلَ سَائِرَ جَسَدِهِ» (ابوداود). و فتوى اکثر علماء بر همین است. ترجمه: «قطعا تیمم برایش کافى بود، یعنى محل زخم را باند پیچى مىکرد و روى آن مسح مىکرد و بقیه بدنش را مىشست».