ماده سوم: بحث اقرار:
۱- تعریف اقرار: اقرار این است که براى کسى دیگر حقى را که بر عهدهاش است، اعتراف کند، مانند: اینکه بگوید: «لزيد عندى خمسين الف درهم» «پنجاه درهم از زید بر ذمه من است». یا اینکه فلان کالا که نزد من است از آن فلانى است.
۲- اقرار از چه کسانى معتبر است؟ اقرار شخص عاقل، بالغ معتبر است. اقرار مجنون، کودک و مکره پذیرفته نمىشود، زیرا این هر سه قشر مکلف نیستند، بدلیل حدیث «رُفِعَ الْقَلَمُ عَنْ ثَلَاثَةٍ وما استكرهوا عليه».
۳- حکم اقرار: حکم اقرار این است که آنچه را که مقر اقرار مىکند بروى واجب مىگردد، مشروط بر اینکه اقرار کننده عاقل، بالغ و مختار باشد، رسول اکرمصدرباره زنى که اعتراف به زنا کرده بود، فرمود: «فَإِنْ اعْتَرَفَتْ فَارْجُمْهَا» (متفق علیه). اگر اعتراف کرد، او را سنگ باران کن. رسول اکرمصاعتراف آن زن را ملزم تلقى کرد و بر اساس آن دستور داد تا حدّ بروى اجراء گردد.
احکام اقرار:
۱- ورشکسته یا ممنوع التصرف اگر اقرار کند، اقرار او ملزم نیست، ورشکسته ممکن است متهم به حسد طلبکاران باشد و محجور علیه (ممنوع التصرف) اگر اعترافش پذیرفته شود، مثل این مىماند که محجور نیست، مفلس و محجور (ورشکسته و ممنوع التصرف) آنچه را که اقرار کردهاند بر ذمه آنان باقى است تا اینکه مانع بر طرف گردد، آنگاه در برابر اقرار مسئول خواهند بود.
۲- بیمارى که در شرف مرگ و موت است، اعتراف او در حق وارث بدون بینه معتبر نیست. زیرا اعتراف در چنین شرایطى باعث اتهام است. اگر بیمارى، در بیمارى مرگ بگوید: «إِنَّ لِوَلَدِىْ فَلان عندى كذا». فلان فرزندم فلان کالا یا مبلغ را از من طلب کار است. این اعتراف از وى پذیرفته نمىشود. باحتمال اینکه او در اعمال محبت میان فرزندانش تبعیض قائل شده است. و حدیث رسول اللّهصکه مىفرماید: «لَا وَصِيَّةَ لِوَارِثٍ» شاهد و مؤید ابن مطلب است، و این گفته و اعتراف بیمار که فلان فرزندم، فلان کالا یا مبلغ را نزد من دارد، مطلبى است که با وصیت مشابهت تام دارد. البته اگر سایر وارثان موافقت کنند و ایرادى نداشته باشند، مانعى ندارد وصیت براى وارث جایز مىگردد.