ماده سوم: عاریت:
۱- تعریف عاریت: عاریت عبارت است از کالائى که براى مدت معینى به شخص سپرده مىشود تا بعد از استفاده لازم، آن را به صاحب اصلى بازگرداند. مثلا برادر مسلمان از برادر مسلمانى خودکارى را موقتًا مىگیرد و بعد از نوشتن یک نامه آن را به صاحب اصلى برمىگرداند.
۲- حکم عاریت: عاریت گرفتن و به عاریت دادن بنا بر آیات و روایات زیر، مشروع است:
مىفرماید: ﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰ﴾[المائدة: ۲]. «در کارهاى خیر با همدیگر تعاون کنید». و در مقام نکوهش از کسانى به همدیگر عاریت نمىدهند، مىفرماید: ﴿وَيَمۡنَعُونَ ٱلۡمَاعُونَ ٧﴾[الماعون: ٧]. و رسول اللّهصخطاب به صفوان بن امیه که چند تا لباس زرهى از وى به عاریت گرفته بود و صفوان پرسید که: یا رسول اللّه! اینها را به صورت غصب بردى، فرمود: «بَلْ عَارِيَةٌ مَضْمُونَةٌ» اى صفوان اینها را غصب نکردم بلکه بطور عاریت نزد من هستند و اگر تلف شدند، ضامن قیمت آن هستم، و رسول اللّهصمىفرماید: «مَا مِنْ صَاحِبِ إِبِلٍ وَلاَ بَقَرٍ وَلاَ غَنَمٍ لاَ يُؤَدِّى حَقَّهَا إِلاَّ أُقْعِدَ لَهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِقَاعٍ قَرْقَرٍ تَطَؤُهُ ذَاتُ الظِّلْفِ بِظِلْفِهَا وَتَنْطِحُهُ ذَاتُ الْقَرْنِ بِقَرْنِهَا لَيْسَ فِيهَا يَوْمَئِذٍ جَمَّاءُ وَلاَ مَكْسُورَةُ الْقَرْنِ قُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَا حَقُّهَا قَالَ: إِطْرَاقُ فَحْلِهَا وَإِعَارَةُ دَلْوِهَا وَمَنِيحَتُهَا وَحَلَبُهَا عَلَى الْمَاءِ وَحَمْلٌ عَلَيْهَا فِى سَبِيلِ اللَّهِ» (مسلم). «هرکس که گاو، شتر و گوسفند دارد و حق (شرعى) آنها را ادا نکند، روز قیامت آن شخص در یک میدان مسطح نشانده مىشود و حیوان سمدار با سمها و شاخدار با شاخها خود او را مىزنند، و هیچ یک از آنها روز قیامت بىشاخ یا شاخ شکسته نخواهد بود. سوال شد، اى پیامبر خدا! حق آنها (حیوانات) چیست؟ فرمود: نر آنها براى جفتگیرى داده شود، دلو آب آنها و شیر آنها رایگان بصورت عاریت به مستمندان داده شود و شیر آنها موقعى دوشیده شود که آب خورده باشند و کالاى مستمندان براى خشنودى خدا بر پشت آنها حمل کرده شود». عاریت دادن بنابر آیه، ﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰ﴾[المائدة: ۲]. مستحب است گاه وقتى عاریت دادن واجب مىشود، در صورتى که خواهان عاریت ناچار به گرفتن عاریت باشد و صاحب کالا نیاز فورى به آن نداشته باشد.
۳- احکام عاریت:
۱- فقط کالاى مباح به عاریت داده شود، لذا کنیز براى وطى و شخص مسلمان براى خدمت به کفار، و خوشبوئى و پارچه دوخته به شخصى که در حالت احرام است، به عاریت داده نمىشود. زیرا تعاون در کارهاى گناه بنابر آیه: ﴿وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِ﴾[المائدة: ۲]. حرام و ناجایز است.
۲- اگر عاریت دهنده عاریت را مشروط به ضمان کند، در صورت اتلاف بر مستعیر پرداخت قیمت واجب است. رسول اکرمصمىفرماید: «الْمُسْلِمُونَ عَلَى شُرُوطِهِمْ» «مسلمانان بر اساس شرایط مورد توافق با هم رفتار و معامله کنند» (ابوداود و حاکم). اگر ضمان عاریت در متن عقد شرط نبوده و عاریت بدون تعدى و کوتاهى از جانب مستعیر تلف شود، ضمان ندارد، البته ضمان بر مستعیر واجب نیست ولى بهتر این است که ضمانش را بپردازد، زیرا رسول اکرمصخطاب به یکى از همسران خود که ظرف غذایى را شکسته بود، فرمود: «طَعامٌ بِطَعَامٍ وَآنِيَةٌ بِآنِيَةٍ» «عوض طعام، طعام است و عوض ظرف، ظرف». (بخاری). هرگاه کالاى عاریت در اثر تعدى یا کوتاهى در حفاظت تلف شود، مستعیر ضامن قیمت یا ضامن مثل آن است. رسول اکرمصمىفرماید: «عَلَى الْيَدِ مَا أَخَذَتْ حَتَّى تُؤَدِّيْهِ» «هر دستى که چیزى را برداشته است باید، آن را برگرداند».
۳- هزینه حمل و نقل عاریت موقع برگرداندن به صاحبش، بر عهده مستعیر است، بطور مثال اگر کالاى عاریت، هزینه حمل داشته باشد مستعیر باید، کرایه حمال را بپردازد. رسول اللّهصمىفرماید: «عَلَى الْيَدِ مَا أَخَذَتْ حَتَّى تُؤَدِّيْهِ».
۴- مستعیر حق اجاره دادن کالائى را که به عاریت گرفته است ندارد، البته اگر مالک آن راضى باشد مىتواند آن را بطور عاریت به کسى دیگر بدهد.
۵- اگر دیوارى براى اینکه چوبى روى آن گذاشته شود به عاریت داده شود، مالک دیوار حق استرداد و پس گرفتن عاریت را ندارد، تا دیوار منهدم شده عاریت بقوه خود باقى است هم چنین اگر کسى زمینى را براى زراعت به عاریت داده است تا زرع درو نشده نمىتواند زمین را پس بگیرد، پس گرفتن زمین قبل از درو کردن زراعت یا پس گرفتن دیوار قبل از انهدام باعث ضرر است و ضرر رساندن به مسلمان حرام است.
۶- هرکس کالائى را براى یک مدت مشخص به عاریت بدهد، بهتر است تا پایان مدت آن را نستاند، رعایت مدت تعین شده در عاریت مستحب است.
نحوه تنظیم عاریت نامه:
آقاى .... فلان منزل مسکونى را که مالک و متصرف آن است، بطور عاریت به مدت.... به فلانى داد، تا نامبرده در مدت مذکور در آن زندگى کند، این عاریت با توجه به تمام ظوابط شرعى انجام گرفته و طرفین ملزم شدند که در طول مدت نکات شرعى را رعایت کنند، و منزل یاد شده از جانب معیر در تاریخ.... به آقاى فلانى که مستعیر است تحویل گردید.