فصل دوم: آداب عبادت و بندگى خداوند
مسلمان همواره نگاهش به نعمتهاى بیشمار الهى است. نعمتهائى که از زمان بسته شدن نطفهاش در رحم مادر، تا زمانى که به دیدار پروردگارش مىشتابد، شامل حال او مىباشند. وقتى مسلمان و بنده مؤمن به این نعمتها مىاندیشد، خدایش را در برابر این نعمتها بوسیله زبان مىستاید و ثنا مىگوید. و با جوارح و اعضاى خود او را بندگى مىکند. این در واقع نشاندهنده ادب و احترام از جانب بنده نسبت به پروردگارش است، زیرا: ناسپاسى و کفران نعمت منعم هیچگونه ارتباط و پیوندى با ادب و احترام ندارد. انکار احسان و نعمتهاى الهى مترادف با بىادبى و بىاحترامى در شان او است. زیرا خداوند مىفرماید:
﴿وَمَا بِكُم مِّن نِّعۡمَةٖ فَمِنَ ٱللَّهِ﴾[النحل: ۵۳]. «تمام نعمتهاى شما از جانب پروردگار هستند».
﴿وَإِن تَعُدُّواْ نِعۡمَةَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآ﴾[النحل: ۱۸].
«نعمتهاى خداوند قابل شمارش نیستند».
﴿فَٱذۡكُرُونِيٓ أَذۡكُرۡكُمۡ وَٱشۡكُرُواْ لِي وَلَا تَكۡفُرُونِ ١٥٢﴾[البقرة: ۱۵۲]. «مرا یاد کنید تا من در فکر شما باشم و از نعمتهاى من سپاسگذارى کنید و کفران نعمت نکنید».
مسلمان مىداند که خداوند در حق او دانا و آگاه از تمام احوال او مىباشد، لذا قلبش پر از خوف و روح و روانش پر از احساس وقار و عظمت براى خداوند است. در نتیجه از نافرمانى او خجالت مىکشد و از مخالفت با وى حیا مىکند. و سرپیچى از دستورات او را موجب بىشرمى مىداند. این رفتار در واقع نوعى ادب و احترام از جانب بنده نسبت به پروردگارش مىباشد. زیرا سرپیچى از فرمان آقا هیچگونه ادب و احترامى محسوب نمىگردد. این نیز از جمله بىاحترامى و بىادبى در حق آقا و مولا است که: بنده و غلام در حضور مولا مرتکب اعمالى بشود که از نظر مولا و آقا قبیح و شرمآور هستند. خداوند مىفرماید:
﴿مَّا لَكُمۡ لَا تَرۡجُونَ لِلَّهِ وَقَارٗا ١٣ وَقَدۡ خَلَقَكُمۡ أَطۡوَارًا ١٤﴾[نوح: ۱۳-۱۴]. «چه شده شما را که عظمت و وقار خدا را رعایت نمىکنید، حال آنکه او شما را به گونههاى مختلف و متعددى آفریده است».
﴿وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعۡلِنُونَ ١٩﴾[النحل: ۱٩]. «خداون پیدا و پنهان شما را مىداند».
﴿وَمَا تَكُونُ فِي شَأۡنٖ وَمَا تَتۡلُواْ مِنۡهُ مِن قُرۡءَانٖ وَلَا تَعۡمَلُونَ مِنۡ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيۡكُمۡ شُهُودًا إِذۡ تُفِيضُونَ فِيهِۚ وَمَا يَعۡزُبُ عَن رَّبِّكَ مِن مِّثۡقَالِ ذَرَّةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِي ٱلسَّمَآءِ وَلَآ أَصۡغَرَ مِن ذَٰلِكَ وَلَآ أَكۡبَرَ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مُّبِينٍ ٦١﴾[یونس: ۶۱].
«و در هیچ کارى نیستى و از [سوى] او هیچ [آیاتى از] قرآن را نمىخوانى و هیچ کارى نمىکنید مگر آنکه چون در آن [کار] در مىآیید، بر شما گواهیم و هموزن ذرهاى در زمین و در آسمان از پروردگارت پوشیده نمىماند. و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر از آن مگر آنکه در کتابى روشن [نوشته شده] است».
مسلمان درباره خداوند چنین مىاندیشد که او بر من قدرت دارد و من در کنترل او هستم. او بر من اختیار تام دارد و من هیچ جاى فرار، جاى پناه، سواى دربار او را ندارم. لذا مسلمان بسوى او فرار مىکند و خود را در جلوى او مىاندازد و تمام امورش را به او مىسپارد و بروى توکل مىکند، این نوعى ادب و احترام از جانب بنده، نسبت به پروردگارش است. زیرا گریز و فرار از کسى که نمىتوان از وى پنهان ماند، و اعتماد بر کسى که ناتوان است و اتکا بر کسى که توان برگرداندن از نافرمانى و متوجه کردن به اطاعت را ندارد، هیچ گونه ربط و پیوندى با ادب و احترام ندارد. خداوند مىفرماید:
﴿مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلَّا هُوَ ءَاخِذُۢ بِنَاصِيَتِهَآ﴾[هود: ۵۶].
«تمام موجودات جهنده در اختیار او هستند».
﴿فَفِرُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۖ إِنِّي لَكُم مِّنۡهُ نَذِيرٞ مُّبِينٞ ٥٠﴾[الذاریات: ۵۰]. «فرار کنید بسوى اللّه، من از جانب اللّه بسوى شما بیم دهنده هستم».
﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَتَوَكَّلُوٓاْ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ﴾[المائدة: ۲۳]. «اگر مؤمن بمعنى واقعى کلمه هستید بر خدا توکل کنید».
مسلمان همواره به الطاف الهى و رحمتهاى فراگیر او نگاه مىکند و مىاندیشد و توقع بهرهمندى بیشتر، از الطاف او را دارد، لذا با تضرع و دعاى خالصانه متوجه ذات یگانه او مىشود و با سخنهاى نیکو و اعمال شایسته توسل جسته، خود را به او نزدیک مىکند. این نوعى ادب و احترام از جانب بنده نسبت به مولا و آقایش مىباشد، زیرا ناامیدى از مزید رحمتهاى فراگیر خداوند هیچگونه ربطى با ادب و احترام ندارد. هم چنین یاس و ناامیدى از احسان خداوند که شامل حال تمام مخلوقات است و از الطافى که عالم را نظم بخشیده است، ربطى با ادب و احترام ندارد. خداوند مىفرماید:
﴿وَرَحۡمَتِي وَسِعَتۡ كُلَّ شَيۡءٖ﴾[الأعراف: ۱۵۶].
«رحمت من تمام چیزها را فرا گرفته است».
﴿ٱللَّهُ لَطِيفُۢ بِعِبَادِهِۦ﴾[الشوری: ۱٩].
«خداوند در حق بندگانش مهربان است».
﴿وَلَا تَاْيَۡٔسُواْ مِن رَّوۡحِ ٱللَّهِ﴾[یوسف: ۸٧].
«از رحمتهاى خداوند مأیوس نشوید».
﴿لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِ﴾[الزمر: ۵۳].
«از رحمتهاى خداوند ناامید نشوید».
مسلمان با حساسیت نسبت به مواخذه پروردگارش مىاندیشد، قدرت و قوت انتقام او را همواره در نظر دارد و از سرعت محاسبه او اطلاع دارد. لذا بوسیله اطاعت، از عذاب او خود را نجات مىدهد و با ترک معصیت و گناه از او تجلیل مىکند. این در واقع نوعى ادب و احترام از جانب بنده در حق مولایش محسوب مىگردد. زیرا تعرض و توجه به معصیت از دید خردمندان بدور از ادب و احترام است. ستم بنده ضعیف و ناتوان در حق پروردگارى که قادر و توانا است، هیچگونه سنخیتى با ادب و احترام ندارد. خداوند مىفرماید:
﴿وَإِذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ سُوٓءٗا فَلَا مَرَدَّ لَهُۥۚ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِۦ مِن وَالٍ﴾[الرعد: ۱۱]. «هر گاه خداوند نسبت به قومى قصد سوء کند، کسى جلو اراده خدا را نمىتواند بگیرد و آنان سواى اللّه هیچ مددکارى نخواهد داشت».
﴿إِنَّ بَطۡشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ ١٢﴾[البروج: ۱۳]. «همانا گرفت و مواخذه پروردگار تو بسیار سخت است».
﴿وَٱللَّهُ عَزِيزٞ ذُو ٱنتِقَامٍ﴾[آلعمران: ۴]. «خداوند توانا و انتقام گیرنده است».
مسلمان موقع معصیت و بیرون رفتن از طاعت و بندگى اللّه، باید چنین بیاندیشد که وعید خدا او را در بر گرفته و عذاب الهى دارد بر وى نازل مىشود و او را احاطه کرده است، درست همانطور که به هنگام عبادت و بندگى و پیروى از شریعت باید تصور کند که وعده خودش را به پروردگارش عملى نموده و اکنون خداوند از او خشنود شده و رحمتهاى الهى او را در بر گرفته است. این یکگونه حسن ظن و گمان نیک بنده نسبت به حق خداوند است و حسن ظن و گمان نیک در حق اللّه از جمله آداب است. زیرا گمان بد نسبت به اللّه و معصیت کردن و بیرون رفتن از اطاعت او بدور از ادب و بیانگر این پندار غلط است که خداوند از بندهاش اطلاعى ندارد و او را در برابر گناهانش مؤاخذه نمىکند حال آنکه خداوند مىفرماید:
﴿وَلَٰكِن ظَنَنتُمۡ أَنَّ ٱللَّهَ لَا يَعۡلَمُ كَثِيرٗا مِّمَّا تَعۡمَلُونَ ٢٢ وَذَٰلِكُمۡ ظَنُّكُمُ ٱلَّذِي ظَنَنتُم بِرَبِّكُمۡ أَرۡدَىٰكُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم مِّنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٢٣﴾[فصلت: ۲۲-۲۳].
«شما گمان کردید که خداوند بسیارى از اعمال شما را نمىداند، این گمان (باطل) شما است که در حق پروردگارتان چنان مىاندیشید. این بدگمانى نسبت به پروردگار، موجب هلاکت است و شما را به نابودى کشانده است، بنابر این شما از جمله ورشکستگان هستید».
این گونه اندیشیدن که، خداوند در برابر اعمال نیک و شایسته، پاداش خوب نمىدهد نیز بىادبى نسبت به پروردگارت است. خداوند مىفرماید:
﴿وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَيَخۡشَ ٱللَّهَ وَيَتَّقۡهِ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ ٥٢﴾[النور: ۵۲].
«هرکس از خدا و رسولش اطاعت کند و از نافرمانى او خود را نجات دهد، او مسلما پیروز است».
﴿مَن جَآءَ بِٱلۡحَسَنَةِ فَلَهُۥ عَشۡرُ أَمۡثَالِهَاۖ وَمَن جَآءَ بِٱلسَّيِّئَةِ فَلَا يُجۡزَىٰٓ إِلَّا مِثۡلَهَا وَهُمۡ لَا يُظۡلَمُونَ ١٦٠﴾[الأنعام: ۱۶۰]. «هرکس عمل نیک انجام دهد تا ده برابر اجر مىبرد و هرکس عمل بد انجام دهد، بهمان اندازه مجازات مىشود، و هرگز بر آنان ستم نخواهد شد».
﴿مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡيِيَنَّهُۥ حَيَوٰةٗ طَيِّبَةٗۖ وَلَنَجۡزِيَنَّهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٩٧﴾[النحل: ٩٧]. «هرکس عمل شایسته انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، اگر مؤمن است، آنگاه ما او را زندگى پاکیزه خواهیم داد و پاداش اعمالش را بهتر و بیشتر از آنچه که عمل کرده است، در نظر گرفتهایم».
خلاصه سخن اینکه، سپاسگذارى بنده از پروردگارش در برابر نعمتهاى او، خود دارى کردن بخاطر شرم از وى موقع گرایش به معصیت، توبه و رجوع صادق به جانب او، امیدوار شدن نسبت به رحمتهاى او و هراسیدن از عذاب او، حسن ظن درباره وفا کردن او به وعده و وعیدش در حق کسانى که اوخواسته باشد، از جمله ادب بنده نسبت به اللّه است. و بنده به میزان پاى بندى به این ادب و رعایت آن، نزد پروردگار موفق به نیل مراتب علیا مىگردد، جایگاهش رفیع و احترامش والا خواهد شد، در نتیجه از جمله کسانى در مىآید که مورد محبت، ولایت و رعایت اللّه قرار دارند، آرى! ایناناند که محل نزول رحمتها و نعمتهاى او قرار مىگیرند. این نهایت آرمان و آرزویى است که مسلمان در طول حیات خود دنبال آن است.
پروردگارا! ولایت خود را نصیب ما بگردان و از رعایت خود، ما را محروم نساز و ما را جز مقربان دربارت قرار بده.