ماده هشتم: تصحیح فرایض:
الف) اصول فرایض:
اصول فرایض هفتگانه:
اثنان(۲) ثلاثة(۳) اربعة(۴) الستة(۶) الثمانية(۸) اثنا عشر(۱۲) اربع وعشرون(۲۴) نصف از دو، ثلث از سه، ربع از چهار، سدس از ۶ ثمن (یک هشتم) شکل مىگیرد. هرگاه در فرض یک چهارم و یک ششم جمع شوند، اصل کل مسأله از ۱۲ شروع مىشود، و اگر یک هشتم با یک ششم یا با یک سوم جمع شوند، اصل مسأله از ۲۴ شروع مىشود.
بطور مثال:
۱- اگر وارثان عبارت باشند از زوج و اخ، اصل مسأله از دو شروع مىشود، نصف مال شوهر، و نصف دیگر مال برادر است.
به این صورت: مسئله ۲ (میت زید) زوج ، اخ
زوج ۱= ۲ اخ ۱= ۱۲
۲- وارثان عبارت باشند از: ام و اب، اصل مسأله از سه شروع مىشود، یک سوم که عبارت از یک سهم است مال مادر و بقیه به عنوان عصبه به پدر مىرسد.
باین صورت: مسئله ۳ (میت زید) ام ، اب عصبه
ام ۱= ۳ باقیمانده ۲ مال پدر.
۳- وارثان عبارت باشند از: زوجه (همه) و اخ (برادر) اصل مسأله از چهار شروع مىشود، یک چهارم که یک سهم است مال زوجه و باقیمانده به برادر به عنوان عصبه تعلق مىگیرد.
به این صورت: مسئله ۴ (میت زید) زوجه و اخ
زوجه ۱= ۴ باقیمانده ۳ مال عصبه (اخ).
۴- وارثان عبارتاند از: مادر، پدر و پسر، اصل مسأله از شش شروع مىشود، یعنى کل ترکه به شش قسمت تقسیم مىشود، یک ششم که معادل یک سهم است مال مادر و یک ششم که معادل یک سهم است مال پدر و چهار سهم باقى مانده به پسر بعنوان عصبه تعلق مىگیرد،
به این صورت: مسئله ۶ (میت زید) ابن ، ام ، اب
ابن ۴ = ۶ ام ۱= ۶ اب ۱=۶
۵- وارثان همسر و یک پسر باشند، اصل مسأله از هشت شروع مىشود، یعنى کل ترکه به هشت سهم تقسیم مىشود یک هشتم مال همسر و بقیه هفت سهم به پسر به عنوان عصبه تعلق مىگیرد.
به این صورت: مسئله ۸ (میت زید) زوجه ، ابن
زوجه ۱= ۸ ابن ٧ عصبه.
۶- وارثان عبارتاند از: زوجه، ام و عم، کل ترکه به دوازده سهم تقسیم مىشود، یک چهارم مال همسر و یک سوم مال مادر و بقیه به عمو به عنوان عصبه تعلق مىیگرد. صورت مسأله چنین مىشود.
به این صورت: مسئله ۱۲ (میت زید) زوجه، ام ، عم عصبه
زوجه۳= ۱۲ ام ۴= ۱۲ عم ۵ عصبه.
٧- وارثان عبارتاند از: زوجه، مادر و پسر، پس اصل مسأله از ۲۴ شروع مىشود، بدلیل جمع شدن یک هشتم و یک ششم، یک هشتم که معادل سه سهم است مال همسر و یک ششم که معادل چهار سهم است مال مادر و باقى به پسر به عنوان عصبه تعلق مىگیرد.
به این صورت: مسئله۲۴ (میت زید) زوجه، ام و ابن
زوجه ۳= ۲۴ ام ۴= ۲۴ ابن ۱٧ عصبه.
ب) عول:
۱- تعریف عول: عول در اصطلاح بمعنى اضافه کردن تعداد سهام و کاستن مقدار سهام است.
۲- حکم عول: صحابه بجز ابن عباسببه صحت عول فتوا دادهاند، بنابراین عمل کردن به عول میان تماممسلمانان مروج است.
۳- عول شامل چه اصولى است؟
تنها اصل شش، دوازده و بیست و چهار مشمول عول مىشوند، اصل شش به ده بصورت فرد و زوج و اصل دوازده به هفده فقط به صورت فرد و اصل بیست و چهار فقط به بیست و هفت بصورت فرد عول مىکند.
مثال:
۱- عول کردن شش به هفت: وارثان عبارت باشند از:
شوهر، خواهر عینى و جده، اصل مسأله از شش شروع مىشود، یعنى کل ترکه به شش قسمت تقسیم مىشود. نصف که معادل سه سهم است به شوهر مىرسد و نصف دیگر که سه سهم است به خواهر عینى مىرسد و یک ششم که معادل یک سهم است مال جده مىباشد لذا از شش به هفت به صورت فرد عول کرد.
به این صورت: مسئله ۶ ع٧ (میت زید) زوج ، اخت عینى و جده
زوج ۳= ۶ اخت عینى ۳= ۶ جده۱= ۶
۲- عول کردن شش به هشت: وارثان عبارت باشند از:
زوج، دو خواهر عینى و مادر، اصل مسأله از شش شروع مىشود، یعنى کل ترکه به شش قسمت تقسیم مىشود، نصف که معادل سه سهم است به شوهر مىرسد و دو سوم که معادل چهار سهم است به دو خواهر حقیقى تعلق مىگیرد و یک ششم که معادل یک سهم است به مادر تعلق مىگیرد.
بنابراین، اصل شش به هشت به صورت زوج عول کرد.
به این صورت: مسئله ۶ ع۸ (میت زید) زوج ، اختین عینى ، مادر
زوج۳ = ۶ اختین عینى ۴= ۶ مادر ۱= ۶
۳- عول دوازده به سیزده، وارثان عبارت باشند از:
زوجه (همسر) مادر و دو خواهر پدرى (علّى) بدلیل وجود یک ششم و یک چهارم اصل مسأله از دوازده شروع مىشود یعنى کل ترکه به دوازده سهم تقسیم مىگردد، یک چهارم که معادل سه سهم به زوجه مىرسد، یک ششم که معادل دو سهم است به مادر مىرسد و دو سوم که معادل هشت سهم است به دو خواهر پدرى تعلق مىگیرد، روى این حساب مسأله به سیزده عول مىکند:
به این صورت: مسئله ۱۲ ع۱۳ (میت زید) زوجه ، ام ، اختان لأب
زوجه ۳= ۱۲ ام ۲= ۱۲ اختان لأب ۸= ۱۲
۴- عول کردن ۲۴ به ۲٧، وارثان عبارت باشند از: زوجه، جد، ام و بنین، بدلیل وجود یک هشتم و یک ششم، اصل مسأله از ۲۴ شروع مىشود یک هشتم که معادل سه سهم است به مادر تعلق مىگیرد، و یک ششم که معادل چهار سهم است به جد پدر بزرگ، تعلق مىگیرد و یک ششم که معادل چهار سهم است به مادر تعلق مىگیرد، و دو سوم که معادل ۱۶ سهم است به دو دختر تعلق مىگیرد، روى این حساب مسأله به ۲٧ عول مىکند.
به این صورت: مسئله ۲۴ (میت زید) زوجه، جد، ام و بنتین
زوجه ۳ = ۲۴ جد ۴= ۲۴ ام ۴= ۲۴ بنتین ۱۶=۲۴
ج) نحوه استنباط اصل مسأله:
۱- احوال ورثاء: ورثه، یا عصبه مرداند یا عصبه مرد و زن و یا عصبه با ذوىالفروض است، یا فقط ذوىالفروض محضاند.
اگر ورثه تنها عصبه هستند، اصل مسأله مطابق با تعداد رؤوس آنان مىباشد. مانند سه پسر، پس اصل مسأله به تعداد رؤوس آنان سه مىشود و به هرکدام یک سهم مىرسد، اگر عصبه مشتمل بر زن و مرد باشند نیز اصل مسأله مطابق با تعداد رؤوس آنان مىباشد، البته با این تفاوت که سهم هر مرد دو برابر سهم یک زن مىباشد ﴿لِلذَّكَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَيَيۡنِ﴾[النساء: ۱۱]. مانند: یک پسر همراه با دو دختر، مسأله از چهار شروع مىشود مطابق با عدد رؤوس آنان (هر مرد از عصبهها دو زن تلقى مىشود) به دو دختر به هرکدام یک سهم داده مىشود و دو سهم مال یک پسر است.
به این صورت: مسئله ۴ (میت زید) زوج ، ابن و بنت
زوج ۱ = ۴ ابن ۲ عصبه بنت ۱
اگر همراه عصبات ذوىالفروض باشد، اصل مسأله همان مخرج سهم ذوىالفروض است، مانند، زوج، ابن و بنت، زوج که ذوىالفروض است، در این مسأله یک چهارم کل ترکه را مىبرد و مخرج آن از چهار است، اصل مسأله از چهار شروع مىشود، یک سهم مال زوج، دو سهم مال پسر و یک سهم مال دختر است.
د) تناسب چهارگانه: اگر در مسأله یک یا بیش از یک ذوىالفروض باشد، باید دید که تناسب مخارج سهم آنان چیست؟ یعنى مخارج از چهار نسبت که عبارتاند از: تماثل، تداخل توافق و تباین، با هم چه نسبتى دارند؟ آشنایى با نسبتى که مخارج سهام ذوىالفروض دارند، براى پیدا کردن اصل مسأله و تصحیح آن ضرورى است. در صورت تماثل: مانند: دو، تا یک دوم یا دو، تا یک ششم اصل مسأله یکى از دو مخرج متماثل قرار داده مىشود، و بعد عمل تقسیم باجراء در مىآید. مانند: شوهر همراه با یک خواهر عینى یک دوم مال شوهر و یک دوم، مال خواهر، یکى از این دو مخرج متماثل که همان دو است، اصل مسأله قرار داده مىشود و بعد عمل تقسیم باجراء در مىآید.
در صورت تداخل: مانند: سه و شش، عدد بزرگتر بعنوان اصل مسأله انتخاب مىگردد، زیرا که عدد کوچکتر داخل عدد بزرگتر است، لذا بزرگتر اصل مسأله قرار داده مىشود و عمل تقسیم باجراء در مىآید، روى این حساب مسأله از شش شروع مىشود، یک ششم که یک سهم است مال مادر است و یک سوم مال برادران خیفى است که عبارت است از دو سهم. و سه سهم باقى به عمو تعلق مىگیرد که عصبه است:
به این صورت: مسئله ۶ (میت زید) ام ، دو برادر مادرى و عم
ام ۱= ۶ دو برادر مادرى ۲= ۶ عم ۳ عصبه.
در صورت توافق: به کوچکترین مقسوم علیه مشترک میان دو عدد که وفق نام دارد، توجه مىشود. بعد از بدست آوردن، یکى از آن دو عدد متوافق را تقسیم بروفق و حاصل تقسیم را ضرب در دیگرى مىکنیم، آنچه که بدست مىآید، اصل مسأله قرار داده مىشود و بعد عمل تقسیم باجراء در مىآید مانند: زوج، ام ، ابن، ابن ابن و بنت.
به این صورت: مسئله ۱۲ (میت زید) زوج ، ام ، (سه ابن و بنت) عصبه
زوج ۳= ۱۲ ام ۲= ۱۲ مابقى عصبه
چهار و شش دو عدد متوافق هستند که هر دو بر دو بطور مساوى تقسیم مىشوند، پس عدد دو وفق نامیده مىشود. یکى از شش و چهار، را بر دو تقسیم نموده ودر دیگرى ضرب مىکنیم، در هر صورت حاصل ضرب دوازده مىباشد، پس اصل مسأله دوازده قرار مىگیرد، یک چهارم که معادل به سه سهم است به زوج داده مىشود، یک ششم که دو سهم است به مادر تعلق مىگیرد و هفت سهم باقى میان سه پسر و یک دختر تقسیم مىشود، به دختر یک سهم و به هر پسر دو سهم داده مىشود.
در صورت تباین: تباین آن که دو عدد، درهیچ نسبتى با هم توافق نداشته باشند، مانند ۳ و ۴ براى پیدا کردن اصل مسأله در صورت تباین، یکى را در دیگرى ضرب مىکنیم و حاصل ضرب اصل مسأله قرار مىگیرد و بعد عمل تقسیم اجرا مىشود. مانند: زوج، ام و اخ یعنى، نصف که مخرج آن مىباشد (یک دوم) به شوهر تعلق مىگیرد، یک سوم که مخرج آن سه است (یک سوم) مال مادر است. میان دو و سه تباین است، آن دو را با هم ضرب مىکنیم، حاصل ضرب دو و سه مساوى است با شش. روى این حساب اصل مسأله از شش شروع مىشود، نصف که سه سهم است مال شوهر است، دو که یک سوم است مال مادر است، و یک سهم باقیمانده به برادر مىرسد که عصبه است.
ﻫ) انکسار: انکسار این است که بعضى از سهام بر رؤوس یا بر صاحبان خود قابل قسمت نباشد، به تعبیر دیگر، سهام بر وارثین قابل قسمت نباشند. در چنین حالتى مىبینیم که تناسب میان سهام و رؤوس چگونه است؟ اگر توافق است وفق ورثه را در اصل مسأله ضرب مىکنیم، حاصل ضرب که درست تقسیم مىشود، آن را اصل مسأله تلقى نموده و تقسیم را از آن شروع مىکنیم، بعد سهم هرکدام را در وفق ضرب مىکنیم و حاصل ضرب سهم هرکدام قرار مىگیرد. البته از اصل تصحیح:
به این صورت: مسئله ۸ (میت زید) زوج ، ابن، ابن ، بنت، بنت
زوج ۲ ت ۱= ۴ ابن، ابن ۲ ، ۲ عصبه بنت ۱، بنت۱
یک چهارم که یک سهم است به شوهر داده مىشود، سه سهم دیگر باقى مىماند. سه بر وارثان که چهار تا هستند تقسیم نمىشود، میان رؤوس که سهمشان مشخص نیست و میان اصل مسأله، توافق است. وفق رؤوس دو تا است. دو را در اصل مسأله که چهار است ضرب مىکنیم، حاصل ضرب که عدد هشت است بعد از تصحیح بجاى اصل مسأله که چهار بود، قرار داده مىشود و عمل تقسیم مانند گذشته باجراء در مىآید. یعنى یک چهارم که معادل دو سهم است به شوهر داده مىشود. باقیمانده شش بر اساس ﴿لِلذَّكَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَيَيۡنِ﴾[النساء: ۱۱]. میان دو پسر و دو دختر تقسیم مىگردد.
به هر پسر دو سهم و به هر دختر یک سهم داده مىشود، بگونهاى که در جدول زیر ملاحظه مىفرمایید.
به این صورت: مسئله ۴ ت ۸=۴*۲ (میت زید) زوج، ابن، ابن، بنت، بنت
زوج ۲= ۲* ۴ ابن ۲، ابن ۲ للذکر مثل... بنت ۱، بنت ۱
اگر میان عدد رؤوس و سهام تباین است. عدد رؤوس در کل سهام ضرب داده مىشود، حاصل ضرب بعد از تصحیح اصل مسأله قرار مىگیرد و تقسیم مانند سابق باجراء در مىآید. مثال:
به این صورت: مسئله ۸ ت ۲۴= ۸ * ۳ (میت زید) زوجه، ابن، بنت
زوجه ۳= * ۸ ابن ۱۴ ﴿لِلذَّكَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَيَيۡنِ﴾[النساء: ۱۱]. بنت.
بدلیل وجود یک هشتم، مسأله از هشت شروع مىشود، یک هشتم که معادل یک سهم است به همسر داده مىشود، هفت سهم باقى مانده، هفت بر سه قابل قسمت نیست. میان عدد و روس، یعنى سه و اصل فریضه، یعنى هشت تباین است. لذا عدد روس را در اصل فریضه ضرب مىکنیم، عدد ۲۴ بدست مىآید، بعد تقسیم مانند سابق باجراء در مىآید، یک هشتم که معادل سه سهم است به همسر داده مىشود، باقیمانده ۲۱ سهم میان یک پسر و یک دختر بر اساس ﴿لِلذَّكَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَيَيۡنِ﴾[النساء: ۱۱]. تقسیم مىشود، به جدول بالا ملاحظه فرمائید.
این در صورتى بود که سهام یک فریق کسرى داشت. اما وقتى که سهام بیش از یک فریق کسرى داشته باشد، بدینصورت تصحیح مىشود که میان هر فریق و سهم آن نگاه کرده مىشود، که آیا نسبت میان آنها چیست؟ تداخل است یا توافق و یا تماثل، در صورت تماثل به یکى از آن دو عدد اکتفا مىشود، در صورت تداخل به عدد بزرگتر اکتفا مىشود، در صورت توافق وفق را در یکى از دو عدد کامل ضرب مىکنیم. و در صورت تباین یکى از دو عدد کامل را در عدد کامل دیگر ضرب مىکنیم.
مثال کسر در دو فریق: وارث عبارتاند از: دو همسر و دو برادر عینى، اصل مسأله از چهار شروع مىشود، یک سهم مال دو همسر است و یک بر دو تقسیم نمىشود، باقى مانده سه سهم بخاطر عصبه بودن به برادران مىرسد، و سه بر دو قابل تقسیم نیست، عدد رؤوس زوجین و دو برادر را در نظر مىگیریم. میان آنها تماثل وجود دارد. لذا به یکى از این دو عدد اکتفا نموده در اصل فریضه آن را ضرب مىکنیم، حاصل ضرب که هشت است اصل مسأله قرار گرفته و عمل تقسیم مانند سابق باجراء در مىآید:
مثال تماثل عدد رؤوس:
به این صورت: مسئله ۴ ت ۸=۴ *۲ (میت زید) زوجه ، زوجه، اخ عینى، اخ عینى
زوجه ۱ = ۱۴ ت ۲ اخ عینى ۳ ت ۶ اخ عینى ۳ ت ۶
۲
زوجه۸۴
زوجه۲۱
برادرعینى۳۳
برادر عینى۳۳
اصل مسأله از چهار شروع مىشود، یک چهارم که یک سهم است به دو همسر داده مىشود و سه باقیمانده از آن دو برادر مىباشد، میان سهام و عدد رؤوس زوجین و هم چنان میان سهام و عدد رؤوس دو برادر نسبت تباین است. نگاه مىشود به عدد رؤوس زوجین و برادران، میان این دو عدد نسبت تماثل است. به یکى از آنها اکتفاء مىشود، یعنى دو را در نظر گرفته در اصل مسأله که چهار است ضرب داده مىشود. حاصل ضرب دو در چهار عدد هشت بدست مىآید و عمل تقسیم مانند گذشته جارى مىگردد.
مثال تداخل و تباین، چهار همسر، سه دختر و دو خواهر است.
۲۸۸ ۲۴
زوجه٩۳
زوجه٩
زوجه٩
زوجه٩
بنت۶۴۱۶
بنت۶۴
بنت۶۴
اختعین۳۰۵
اختعینى۳۰
کسر میان سه فریق و سهام آنان بود، لذا سهام را رها کرده به عدد رؤوس ملاحظه شد، عدد رؤوس عبارت بودند از: (۴، ۲ و ۳) میان چهار و دو تداخل بود، بزرگتر که چهار است، انتخاب گردید، میان چهار و سه تباین بود، ضرب کردیم، حاصل ضرب ۱۲ بدست آمد، ۱۲ را در اصل مساله ۲۴ ضرب داده شد، ۲۸۸ بدست آمد، بعد از بدست آمدن عدد تصحیح که ۲۸۸ است، عمل تقسیم مانند گذشته اجرا گردید.