ماده چهارهم: مصارف زکات:
جاهاى مصرف زکات را خداوند متعال در این آیه بیان نموده است: ﴿إِنَّمَا ٱلصَّدَقَٰتُ لِلۡفُقَرَآءِ وَٱلۡمَسَٰكِينِ وَٱلۡعَٰمِلِينَ عَلَيۡهَا وَٱلۡمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمۡ وَفِي ٱلرِّقَابِ وَٱلۡغَٰرِمِينَ وَفِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِيلِۖ فَرِيضَةٗ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٞ ٦٠﴾[التوبة: ۶۰]. «صدقات فقط براى ۱- فقیران و ۲- بینوایان و ۳- کارگزاران [گمارده شده] بر آن و ۴- دلجویى شوندگان و [براى خرج کردن] در ۵- [راه آزادى] بردگان و ۶- وامداران و ٧- [براى هزینه کردن] در راه خدا و ۸- در راه ماندگان است که [به عنوان] حکم مقرر شده از [سوى] خداست. و خداوند داناى فرزانه است».
توضیح و شرح حال این هشت گروه بشرح زیر است:
۱- فقراء:
فقیر کسى است که توانایى مالى براى رفع نیاز خود و کسانى که تحت تکفل او مىباشند ندارد، مثلا نمىتواند براى افراد تحت تکفل خود، غذا، لباس، منزل تدارک ببیند و لو اینکه مالک نصاب باشد.
۲- مساکین:
مسکین ممکن است گاه وقتى نیازش از فقیر شدیدتر یا کمتر باشد، بهر حال حکم هر دو یکى است. رسول اکرمصدر برخى احادیث، مسکین را چنین تعریف نموده است: «لَيْسَ الْمِسْكِينُ الَّذِى يَطُوفُ عَلَى النَّاسِ تَرُدُّهُ اللُّقْمَةُ وَاللُّقْمَتَانِ وَالتَّمْرَةُ وَالتَّمْرَتَانِ، وَلَكِنِ الْمِسْكِينُ الَّذِى لاَ يَجِدُ غِنًى يُغْنِيهِ، وَلاَ يُفْطَنُ بِهِ فَيُتَصَدَّقُ عَلَيْهِ، وَلاَ يَقُومُ فَيَسْأَلُ النَّاسَ» (بخاری). «مسکین کسى نیست که بر درخانهها تکدى مىکند، تا یک لقمه نان یا یک دانه خرما باو داده شود، البته مسکین کسى است که توانایى مالى براى رفع نیازهاى اولیه خود را ندارد، اما ناتوانى خود را به دیگران نشان نمىدهد و خود را نیازمند وانمود نمىکند تا به او صدقه داده شود و دست پیش مردم دراز نمىکند».
۳- العاملون علیها (کارمندان زکات):
عامل بر زکات، مأمورانى هستند که مسئولیت جمعآورى زکات را بر عهده دارند، یا مدیریت و سرپرستى اموال زکات را بر عهده دارند یا مسئول حفاظت و آمار و ارقام اموال زکات هستند، کلیه کسانى که در بخش زکات مشغول خدمت هستند، دادن زکات یا پرداخت حقوق آنها از اموال زکات جایز است ولو اینکه مستغنى و مستطیع باشند، رسول اکرمصمىفرماید: «لَا تَحِلُّ الصَّدَقَةُ لِغَنِيٍّ إلَّا لِخَمْسَةٍ: لِعَامِلٍ عَلَيْهَا، أَوْ رَجُلٍ اشْتَرَاهَا بِمَالِهِ، أَوْ غَارِمٍ، أَوْ غَازٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، أَوْ مِسْكِينٍ تَصَدَّقَ عَلَيْهِ مِنْهَا، فَأَهْدَى مِنْهَا لِغَنِيٍّ» «زکات براى مستطیع روانیست، مگر براى پنج گروه:
۱- کسى که مأمور جمعآورى زکات است.
۲- کسى که صدقه را با مال خودش خریده است.
۳- مدیون.
۴- مجاهد راه خدا.
۵- مسکینى که به او صدقه داده شده و او آن را به شخص غنى هدیه کرده باشد».
۴- مؤلفة قلوب:
مؤلفه قلوب، مسلمانى است که اسلامش ضعیف است و قوم او از وى حرف شنوى دارند، زکات بمنظور نزدیکتر کردن او به اسلام و تقویت اسلامش، داده مىشود تا نفع او فراگیر شود یا مسلمانان از شر احتمالى او در امان باشند، یکى دیگر از مصداق مولفه قلوب، کافرى است که ایمان آوردن او یا ایمان آوردن قوم او متوقع باشد، به چنین کافر یا کافرانى بمنظور تشویق آنان بسوى اسلام، زکات داده مىشود.
۵- رقاب:
اگر مسلمانى غلام یا اسیر است جایز است که از مال زکات او را خریده و براى خشنودى خداوند آزاد کرده شود یا اینکه مسلمانى، مکاتب است، روا است که از اموال زکات کمک شود تا بتواند اقساط کتابت را پرداخته خود را آزاد کند.
۶- غارمون:
مدیونانى که در غیر معصیت خدا و رسول اللّه زیر بار وام رفتهاند و پرداخت وام برایشان مشکل شده است، به اینگونه افراد زکات داده شود تا بدهىهایشان را بپردازند، رسول اللّه مىفرماید: سوال روا نیست مگر براى سه نفر:
۱- کسى که مبتلا به فقر و تنگدستى بسیار شدید است.
۲- کسى که بشدت زیر بار وام رفته است.
۳- کسى که خونى بگردنش افاده و در پى پرداخت خونبهاست.
٧- فى سبیل اللّه:
منظور از راه خدا، عملى است که انسان براى خشنودى خداوند و رسیدن به بهشت انجام مىدهد، و بر جستهترین این اعمال، جهاد براى سربلندى دین خداست، پس مجاهد در راه خدا شایسته است که زکات باو داده شود هرچند مستطیع باشد.
این بخش تمام منافع عامه و شرعى را در برمىگیرد، مانند، ساختن مساجد، بیمارستان، مدارس و یتیم خانه، بهترین مصرف از میان مصارف، تدارک امور جهاد و رسیدگى به امور مجاهدین است، مانند: اسلحه، و سایر ضروریات مجاهدین.
۸- ابن السبیل:
مسافرى است که از خانه و کاشانه خود جدا شده و از موطن خود دور افتاده، رواست که زکات به او داده شود تا بتواند نیازهایش را در مسافرت تامین کند، هرچند که در موطن خود مستطیع و ثروتمند باشد، اما بدلیل اینکه در مسافرت دچار کمبود و فقر شده مىتواند از اموال زکات استفاده کند.
البته این مشروط است به اینکه وام گرفتن برایش میسر نباشد، اگر مىتواند وام بگیرد و وام گرفتن براحتى برایش مقدور است، دادن زکات به کسى که در موطن خود سرمایه دارد جایز نیست.
توجه:
۱- اگر زکات به هر قشرى از این هشت قشر داده شود، رواست، البته بهتر این است که اولویت مبتنى بر شدت نیاز و حاجت، رعایت گردد، اگر مال زکات زیاد است بهتر است که بجاى دادن به یک قشر، میان اقشار متعدد موجود توزیع گردد.
۲- زکات به افراد تحت تکلفى که نفقه آنان بر مزکى واجب است، داده نشود، مانند والدین، فرزندان و همسر، زیرا نفقه اینها بر شخص واجب است.
۳- زکات به آل پیامبرصبخاطر شرافت آنان، روا نیست، منظور از آل پیامبرص، بنوهاشم، آل على، آل جعفر، آل عقیل و آل عباسش مىباشند، رسول اکرمصمىفرماید: «إِنَّ الصَّدَقَةَ لَا يَنْبَغِى لِآلِ مُحَمَّدٍ إِنَّما هِىَ أَوْساخُ النَّاسِ»(مسلم) «زکات بدلیل اینکه زباله اموال مردم هستند براى آل پیامبر مناسب نیست».
۴- مسلمان اگر اموال زکات را به رهبر مسلمانان بدهد، برى الذمة است و لو اینکه رهبر ستمکار و ظالم باشد. زیرا رسول اکرمصدر این خصوص مىفرماید: «إِذَا أَدَّيْتِهَا إِلَى رَسُولِى فَقَدْ بَرِئْتَ مِنْهَا ولَكَ أَجْرُهَا وَإِثْمُهَا عَلَى مَنْ بَدَّلَهَا» (احمد). «هر گاه زکات را به مأمور من دادى، تو برى الذمه هستى و ثواب آن به تو خواهد رسید و گناه آن بر گردن کسى است که در توزیع آن درست عمل نکند و آن را تغییر دهد».
۵- زکات به کافر و فاسق مانند کسى که تارک نماز و یا کسى که شعائر دین را به باد استهزاء مىگیرد، داده نشود. چرا که رسول اللّهصمىفرماید: «وَتُؤْخَذُ مِنْ أَغْنِيائِهِمْ وَتُرَدُّ إِلَى فُقَرَائِهِمْ» «از ثروتمندان مسلمان گرفته و به فقراء آنها داده شود».
هم چنین زکات به شخص ثروتمند و به کسى که توانائى کسب و کار را دارد روا نیست. رسول اللّهصمىفرماید: «وَلَا حَظَّ فِيهَا لِغَنِيٍّ، وَلَا لِقَوِيٍّ مُكْتَسِبٍ» (احمد). یعنى: «کسى که بقدر کافى مىتواند کسب کند، در زکات سهمى ندارد».
۶- انتقال دادن اموال زکات از شهرى به شهرى دیگر که مسافت آن به اندازه سفر شرعى روا نیست، (مسافتى که رسیدن به آن موجب کوتاه خواندن نمازهاى چهار رکعتى مىشود. ۴۸ میل شرعى. مترجم) زیرا رسول اللّهصمىفرماید: به فقراء آنان، یعنى فقراء همان شهر برگردانده شود. البته اگر در شهرى که مال زکات جمعآورى شده است، فقراء و مساکین به قدر کافى وجود ندارند یا اینکه نیاز در آنجا کمتر و در شهرى دیگر شدیدتر است، انتقال اموال زکات مانعى ندارد.
٧- اگر شخص فقیر و مسکین بدهکار است و طلبکار مىخواهد آن مبلغ را زکات حساب کند و از بدهکار پس نگیرد، جایز است بشرط اینکه بدهکار از پس دادن آن مبلغ انکار نکند و وصول آن براى طلبکار قریب به یقین باشد، اما اگر طلبکار از پس گرفتن دین خود مأیوس است یا بدهکار باین خاطر آن را به طلبکار مىدهد تا طلبکار آن را باو برگرداند، در این حالت نمىتوان آن را زکات تلقى نمود و اگر به نیت زکات از مطالبه آن منصرف شود، زکات ادا نمىگردد.
۸- در زکات مانند سایر اعمال نیت شرط است و پرداخت آن بدون نیت قبول نمىشود، زیرا رسول اکرمصمىفرماید: «إِنَّمَا الأَعْمالُ بِالنِّياتِ» «صحت اعمال یا پاداش اعمال به نیتها بستگى دارد»، زکات دهنده باید نیت فرض زکات را که بر عهده او است، بکند، و علاوه بر این هدف و انگیزه پرداخت زکات صرفا خشنودى خدا باشد، چون اخلاص براى قبول هر عبادت شرط لازم است، خداوند مىفرماید: ﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ﴾[البینة: ۵]. «و امر نشدهاند مگر به اینکه خداوند را با اخلاص عبادت کنند».