روش زندگی مسلمان

فهرست کتاب

نمونه‏هاى والائى از فروتنى:‏

نمونه‏هاى والائى از فروتنى:‏

۱- مروى است که براى عمربن عبدالعزیز مهمانى آمد، نزدیک بود که چراغ خاموش شود. مهمان اجازه خواست تا بلند شده چراغ را درست کند، یعنى در آن روغن بریزد، عمربن عبدالعزیز فرمود: منافى شأن و کرامت انسان است اینکه از مهمانش خدمت بگیرد، مهمان گفت: پس خادم را بیدار مى‏کنم؟ عمربن عبدالعزیز گفت: او تازه خواب رفته است بیدارش نکن، خودش بلند شد، چراغ را روغن کرد. مهمان گفت: امیرالمؤمنین! تو خودت بلند شدى؟ در جواب گفت: آرى! وقتى من رفتم چراغ را روغن کردم (عمر) بودم، اکنون نیز (عمر) هستم، هیچ چیزى از من کم نشده است، بهترین مردم کسى است که فروتن باشد.

۲- مروى است که حضرت ابوهریرهس در ایامى که از جانب مروان خلیفه و حاکم مدینه‏ بود، از بازار به خانه بر مى‏گشت و کوله بارى هیزم را حمل مى‏کرد، از هر مکان شلوغى که رد مى‏شد اعلام مى‏کرد: راه را براى امیر باز کنید، راه را براى امیر باز کنید که هیزم بر دوش دارد.

۳- حضرت عمربن خطابس در دوران خلافتش، روزى دیده شد که در دست راستش شلاق است و با دست چپ گوشت را حمل مى‏کرد.

۴- روایت است که: حضرت علىس مقدارى گوشت خرید و آن‌ها را در پارچه‏اى پیچید. باو گفته شد، اى امیرالمؤمنین اجازه بده براى شما حمل کنیم؟ فرمود: خیر، پدر فرزندان شایسته‏تر است که گوشت را خودش حمل کند.

۵- حضرت انس بن مالک‏س مى‏گوید: اگر کنیزى از کنیزان مدینه دست رسول اللّه را مى‏گرفت و براى رفع مشکلش به هر جا که مى‏خواست، ببرد، مى‏رفت. (بخارى).

۶- ابوسلمه مى‏گوید: از حضرت ابى سعید خدرى سوال کردم، شما در مورد شیوه‏هاى جدید و مدرن، لباس، غذا، سوارى و غیره چه مى‏فرمایید؟ فرمود: اى برادر! بخور براى خشنودى خداوند، بنوش براى خشنودى خداوند و بپوش براى خشنودى خداوند، هرگاه عنصر غرور، ریا، در خوردن نوشیدن و پوشیدن داخل شود، بدان که معصیت است، و همان خدمات را در خانه‏ات انجام بده که رسول اکرمصدر خانه انجام مى‏داد. حیوانات را علف مى‏داد، شتر را قید مى‏کرد، خانه را جارو مى‏زد، گوسفند را مى‏دوشید، کفش را پنبه مى‏زد، لباس را پیوند مى‏زد، همراه با خادم غذا مى‏خورد، در آرد کردن گندم، اگر خادم خسته مى‏شد، او را کمک مى‏کرد واز بازار لوازم روزمره را خرید مى‏کرد و شرم و حیا او را منع نمى‏کرد از اینکه کالاى خرید شده را در دست بگیرد، یا آن را در گوشه چادر خود ببندد و به خانه بر گردد، رسول اکرمصبا ثروتمند و فقیر مصافحه مى‏کرد و سعى مى‏کرد به بزرگ و کوچک، سیاه و سفید، غلام و آزاده سلام کند.