فصل پنجم: عدل و ميانهروى
مسلمان، عدل به مفهوم عامش را از اهم واجبات مىداند، زیرا که خداوند به رعایت آن امر نموده است و مىفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ وَإِيتَآيِٕ ذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ﴾[النحل: ٩۰]. «خداوند به رعایت عدل و احسان و دادن به خویشاوندان امر مىکند». خداوند در کلام پاک خبر دادهاست که عادلان را دوست دارد و مىفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِينَ﴾[الحجرات: ٩]. «بیشک خداوند عدل کنندگان را دوست دارد»، اقساط به معنى عدل، و مقسطون به معنى عدل کنندگان است. خداوند همانطور که در احکام به رعایت عدل امر کرده است، در گفتار نیز رعایت عدل را مورد تاکید قرار دادهاست، مىفرماید: ﴿وَإِذَا قُلۡتُمۡ فَٱعۡدِلُواْ وَلَوۡ كَانَ ذَا قُرۡبَىٰ﴾[الأنعام: ۱۵۲]. «در سخن گفتن عادل باشید، هرچند که مورد سخن شما خویشاوند باشد»، و مىفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُكُمۡ أَن تُؤَدُّواْ ٱلۡأَمَٰنَٰتِ إِلَىٰٓ أَهۡلِهَا وَإِذَا حَكَمۡتُم بَيۡنَ ٱلنَّاسِ أَن تَحۡكُمُواْ بِٱلۡعَدۡلِ﴾[النساء: ۵۸]. «خدواند براى دادن امانتها به اهل آن در قضاوت میان مردم به قضاوت همراه با عدل، شما را امر مىکند». روى این اصل، مسلمان در رفتار و گفتار عدالت را رعایت مىکند و در هر چیز در صدد عدل و انصاف برمىآید تا اینکه عدل از جمله اخلاق و خصلتهاى جدایى ناپذیر او قرار مىگیرد و تمام رفتار و گفتارش همراه با عدل و بدور از هرگونه حیف، ستم و تبعیض انجام مىگیرند و بدین ترتیب مسلمان در صف عادلان در آمده بسوى هوسها گرایش پیدا نمىکند، دنیا و خواستههاى نفسانى نمىتوانند او را به پرتگاه نابودى سوق دهند، و مستحق و مستوجب محبت، خشنودى، انعام و اکرام خداوند قرار مىگیرد، زیرا خداوند فرموده است: عادلان را دوست دارد، رسولاکرمصاز منزلت و جایگاه عادلان خبر داده و فرموده است: «إنَّ المُقْسِطِينَ عِنْدَ اللهِ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ: الَّذِينَ يَعْدِلُونَ في حُكْمِهِمْ وأَهْلِيْهِم وَمَا وَلُوْا» (مسلم). «عادلان نزد خداوند بر روى منابرى از نور جاى داده مىشوند. عادل کسى است که در احکام صادره، در رفتار با زن و فرزند و در تمام جوانب زندگى برابرى و انصاف را رعایت کند» و مىفرماید: «هفت کس را خداوند روز قیامت، که بجز سایه او، سایهاى وجود ندارد، زیر سایه خود جاى مىدهد که یکى از آنها رهبر و حاکم عادل است.