ماده پنجم: بحث جایزه:
۱- تعریف جایزه: جایزه در لغت، یعنى آنچه که به یک انسان در برابر عملى که انجام دادهاست، داده مىشود. شرعا بمعنى اینکه انسان با اراده خویش مبلغ مشخصى را براى کسى که به او خدمتى کرده است، اختصاص مىدهد. مانند اینکه بگوید: «مَنْ بَنَى لِى هَذَا الْحَايِطَ فَلَهُ كَذَا مِنَ الْمَالِ» «هرکس این دیوار را براى من بسازد، فلان مبلغ پول را بوى مىدهم». پس کسى که دیوار را برایش مىسازد، مستحق آن مبلغ اعلام مىباشد.
۲- حکم جایزه: جایزه (جعاله) مشروع است. در آیه ۲٧ سوره یوسف آمده است ﴿وَلِمَن جَآءَ بِهِۦ حِمۡلُ بَعِيرٖ وَأَنَا۠ بِهِۦ زَعِيمٞ﴾[یوسف: ٧۲]. «هرکس پیمانه گم شده را بیاورد یک بار شتر از آن اوست و من مسئول پرداخت آن هستم». رسول اللّهصخطاب به کسانى که مارگزیده را دعاء دادند و در برابر آن چند تا گوسفند گرفته بودند، فرمود: «خُذُوْهَا وَأَخْرِجُوا لِى مَعَكُمْ بِسَهْمٍ» «آن را بگیرید و به من نیز یک سهمى بدهید». (بخارى کتاب الإجارة).
۳- احکام جایزه:
۱- جایزه دادن، یک عقد و پیمان مشروع است و هرکدام از طرفین معامله حق فسخ آن را دارد. اگر فسخ پیش از انجام کار صورت گیرد، به عامل چیزى نمىرسد ولى اگر در اثناء عمل صورت بگیرد، عامل مستحق اجر مىشود.
۲- در جایزه، مشخص نمودن مدت عمل لازم نیست. مثلا اگر کسى گفت: هرکس حیوان گم شدهى مرا برگرداند و بیاورد دههزار تومان به او مىدهم، پس از این اعلام هرکس گوسفند وى را برگرداند و بیاورد مبلغ اعلام شده به او تعلق مىگیرد، چه یک ماه بعد آن را بیاورد یا یک سال بعد آن را برگرداند.
۳- هرگاه عمل فوق بوسیله یک گروهى انجام گیرد، مبلغ اعلام شده میان آنان بطور مساوى توزیع شود.
۴- اعلام جایزه در کارهاى حرام مانند اینکه بگوید: هرکس ساز و موسیقى بنوازد، یا ضرب و شتم کند، فلان مبلغ را به او خواهم داد، جایز نیست.
۵- هرکس چیز گم شده را پیش از اعلام جایزه برگرداند و یا کار مورد نظر را انجام دهد، جایزه به او تعلق نمىگیرد. زیرا عمل و زحمت او احسان تلقى مىگردد. البته اگر غلام فرار شده را برگرداند یا غریقى را از غرق شدن نجات دهد بمنظور تشویق جایزه به او تعلق مىگیرد.
۶- اگر کسى گفت: هرکس اینقدر بخورد یا بنوشد (از حلال) فلان مبلغ را باو مىدهم، این اعلام، یکطرفه درست است، اما اینکه بگوید: اگر نتوانست همه را بخورد، از او فلان مبلغ را خواهم گرفت درست نیست.
٧- اگر میان مالک و عامل درباره مقدار جایزه اختلاف پیدا شود. قول مالک همراه با سوگند پذیرفته مىشود و اگر اختلاف در اصل جایز باشد، به این معنى که مالک منکر جایزه باشد، سخن عامل با سوگند معتبر است.