و) ناتوانى و تنبلى:
مسلمان عاجز و درمانده و سست نمىشود، بلکه همواره هوشیار و بانشاط است، عمل مىکند و آرزو دارد، زیرا ناتوانى و کسالت و تنبلى خصلتهاى مذموم و نکوهیدهاى هستند. رسول اکرمصاز اینگونه خصلتها پناه خواسته است. در اغلب اوقات آن حضرت چنین دعا مىکرد: «اللهم إنى أعُوذُ بِكَ مِنَ الْعِجْزَ وَالْكَسَلِ وَالْجُبْنِ وَالْهِرَمِ وَالْبُخْلِ» (متفق علیه). «پروردگارا! من از ناتوان، تنبلى، بزدلى، پیرى و بخل به تو پناه مىآورم». همچنین رسول اکرمصدرباره عمل و آرزوى سودمند تاکید فرموده و چنین دعا مىکرد: «احْرِصْ عَلَى مَا يَنْفَعُكَ وَاسْتَعِنْ بِاللَّهِ وَلاَ تَعْجِزْ وَإِنْ أَصَابَكَ شَىْءٌ فَلاَ تَقُلْ لَوْ أَنِّى فَعَلْتُ كَانَ كَذَا وَكَذَا. وَلَكِنْ قُلْ قَدَرُ اللَّهِ وَمَا شَاءَ فَعَلَ فَإِنَّ لَوْ تَفْتَحُ عَمَلَ الشَّيْطَانِ»(مسلم).«بخواه آنچه را که برایت مفید است، از خداوند کمک طلب کن و ناتوانى نشان نده هرگاه به آفتى گرفتار شدى، نگو اگر چنین مىکردم، چنان مىشد بلکه بگو: تقدیر الهى چنین بود و آنچه را که خداوند خواسته بود، انجام داد. زیرا کلمه «اگر» دروازه اعمال شیطان را باز مىکند».
پس مسلمان ناتوان، درمانده، بزدل و بخیل نمىشود. چگونه ممکن است مسلمان سهلانگارى کند و دنبال کارهاى مفید نرود؟ حال آنکه او به نظام اسباب و قوانین حاکم در جهان هستى ایمان دارد.؟ با توجه به دعوت خداوند بسوى مبادرت و مسابقت براى رستگارى، چگونه مسلمان سستى نشان مىدهد یا دنبال کارهاى مفید نمىرود؟ خداوند مىفرماید: ﴿سَابِقُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّكُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا كَعَرۡضِ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾[الحدید: ۲۱]. «به انجام اعمالى که موجب مغفرت هستند و براى رسیدن به بهشت که طول و عرض آن مانند طول و عرض زمین و آسمان است، بشتابید و از یکدیگر سبقت گیرید». و امر مىفرماید: ﴿وَفِي ذَٰلِكَ فَلۡيَتَنَافَسِ ٱلۡمُتَنَٰفِسُونَ﴾[المطففین: ۲٩]. «در این میدان باید با همدیگر رقابت کنند». با علم و یقین به قضا و قدر الهى و با اذعان به اینکه آنچه باو رسیده است، ممکن نبود از وى خطا شود و آنچه که باو نرسیده است، ممکن نبود که باو برسد، مسلمان هرگز بزدلى نشان نمىدهد و عقب نشینى نمىکند و از انجام عمل مفید کوتاهى نمىورزد، حال آنکه او نداى غیبى قرآن را مىشنود، ﴿وَمَا تُقَدِّمُواْ لِأَنفُسِكُم مِّنۡ خَيۡرٖ تَجِدُوهُ عِندَ ٱللَّهِ هُوَ خَيۡرٗا وَأَعۡظَمَ أَجۡرٗا﴾[المزمل: ۲۰]. «و هر اعمال خیرى را که قبل از خود مىفرستید آن را نزد خداوند خواهید یافت».
مظاهر ناتوانى و تنبلى:
۱- صداى اذان بگوش مىرسد ولى شنونده بجاى اینکه اجابت کند، مشغول به کارى دیگر، از قبیل خواب، سخن و غیره مىشود تا اینکه وقت نماز مىگذرد، در پایان بلند مىشود و نمازش را بدون جماعت مىخواند.
۲- چندین ساعت وقت گرانبهاى خود را در کوچه، بازار پارکها، خیابانها سپرى مىکند در حالى که انبوهى از کارهاى مهم را باید انجام مىداد. در انتظار او هستند که باید توسط وى انجام داده شوند.
۳- به بهانههاى واهى، مانند، اینکه: سن من زیاد است، یا من اهل این کار نیستم یا اینکه این کار وقت زیادى را مىگیرد، کارهاى مفید، مانند، تحصیل علم، کشاورزى، ساختن خانه و منزل و غیره را ترک کند، سالها، ماهها و هفتهها سپرى شوند بدون اینکه کار مفیدى، چه براى دنیا و چه براى آخرت، انجام داده باشد.
۴- فرصت انجام کارهاى خیر از قبیل، اداء حج، یارى رساندن به آفت زده و... را بدون عذر از دست بدهد یا در ماه مبارک رمضان نتواند بوسیله شب زنده دارى از شبهاى آن تقدیر کند، یا اینکه والدین یا یکى از آنان زنده و در سن ناتوانى باشد و فرزند حق آنان کوتاهى کرده، به نیاز آنان رسیدگى نکند و در حق آنان احسان و نیکى ننماید، این عدم توجه خواه بخاطر بى روحى و تنبلى باشد یا بخاطر تنگ چشمى و بخیلى و یا بخاطر معصیت و نافرمانى به هر حال بى توجهى به والدین از بزرگترین مظاهر بى روحى و تنبلى است. خداوند پناه بدهد.
۵- اینکه انسان با ذلت و پستى زندگى کند و بدلیل بىروحى و تنبلى به شهر و کشورى که بتواند، به احکام دین و شریعت عمل کند و عزت و کرامت خود را حفظ نماید، هجرت نکند.
بارالها! ما را از بى روحى، تنبلى، بزدلى و بخیلى نجات ده و از هرگونه اخلاق ناپسندیده و اعمال بىفایده رهایى بخش. «وَصلىاللّه على محمد وآله وأصحابه أجمعين».