ماده اول: حکم، حکمت زکات و حکم مانعین زکات
الف) حکم زکات:
زکات بر هر مسلمانى که مالک نصاب و واجد شرایط باشد، فرض است. خداوند مىفرماید: ﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَكِّيهِم بِهَا﴾[التوبة: ۱۰۳]. «از اموال آنان زکات وصول کن، و با این عمل، آنان را پاک بگردان و پالایش کن». و مىفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَنفِقُواْ مِن طَيِّبَٰتِ مَا كَسَبۡتُمۡ وَمِمَّآ أَخۡرَجۡنَا لَكُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ﴾[البقرة: ۲۶٧]. «اى مؤمنان از پاکیزه اموالى که بدست آوردهاید و از آنچه که از زمین براى شما بیرون آوردهایم، انفاق کنید». و مىفرماید: ﴿وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَ﴾[مزمل: ۲۰]. «نماز را بر پا دارید و زکات بپردازید».
رسول اکرمصمىفرماید: ساختمان اسلام بر پنج رکن استوار است: گواهى دادن، به لا إله إلا اللّه محمد رسول اللّه، برپا داشتن نماز، پرداختن زکات، حج بیت اللّه الحرام و روزه ماه مبارک رمضان.
و مىفرماید: به من امر شده با مردم قتال کنم تا اینکه آنها به لا إله إلا اللّه محمد رسول اللّهاعتراف کنند. نمازها را بر پا دارند، زکات اموالشان را بپردازند، هرگاه این اعمال را انجام دادند، جان و مال خود را بیمه کردهاند، مگر بحق اسلام و معامله باطن آنان با خداوند است. (متفق علیه).
و رسول اللّهصهنگام اعزام حضرت معاذس فرمود: شما نزد کسانى مىروید که اهل کتاباند، نخست آنان را به شهادت أن لا إله إلا اللّه ومحمد رسول اللّهدعوت کن، اگر از تو اطاعت کردند، به آنان خبر بده که خداوند شبانه روز پنج بار بر آنان نماز را فرض کرده است. اگر پذیرفتند به آنان بگو: خداوند صدقه را بر اموال آنان فرض کرده است. این صدقه (زکات) از ثروتمندان گرفته و به فقراء داده شود. اگر پذیرفتند، از بهترین اموال آنها خوددارى کن و از دعاى بد مظلوم بپرهیز، زیرا میان ستمدیده و اللّه هیچگونه حجاب و مانعى وجود ندارد. (متفق علیه).
ب) حکمت زکات:
حکمت و فلسفه مشروعیت زکات بشرح زیر است:
۱- پاک کردن نفس بشرى از خصلتهاى پست و نکوهیده مانند: بخل، شح، آز و طمع.
۲- همدردى با فقراء و رفع نیاز مصیبت زدگان و محرومان.
۳- حفظ مصالح عمومى حیات و سعادت امت منوط بدانها است.
۴- جلوگیرى از ارتکاز ثروت در دست سرمایه داران، تجار و صاحبان صنعت و تجارت تا اموال عمومى مسلمانان، در دست گروه کوچکى نباشد.
آنانى که از دادن زکات خوددارى مىکنند:
کسانى که از دادن زکات خود دارى مىکنند و منکر فرضیت آن مىباشند، از دایره اسلام خارج مىشوند، اما اگر منکر وجوب آن نیستند ولى بخاطر بخل و سهلانگارى نمىپردازند، کافر نمىشوند، اما حکومت اسلامى باید آنها را مجازات نموده و متوسل به زور شود. اگر مانعین زکات بخاطر بخل، با مأمورین زکات، به مبارزه برآیند، با آنان پیکار شود تا در برابر فرمان الهى تسلیم شوند. خداوند مىفرماید: ﴿ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّكَوٰةَ فَإِخۡوَٰنُكُمۡ فِي ٱلدِّينِ﴾[التوبة: ۱۱]. «اگر توبه کنند و نماز را بر پا دارند و زکات اموالشان را بپردازند، برادران دینى شما هستند»و رسول اللّهصمىفرماید: «أُمِرْتُ أَنِ أُقَاتِلَ حَتَّى... الخ» «به من امر شده با آنان قتال کنم تا... زکات اموالشان را بپردازند». حضرت ابوبکرس در ارتباط با مانعین زکات فرمود: «وَاللَّهِ لَوْ مَنَعُونِى عَنَاقًا كَانُوا يُؤَدُّونَهَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ جلَقَاتَلْتُهُمْ عَلَى مَنْعِهَا» (بخاری). «به خدا سوگند اگر بزغالهاى را که به رسول اللّه مىدادند، ندهند با آنها خواهم جنگید».
صحابه به اتفاق، این دیدگاه ابوبکرس را تائید کردند و اجماع صورت گرفت.