ماده هفتم: بحث عدت:
۱- تعریف عدت: عدت به روزهایى گفته مىشود که همسر مطلقه انتظار آنها را مىکشد و در آن ایام حق ازدواج را ندارد و کسى نمىتواند در آن روزها براى خواستگارى او برود.
۲- حکم عدت: عدت براى هر زنى که از شوهر خود جدا مىشود، خواه، بصورت طلاق یا به صورت وفات شوهر، واجب است، خداوند مىفرماید: ﴿وَٱلۡمُطَلَّقَٰتُ يَتَرَبَّصۡنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلَٰثَةَ قُرُوٓءٖ﴾[البقرة: ۲۲۸]. «زنان مطلقه به مدت سه حیض انتظار کنند». و مىفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ يُتَوَفَّوۡنَ مِنكُمۡ وَيَذَرُونَ أَزۡوَٰجٗا يَتَرَبَّصۡنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرۡبَعَةَ أَشۡهُرٖ وَعَشۡرٗا﴾[البقرة: ۲۳۴]. «کسانى که فوت مىکنند و همسر دارند، همسرانشان به مدت چهار ماه و ده روز باید در انتظار بنشینند»البته زنى که قبل از آمیزش جنسى طلاق داده شود، عدت بر او واجب نیست، همانطور که مهریه نیز ندارد، البته متعه، یعنى چیزى کمتر از مهریه، به او داده شود، خداوند در این خصوص مىفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نَكَحۡتُمُ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ ثُمَّ طَلَّقۡتُمُوهُنَّ مِن قَبۡلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمۡ عَلَيۡهِنَّ مِنۡ عِدَّةٖ تَعۡتَدُّونَهَاۖ فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحٗا جَمِيلٗا ٤٩﴾[الأحزاب: ۴٩]. «اى مؤمنان هرگاه با زن مؤمنه نکاح کردید و بعد پیش تماس جنسى آنان را طلاق دادید، شما بر آنان عدتى ندارید که سپرى کنند، به آنان متعه (اندکى مال) داده و به خوبى رها سازید».
۳- فلسفه و حکمت عدت:
۱- مجال و فرصت رجوع براى شوهر در صورت طلاق رجعى.
۲- تشخصیص فراعت و پاکى رحم از نطفه غیر بمنظور حفاظت نسب از اختلاط و مشتبه بودن.
۳- مشارکت همسر در غم و اندوه با فامیل شوهر و تعهد در حق شوهر، در صورتى که عدت وفات باشد.
۴- انواع عده:
۱- عده زن مطلقهاى که صاحب حیض است. بنابر آیه قرآن سه قرء (حیض) است. خداوند مىفرماید: ﴿وَٱلۡمُطَلَّقَٰتُ يَتَرَبَّصۡنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلَٰثَةَ قُرُوٓءٖ﴾[البقرة: ۲۲۸]. «زنان مطلقه تا سه حیض در حق خود انتظار بکشند». وقتى زن در حالت طهر مطلقه شود، بعد از طهر سه تا حیض کامل بگذارند، آنگاه عدتش تمام شده است. اگر بگوئیم که منظور از اقراء در آیه اطهار هستند، همانطور که دیدگاه جمهور علماء است، آنگاه با داخل شدن در حیض سوم عدتش منتقض مىشود با توجه به اینکه اگر در حالت حیض طلاق داده شود، آن حیض جزء ایام عدت بشمار نمىرود. این حکم براى زنان حره (آزاد) است اما کنیز فقط دو حیض عدت مىگذارند، رسول اکرمصمىفرماید: «طلاقُ الأَمَّةِ تَطْلِيْقَتَانِ وَعِدَّتُها حَيْضَتَانِ» (دارقطنى). «طلاق کنیز دو تا طلاق است و دو حیض عدت او مىباشد».
۲- عده آن زن مطلقه که بدلیل سن زیاد یا سن کم صاحب حیض نیست، سه ماه است. خداوند مىفرماید: ﴿وَٱلَّٰٓـِٔي يَئِسۡنَ مِنَ ٱلۡمَحِيضِ مِن نِّسَآئِكُمۡ إِنِ ٱرۡتَبۡتُمۡ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَٰثَةُ أَشۡهُرٖ وَٱلَّٰٓـِٔي لَمۡ يَحِضۡنَ﴾[الطلاق: ۴]. «زنانى که شما بدلیل وارد شدن در سن یأس (یا بدلیل کوچکى و عدم بلوغ، در محاسبه عدت آنان) با شک و تردید مواجه هستید، عدتشان سه ماه تمام است. و زنان که فاقد حیضاند». سه ماه عدت براى زنان حره (آزاده) است، کنیزى که فاقد حیض باشد عدت طلاق او دو ماه است.
۳- عدت زن حامله، چه حره باشد یا کنیز وضع حمل است، خداوند مىفرماید: ﴿وَأُوْلَٰتُ ٱلۡأَحۡمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن يَضَعۡنَ حَمۡلَهُنَّ﴾[الطلاق: ۴]. «عدت آن دسته از زنان که حامله هستند، وضع حمل است».
۴- عده مطلقهاى که صاحب حیض است ولى حیضش بدلیل مشخص یا غیر مشخصى قطع شده است، اگر حیضش بنابر دلیل مشخصى مانند: شیر دادن یا بیمارى خاصى قطع شده است، باید برگشت حیضش را انتظار کند و وقتى حیض برگشت، عدت را بحساب حیض بگذارند، هرچند که مدت عودت طولانى شود، اگر دلیل انقطاع حیض مشخص نیست، یک سال کامل را در عدت بگذراند، نه ماه مدت حمل و سه ماه دیگر عدت او است. کنیز در چنین حالتى یازده ماه عدت بگذراند، نه ماه مدت حمل است و دو ماه عدت کنیز است. حضرت عمر بن خطابسدر جمع انصار و مهاجرین چنین قضاوت کرد و هیچکس ایراد نگرفت.
۵- عدت زنى که شوهرش فوت شده است، اگر حره (آزاده) است، چهار ماه و ده روز و اگر کنیز است عدتش دو ماه و پنج روز است. خداوند مىفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ يُتَوَفَّوۡنَ مِنكُمۡ وَيَذَرُونَ أَزۡوَٰجٗا يَتَرَبَّصۡنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرۡبَعَةَ أَشۡهُرٖ وَعَشۡرٗاۖ فَإِذَا بَلَغۡنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيۡكُمۡ فِيمَا فَعَلۡنَ فِيٓ أَنفُسِهِنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٞ ٢٣٤﴾[البقرة: ۲۳۴]. «کسانى که دنیا را وداع مىگویند و همسرانشان زنده هستند، همسران به مدت چهار ماه و ده روز انتظار بکشند».
۶- عدت زن مستحاضه: اگر خون حیضش از خون استحاضه تشخیص داده مىشود، یا عادت مشخصى که برایش قابل تشخیص است دارد، باید بحساب حیض عدت را سپرى کند، اگر عادت مشخصى ندارد و حیضش تشخیص داده نمىشود، آنگاه عدتش را بحساب ماه سپرى کند، یعنى سه ماه در عدت بنشیند، مانند زنى که اصلا خون ندارد.
٧- عده کسى که شوهرش مفقود شده است و معلوم نیست که زنده است یا مرده، این زن به مدت چهار سال از روزى که شوهرش مفقودالأثر شده است، انتظار کند و بعد عدت وفات را که همان چهار ماه و ده روز است بگذراند.
۵- تداخل عده:
۱- مطلقه به طلاق رجعى، اگر شوهرش که او را طلاق دادهاست، در اثناء عدت فوت شود، عدتش از عدت طلاق به عده وفات منتقل مىشود، این زن باید از روز وفات شوهرش به مدت چهار ماه و ده روز در عدت بنشیند.
چرا که مطلقه رجعیه حکم منکوحه را دارد بر خلاف مطلقه باین که عدتش به عدت وفات منتقل نمىشود، مطلقه رجعیه میراث مىبرد اما مطلقه بائنه حق ارث ندارد.
۲- مطلقهاى که با حیض عده مىگذراند ولى قبل از اتمام عدت، حیضش منقطع مىشود، یعنى وارد سن یأس مىگردد، عده این زن از حیض به ماه منتقل مىشود، یعنى قبلا بحساب حیض عده مىگذراند اکنون بحساب ماه عده را سپرى کند.
۳- مطلقه صغیره که هنوز صاحب حیض نیست یا مطلقه کبیره که بدلیل بزرگى سن فاقد حیض است: عده را بحساب ماه مىگذارند ولى بعد از گذشت یک یا دو ماه از عدت، خون حیض مىبیند، عدت این زن از ماه به حیض برمىگردد. البته این انتقال در صورتى است که قبل از انقضاء عده بوسیله ماه، حیضش برگردد، اما اگر بعد از آن باشد، عدتش تکمیل شده است و نیازى به محاسبه با حیض وجود ندارد.
۴- مطلقهاى که عدتش را بحساب حیض یا ماه شروع کرده بود و در همین اثناء حامله بودنش روشن گردید، این زن نیز عدتش به وضع حمل برمىگردد. چون خداوند مىفرماید: ﴿وَأُوْلَٰتُ ٱلۡأَحۡمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن يَضَعۡنَ حَمۡلَهُنَّ﴾[الطلاق: ۴]. «زنان حامله با وضع حمل عده را سپرى کنند».
بحث استبراء:
کسى که مالک کنیزى مىشود، بر وى لازم است تا در باره حامله نبودن او اطمینان پیدا نکند، با وى آمیزش جنسى انجام ندهد. راه حصول اطمینان این است که اگر آن کنیز، صاحب حیض است، مالک او یک حیض و اگر حامله است وضع حملش را انتظار کند. اگر بدلیل کوچکى یا بزرگى سن صاحب حیض نیست، مالک مدت زمانى را که با گذشت آن عدم حامله بودنش روشن شود، انتظار کند. رسول اللّه مىفرماید: «لَا تُوطَأُ حَامِلٌ حَتَّى تَضَعَ وَلَا غَيْرُ حَامِلٍ حَتَّى تَحِيْضَ حَيْضَةً» (ابو داود سندش صحیح است). «با زن (منظور از زن اینجا کنیز است) حامل تا وضع حمل نشده و غیر حامل تا یک حیض از او نگذرد، آمیزش جنسى صورت نگیرد». اگر بصورت سهو و اشتباه یا قهراً با زن آزاده آمیزش جنسى انجام گرفت، بر وى لازم است که با گذشت سه ماه اگر صاحب حیض نیست، و اگر حامله است بوضع حمل استبراء کند. یعنى مادام که شوهرش درباره عدم حمل مطمئن نشود، نباید با وى مجامعت کند. رسول اللّه مىفرماید: «مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَلا يَسْقِي مَاءَهُ وَلَدَ غَيْرِهِ» (ترمذی). و در حدیثى دیگر آمده است: «وَلا تَسْقِ مَاءَكَ زَرْعَ غَيْرِكَ» (حاکم و نسائی). «هرکس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، با آب خود فرزند دیگران، یا زراعت دیگران را آبیارى نکند».
سوگ و ماتم:
احداد یا سوگ و ماتم، یعنى این است که زن در حال عدت بپرهیزد از کلیه عواملى که براى آمیزش جنسى وى را دعوت مىکنند یا موجب مىشوند که بسوى او نگاه کرده شود، مانند، استفاده از ابزار و وسایل آرایش و خوشبوئى و تجملگرائى.
بر زنى که شوهرش فوت کرده است، واجب است که در ایام عدت در سوگ بنشیند، یعنى زیورآلات، لباسهاى زیبا نپوشد، از حنا و امثال آن استفاده نکند. سرمه نکشد، ماتیک نزند. رسول اللّه مىفرماید: «لاَ يَحِلُّ لاِمْرَأَةٍ تُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ أَنْ تُحِدَّ فَوْقَ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ، إِلاَّ عَلَى زَوْجِهَا أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا» (متفق علیه). «زنى که به خدا و رسول ایمان دارد، برایش حلال نیست که بیش از سه روز در سوگ بنشیند، البته در مرگ شوهرش مىتواند، چهار ماه ده روز در سوگ بنشیند». و امعطیهلمىفرماید: «كُنَّا نُنْهَى أَنْ نُحِدَّ عَلَى مَيِّتٍ فَوْقَ ثَلاَثٍ إِلاَّ عَلَى زَوْجٍ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا، وَلاَ نَكْتَحِلَ وَلاَ نَتَطَيَّبَ وَلاَ نَلْبَسَ ثَوْبًا مَصْبُوغًا إِلاَّ ثَوْبَ عَصْبٍ» «ما منع شدیم از اینکه براى هر میت بجز شوهر بیش از سه روز در سوگ بنشینیم، و منع شدیم از اینکه سرمه بکشیم و لباس رنگى بجز پارچه یمینى، بپوشیم، البته براى فوت شوهر اجازه داشتیم تا چهار ماه و ده روز ترک زینت و آرایش کنیم و در سوگ بنشینیم».
بر زن معتده (زنى که در عدت باشد) لازم است که از خانه خود بیرون نرود و اگر براى تأمین ضروریات بیرون رفت باید برگردد و شب را حتما در همان خانهاى که شوهرش در آن وفات کرده است و او در آن بوده است، بگذراند. رسول اکرمصخطاب به زنى که پس از فوت شوهرش مىخواست به خانه فامیلش برگردد، فرمود: «امْكُثِى فِى بَيْتِكِ الَّذِى جَاءَ فِيهِ نَعْىُ زَوْجِكِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ» (ترمذی). «در خانهاى که خبر موت شوهرت رسید، بمان تا عدت به پایان برسد». آن زن مىگوید: «فَاعْتَدَدْتُ فِيهِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْراً» «پس من مدت عده را که چهار ماه و ده روز بود، در آن خانه سپرى کردم».