روش زندگی مسلمان

فهرست کتاب

فصل ششم‏: مهربانى و عطوفت‏

فصل ششم‏: مهربانى و عطوفت‏

مسلمان مهربان است و مهربانى یکى از اخلاق او است، زیرا منشأ رحمت صفاى باطن و طهارت روح است، و مسلمان بدلیل انجام دادن کار خیر (اعمال صالح) و دورى از بدى و پرهیز از مفاسد همواره با باطنى پاک و روحى پالایش شده زندگى مى‏کند، هرکس چنین حالتى را داشته باشد، عطوفت و مهربانى هرگز از او جدا نمى‏شود. اینجا است که مسلمان مهربانى و عطوفت را دوست دارد و مهربانى مى‏کند و دیگران را بدان توصیه مى‏نماید، و دعوت مى‏دهد و این گفته خدا را تحقق مى‏بخشد، ﴿ثُمَّ كَانَ مِنَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡمَرۡحَمَةِ ١٧ أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡمَيۡمَنَةِ ١٨[البلد: ۱٧-۱۸]. «سپس شد از جمله کسانى که ایمان آورده‏اند و پیرامون صبر و ترحم همدیگر را وصیت کرده‏اند و اینان کسانى هستند که پرونده اعمال‏شان به دست راست داده مى‏شود».

مسلمان براى تحقق بخشیدن به گفته رسول اکرمصهمواره در صدد ترحم بر دیگران است و مى‏فرماید: «إِنَّمَا يَرْحَمُ اللّهُ مِنْ عِبادِهِ الرُّحَماءُ» «همانا خداوند بر بندگان مهربانش، مهربانى مى‏کند» و مى‏فرماید: «اِرْحَمُوا مَنْ فِى الأرْضِ يَرْحَمُكُمْ مَنْ فِى السَّمَاءِ» «بر اهل زمین رحم کنید تا اهل آسمان بر شما رحم کند»، و مى‏فرماید: «مَنْ لَا يَرْحَم لايُرحَم» «هرکس بر دیگران رحم نکند بر او رحم نخواهد شد»، (طبرانى و حاکم). و مى‏فرماید: «لا تُنْـزَعُ الرَّحْمَةُ إلا مِنْ شَقِىٍّ» «مهربانى سلب نمى‏شود مگر از کسیکه سنگدل باشد»، و مى‏فرماید: «مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِى تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَكَى مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى» «مؤمنان در دوستى و مهربانى با همدیگر مانند جسد واحدى هستند، هرگاه یک عضو از آن دچار ناراحتى گردد، تمام اعضاء آن بخاطر ناراحتى مواجه با تب و بى‏خواب مى‏شوند».

سعدى این حدیث را در کالبد شعر اینطور سروده است:

بنى آدم اعضاى یک دیگرند
که در آفرینش زیک گوهرند
چو عضوى بدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار

اما رحمت و مهربانى هرچند که ماهیت آن نرم دلى و عطوفت نفس است که مقتضى مغفرت و احسان است، ولى چنین نیست که در دنیاى خارج، مظاهر و علائمى نداشته و یک عاطفه مجردى باشد، بلکه، داراى آثار خارجى و مظاهر واقعى است، که در عالم شهادت تجسم پیدا مى‏کنند. از جمله آثار و علامت خارجى رحمت، عفو در برابر لغزش‏ها آمرزش در برابر خطاها است، یارى رساندن به بلادیدگان، مساعدت به مستضعفان، تغذیه گرسنگان، پوشانیدن برهنگان، معالجه بیماران، غمخوارى غم زدگان همه این‌ها از جمله آثار تجسمى و عینى رحمت هستند. برخى دیگر از نمونه‏هاى تجسمى و عینى رحمت بشرح زیر هستند:

۱- امام بخارى از حضرت انس‏س نقل مى‏کند، مى‏گوید: همراه با رسول‏ للّهصبه خانه ابویوسف آهنگر رفتیم. همسر ابویوسف، ابراهیم، فرزند رسول ‏للّه را شیر مى‏داد رسول اکرمص، ابراهیم را در آغوش گرفته، بوسه زد و بوئید. دفعه بعد، زمانى به خانه او رفتیم که، ابراهیم درحال جان دادن بود. اشک از چشم‌هاى رسول اکرمصسرازیر شد، عبدالرخمن‏ابن عوف خطاب به رسول اکرمصعرض کرد، تو نیز یارسول اللّهص؟ بعد رسول اکرمصفرمود: «جارى شدن اشک، نشانى از رحمت و مهربانى است» بعد فرمود: «إِنَّ الْعَيْنَ تَدْمَعُ، وَالْقَلْبَ يَحْزَنُ، وَلاَ نَقُولُ إِلاَّ مَا يَرْضَى رَبُّنَا، وَإِنَّا بِفِرَاقِكَ يَا إِبْرَاهِيمُ لَمَحْزُونُونَ» «چشم اشک مى‏ریزد، دل اندوهگین است ولى بر زبان نمى‏آوریم سواى آنچه را که مورد رضایت و خشنودى پروردگار است، اى ابراهیم همانا به جدائى تو غمگین هستم». (بخاری). آرى، زیارت کردن رسول‏ اللّهصطفل شیرخوار را، در حالى که کودک در خانه دایه‏اش بود و رسول‏ اللّهصاو را بوسه گرفت و بوئید و روى زانو نشاند، بعد در حالى که کودک داشت جان مى‏داد، رسول‏ اللّهصبه عیادتش تشریف برد، بعد اشک‌هاى رسول‏ اللّهصسرازیر شد، همه این‌ها حکایت از رقت و رحمتى دارند که در قلب مبارک رسول اکرمصبود.

۲- امام بخارى از ابوهریرهس نقل مى‏کند که: رسول اکرمصفرمود: شخصى تشنه شد، داخل چاه رفت و آب نوشید وقتى بیرون آمد، سگى را دید که از فرط تشنگى، خاک‌هاى مرطوب را مى‏لیسید. با خود گفت: تشنگى را که من با آن مواجه بودم، این حیوان نیز از آن رنج مى‏برد. جوراب (چرمى) خود را پر از آب کرد و به دهان گرفت، از چاه بیرون آمد و سگ را سیراب کرد و خدا را سپاس گفت، خداوند او را بخاطر همین، مورد مغفرت قرار داد. صحابه عرض کردند، اى پیامبرصخدا اگر خدمت به چهارپایان نیز موجب اجر و پاداش است؟ پیامبرصفرمود: «خدمت به هر موجود زنده موجب اجر است» پس رفتن شخص در چاه و تحمل زحمت کشیدن آب و آب‏دادن به سگ تشنه، همه این‌ها حکایت از عطوفت و مهربانى آن مرد دارد، اگر چنین نبود، ایشان آن همه زحمت را متحمل نمى‏شد.

در روایتى دیگر که آن را نیز بخارى روایت کرده است، پیامبر مى‏فرماید: زنى بخاطر گربه‏اى دچار عذاب گردید، گربه را حبس کرد، نه به آن آب داد و نه غذا و نه آن را رها کرد تا از حشرات زمین بخورد، نهایتا گربه جان داد و آن زن بخاطر همین عمل به دوزخ رفت.

آرى، عمل این زن از مظاهر سنگدلى و عدم مهربانى و عطوفت در قلب است، حقا که رحمت سلب نمى‏شود مگر از دل انسان‌هاى سخت‏دل.

۳- بخارى به نقل از قتادۀ مى‏فرماید: رسول اکرمصمى‏فرمود: من گاهى قصد اطاله نماز را دارم، در اثناء نماز صداى گریه کودکى به گوشم مى‏رسد، نماز را کوتاه مى‏خوانم. زیرا مى‏دانم که مادرش در اثر گریه کودکش، مضطرب‏الحال مى‏شود.

منصرف شدن رسول‏اکرمصاز طولانى کردن نمازى که تصمیم به طولانى کردن آن گرفته است، و دلسوزى و غمگین‏شدن مادر در اثر گریه کودک، سرچشمه از شفقت و رحمتى است که خداوند در دل‌هاى بندگان مهربانش بودیعت گذاشته است.

۴- روایت است که حضرت زین‏العابدینس داشت به مسجد تشریف مى‏برد. شخصى او را ناسزا گفت، خادمان حضرت خواستند او را تنبیه کنند و انتقام گیرند، حضرت زین‏العابدینس بخاطر عطوفت و مهربانى که داشت، آن‌ها را از این اقدام منع کرد. بعد خطاب به آن شخص که به او ناسزا گفته بود، فرمود: اى بنده خدا! من بدتر از آن هستم که تو مى‏گویى، آنچه را که تو از من، مى‏دانى کمتر است از آنچه که نمى‏دانى، اگر در این ناسزاگویى مطلبى دارى، بگو. آن مرد شرمنده شد، حضرت امام پیراهن خود را بر تن او کرد و هزار درهم باو عنایت فرمود.

این گذشت و این احسان قطعا از نشانه‏هاى آشکار رحمت و عطوفتى است که خداوند آن را در دل نواده رسول‏اکرم گذاشته بود.