احترام ائمه دین و سلف صالح:
۱- انسان مسلمان با پیشوایان دین، قاریان، فقهاء و محدثان محبت مىورزد، بر آنان ترحم دارد، در حق آنان دعاى مغفرت مىکند، به بزرگى و مجد آنان اعتراف دارد، زیرا در کلام خداوند درباره آنان چنین آمده است:
﴿وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ﴾[التوبة: ۱۰۰].
«آنانى که بوجه احسن از رسول اللّهص پیروى کردند، خداوند از آنان خشنود است و آنان نیز از خدا رضایت دارند».
در حدیث از ائمه دین چنین یاد شده است، «بهترین شما کسانى هستند که در زمان من وجود دارند، بعد آنانى که با اصحاب من نزدیک هستند بعد آنانى که با اصحاب، اصحاب من نزدیکاند». (بخارى و مسلم). اغلب قاریان، محدثان و فقها کسانى بودند که در سه قرن اول زیستهاند، رسول اللّهصدرباره برترى و فضیلت سه قرن اول گواهى دادهاست، خداوند کسانى را که براى سابقین و پیشگامان اسلام، دعاى مغفرت مىکنند، ستوده است، مىفرماید:
﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ﴾[الحشر: ۱۰]. «پروردگارا! ما را و برادران ما را که در اسلام پیشگام بودند، مغفرت بفرما».
۲- انسان مسلمان ائمه دین را همواره به خوبى یاد مىکند، از آنان غیبت و بدگوئى نمىکند، نه بوسیله حرف و سخن از آنان بدگوئى مىکند و نه توسط فکر و اندیشه آنان را بد مىداند، مسلمان مىداند که آنان مجتهد و مخلص بودهاند از اینجهت، به خوبى و احترام از آنان یاد مىکند، دیدگاه آنان را از دیدگاه کسانى که بعد از آنان زیستهاند ترجیح مىدهد، قول و گفته آنان را ترک نمىکند، مگر وقتى که گفته آنان معارض با گفته رسول اللّهصیا معارض با گفته صحابه باشد.
۳- مسلمان براین باور است، آنچه را از مسائل فقه دین و شریعت که ائمه اربعه: مالک، احمد و شافعى و ابوحنیفه تدوین کرده و روا داشتهاند، بر گرفته از کتاب اللّه و سنت رسول اللّه هستند، تمام فتاوى و گفتههاى آنان از ظاهر نصوص یا از اشارات و دلالت نصوص مىباشند.
۴- هر مسلمان بر این باور است که پیروى از مسائل دینى که ائمه بزرگ و علماء دین گفتهاند، جایز است و عمل کردن به آنها عمل بشریعت مطهره تلقى مىشود تا مادام که معارض با نص صریح قرآن و سنت نباشد و هر که سخنش معارض با قرآن و سنت است، هر کسى که باشد و هر جایگاهى که داشته باشد، سخنش در برابر قرآن و سنت مردود است. خداوند مىفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُقَدِّمُواْ بَيۡنَ يَدَيِ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ﴾[الحجرات: ۱]. «اى مؤمنان در دیندارى از خداوند و رسولش پا را فراتر نگذارید».
و مىفرماید:
﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْ﴾[الحشر: ٧]. «آنچه را که پیامبرص به شما امر مىکند اطاعت کنید و از آنچه که شما را منع مىکند، دورى جوئید».
مىفرماید:
﴿وَمَا كَانَ لِمُؤۡمِنٖ وَلَا مُؤۡمِنَةٍ إِذَا قَضَى ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ أَمۡرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ ٱلۡخِيَرَةُ مِنۡ أَمۡرِهِمۡ﴾[الأحزاب: ۳۶]. «هرگاه خداوند و رسول او قضاوتى کرده باشند، هیچ مرد مسلمان و زن مسلمانى در برابر آن اختیارى ندارد».
رسول اللّه مىفرماید: «هرکس عملى را انجام دهد که ما دستور انجام آن را ندادهایم، مردود است».
۵- انسان مسلمان عقیده دارد که ائمه و بزرگان دین بشر بودهاند و جائز الخطا بودهاند، هرکدام از آنان ممکن است در برخى مسائل خطا کنند اما این خطاء قصدى و عمدى نبوده بلکه از سهو نسیان و عدم احاطه نشأت گرفته است، مسلمان نسبت به راى کسى (جز پیامبر خدا) تعصب نشان نمىدهد، بلکه در عمل از آراى یکى از ائمه مجتهدین پیروى مىکند راى دیگران را رد نمىکند مگر در صورتى که متعارض با قرآن و سنت باشد.
۶- انسان مسلمان ائمه را بخاطر اینکه در برخى مسائل فرعى با یکدیگر اختلاف نظر داشتهاند، معذور مىداند و اختلاف آنان را ناشى از جهل و تعصب نمىداند، و در جایى که سخن یکى از آنان مخالف با حدیث صحیح باشد اینطور مىاندیشد:
۱- شاید حدیث مورد نظر به ایشان نرسیده باشد.
۲- یا شاید این حدیث در نظرش منسوخ شده یا حدیثى دیگر معارض آن بوده و ایشان حدیث دیگر را به دلائلى که در نظر او معتبر هستند، ترجیح داده است یا اینکه از این حدیث برداشتى متفاوت از برداشت دیگران داشته است و مسلم است که اختلاف برداشت درباره مفهوم و مدلول الفاظ بسیار محتمل است و هر مجتهد الفاظ را طبق درک و فهم ویژه خودش بر معنائى حمل مىکند، بعنوان مثال: امام شافعى؛ از آیه: ﴿أَوۡ لَٰمَسۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ﴾[النساء: ۴۳]. مس بوسیله دست را، یعنى دست زدن را فهیمده است و «مس الـمرأة». یعنى دست زدن به زن را موجب نقض وضوء مىداند و دیگران الفاظ مذکور ﴿أَوۡ لَٰمَسۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ﴾[النساء: ۴۳]. را حمل بر جماع نمودند و دست زدن به زن را ناقض وضو نمىدانند بلکه دست زدن را در صورتى ناقض وضوء مىداند که همراه با حصول لذت باشد.
ممکن است بعضىها بگویند: چرا امام شافعى؛ بخاطر وحدت و ازبین رفتن اختلاف از موضع خود عقبنشینى نکرده است؟
جواب: قطعا براى او چنین چیزى جایز نخواهد بود که مطلبى را فهمیده و در آن هیچ دغدغهاى ندارد، صرفا بخاطر موافقت با راى دیگران از موضع خود عقب نشینى کرده و در نتیجه از قول مردم تبعیت کند، چنین عملى نزد اللّه از بزرگترین گناهان محسوب مىگردد، البته اگر برداشت و قرأت او معارض با نص صریح قرآن یا سنت مىبود، آنگاه بایستى به نص صریح عمل مىکرد و برداشت خود از مفهوم و مدلول لفظ را رها مىکرد، چون برداشت، نص صریح و ظاهر نیست، اگر دلالت لفظ بر معنى و مفهومى که او بر داشت کرده است، قطعى مىبود، هرگز دیگران باوى اختلاف پیدا نمىکردند.