دلایل عقلى:
۱- تجربه و مشاهده ثابت کرده است، هرگاه مرض و بیمارى مورد توجه قرار نگیرد و فکرى براى از بین بردن آن برداشته نشود، در تمام جسم سرایت کرده و علاج آن محال مىشود. بدىها و منکرات عینا چنین حالتى دارند. هرگاه مورد توجه قرار نگیرد و مصلحان در صدد تغییر آن نباشند، مردم با دیده خوش بسوى آنها مىنگرند و بزرگ و کوچک مرتکب آنها مىشوند، آنگاه تغییر دادن و از بین بردن آنها فوق العاده دشوار مىشود، آن روز است که مرتکب آنها مستوجب عذاب الهى قرار مىگیرد، عذابى که در هیچ حالتى برنمىگردد، زیرا نعمت و عذاب الهى پاى بند سنن و شیوههایى هستند که هرگز از آن تخلف نمىشود و اندک تأخیر و تغییرى در آن بوجود نمىآید.
﴿فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ ٱللَّهِ تَبۡدِيلٗاۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ ٱللَّهِ تَحۡوِيلًا﴾[فاطر: ۴۳] «هیچگونه تغییر و تحولى را در سنتهاى الهى مشاهده نخواهید کرد».
۲- تجربه و مشاهده، دو گواه گویاى این مطلباند که هرگاه خانهاى متروکه شود و در موعد مقرر جاروب زده نشود، آشغال و زبالهها بیرون کرده نشود و نظافت آن مورد توجه نباشد، شایستگى سکونت را از دست مىدهد، بوى آن متعفن و فضاى آن آلوده و مسموم مىشود. میکروبها و عوامل بیمارىهاى واگیر بدلیل تراکم آلودگىها در آنجا شیوع پیدا مىکنند. درست بهمین صورت، هرگاه جماعت مؤمنان مغلوب منکر و فحشاء شوند و هر کسى در صدد تغییر و ازاله بدىها و اشاعه نیکىها نباشد، دیرى نمىگذرد که خباثت روح و روان و شرارت باطن آنان را مغلوب خود مىکند، آنگاه آنان قادر به تشخیص میان کارهاى نیک و زشت نمىشوند یا این تشخیص را از دست مىدهند، در نتیجه فاقد ارزش زندگى مىشوند و خداوند با هر ابزارى که صلاح بداند آنان را به نابودى مى کشاند و از بین مىبرد. بنابراین آگاه باشید که گرفت پروردگار بسیار سخت است و خداوند توانا و منتقم است.
۳- مشاهده و تجربه ثابت کرده است که نفس و روان بشر معتاد به انجام فحشاء و ارتکاب منکرات است. منکرات و زشتىها را، زشت نمىداند. نفس بشر با بدىها خوگرفته است. بدىدر سرشت و مزاج او داخل مىشود. اینجا است که امر به معروف و نهى از منکر تن نمىدهد و آن را نمىپسندد. هرگاه خوبى ترک شود و به انجام و احیاى آن امر نشود، دیرى نمىگذرد که ترک آن عادت مىگردد و مردم معتاد به ترک آن مىشوند. همچنین اگر به ازاله و اصلاح منکر مبادرت نشود، به سرعت فزونى مىگیرد و پخش مىشود، پسندیده و معتاد قرار مىگیرد حتى کسیکه مرتکب آن است، آن را زشت نمىداند، بلکه عین معروف و نیک مىپندارد، این کیفیت، فقدان بصیرت و مسخ فکرى نام دارد. (خداوند همه را از فقدان بصیرت و مسخ فکر و اندیشه نجات دهد) با توجه به اهمیت مذکور، خداوند متعال و رسول گرامیشصامر به معروف و نهى از منکر را نخستین وظیفه مسلمان بعد از ایمان معرفى فرمودهاند. تا آنان پاکیزگى ظاهر و باطن و شایستگى خود را تداوم بخشیده و جایگاه و مجد و کرامت خود را در برابر سائر امتها و تودهها حفظ کنند.