فصل سوم: آداب قراءت قرآن
انسان مسلمان به قداست کلام اللّه ایمان دارد و آن را از تمام کتب اشرف و افضل مىداند، مسلمان بر این باور است که قرآن کلام خداوند است، باطل از هیچ گوشهاى در آن راه پیدا نمىکند، هرکس از زبان قرآن و به حواله قرآن سخن گوید، سخنش راست است و هرکس طبق دستور قرآن قضاوت کند، عادل است، باور مسلمان چنین نیز هست که اهل قرآن، اهل اللّه هستند، کسانى که به قرآن چنگ زدهاند رستگار و آنهائى که از قرآن رویگرداناند زیانکار هستند.
آنچه درباره شرف و فضیلت قرآن از حضرت محمدصنقل شده است، ایمان مسلمان را نسبت به عظمت و قداست قرآن تقویت مىکند، مثلا رسول اکرمصفرمودند: «قرآن را بخوانید، همانا قرآن روز قیامت بعنوان شفیع و سفارش کننده براى کسى که آن را خوانده است، مىآید» و فرمود: «بهترین شما کسى است که قرآن را یاد گرفته و دیگران را با قرآن آشنا مىسازد» (مسلم). و فرمود: «اهل قرآن بى تردید، اهل اللّه و خاصان او هستند» (بخارى). فرمود: «همانا دلها مانند آهن زنگ آلود مىشوند، سوال شد یا رسول اللّه چه چیز موجب روشنى و زدودن زنگهاى دل مىگردد؟ فرمود: تلاوت قرآن و یاد موت». (نسائى و ابن ماجه و حاکم).
«روزى یکى از دشمنان سر سخت رسول اکرمصنزد ایشان آمد و گفت: اى محمد! قرآن را برایم بخوان، رسول اکرمصآیه زیر را برایش تلاوت کرد».
﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ وَإِيتَآيِٕ ذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَيَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِ وَٱلۡبَغۡيِۚ يَعِظُكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ ٩٠﴾[النحل: ٩۰]. رسول اکرمصهنوز از تلاوت این آیه فارغ نشده بود که آن دشمن سر سخت در اثر جلالت الفاظ، قداست معانى چنان بیهوش شده، تحت تاثیر قرار گرفت که خواستار تکرار تلاوت آن گردید و دیرى نگذشت که به عظمت و قداست آن معترف شده و اظهار نظر کرد: «بخدا سوگند بسیار شیرین و جذاب و درخشان و پر برگ و پرثمر است و قطعا این گفته بشر نیست». (ابن جریر طبرى، مصداق خصم طبق روایت بیهقى ولیدبن مغیره مىباشد).
بر مسلمان واجب و لازم است که حلال قرآن را، حلال و حرام آن را حرام بداند، پاى بند آداب و اخلاقى باشد که قرآن آن را بیان نموده است. مسلمان موقع تلاوت قرآن به نکات زیر باید توجه داشته باشد.
۱- در بهترین شرایط، یعنى با طهارت کامل، رو به قبله و توام با ادب و وقار، تلاوت کند.
۲- قرآن را با ترتیل تلاوت کند، در تلاوت آن شتاب نکند، در مدت زمان کمتر از سه شبانه روز، قرآن را ختم نکند، زیرا رسول اکرمصفرمود: «مَن قَرَأَ القُرآنَ فِى أَقَلِّ مِن ثَلاَثِ لَيَالٍ لَمْ يَفْقَهْهُ» «هرکس قرآن را کمتر از سه شبانه روز تمام کند، او قرآن را نفهیمده است». (اصحاب سنن و ترمذى آن را صحیح قرار داده است). علاوه بر این، حضرت رسول اکرمصبه عبداللّه بن عمر امر کرده بود که قرآن را در هر هفته یک بار ختم کند. (بخارى و مسلم).
عبداللّه بن مسعود، عثمان بن عفان و زیدبن ثابتش در هفته یک بار قرآن را ختم مىکردند.
۳- موقع تلاوت قرآن پاى بند خشوع باشد، اظهار غم و انده کند، بگرید یا شیوه گریه کنندگان را اختیار کند، زیرا رسول اکرمصفرمود: «اتْلُو القُرْآنَ وَابْكُوا فِإِنْ لَّمْ تَبْكُوا فَتَبَاكَوْا» «با گریه قرآن را تلاوت کنید، اگر گریه تان نمىآید، خود را به شکل گریه کنندگان در بیاورید». (احمد ابن ماجه، نسائى و حاکم).
۴- با صداى زیبا تلاوت کند، زیرا رسول اکرمصفرمود: «زَيّنُوا القُرْآنَ بأصْوَاتِكُمْ» «قرآن را با صداهاى تان زیبا و مزین کنید». فرمود: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يَتَغَنَّ بِالْقُرآنِ» «هرکس که قرآن را با لهجه زیبا نخواند، از ما نیست»، فرمود: «مَا أَذِنَ اللّهُ لِشَىءٍ مَا أذِنَ لِنَبِىّ يَتَغَنّى بِالقُرْآنِ» (متفق علیه). «خداوند بیش از هر چیز دیگر، پیامبران را اجازه داده تا قرآن را با لهجه زیبا و آهنگ خوب تلاوت کنند».
۵- اگر احتمال ابتلاء به ریا و سمعه و تشویش خاطر نماز گذاران وجود دارد، قرآن را در پنهانى، طورى که دیگران مطلع نشوند، تلاوت کند، زیرا رسول اکرمصفرمود: «الْجَاهِرُ بِالقُرآنِ كَالْجَاهِرِ بِالصّدَقَةِ» «یعنى کسى که قرآن را با صداى بلند تلاوت مىکند، مانند کسى است که صدقهاش را آشکارا پرداخت مىکند». و یقینا پنهان نگاه داشتن صدقه مطلوب و مستحب است، مگر اینکه در ارائه آن هدف و فائده خاصى مورد نظر باشد، مانند تشویق کردن دیگران، تلاوت قرآن نیز همین حکم را دارد.
۶- قرآن همراه با تدبر و تفکر و توام با تجلیل و تعظیم و استحضار قلب تلاوت شود و موقع تلاوت سعى شود تا معانى الفاظ فهیمده شوند.
٧- سعى شود تا موقع تلاوت قرآن خود تلاوت کننده غافل از قرآن و مخالف با آن نباشد، زیرا غفلت از آن و مخالفت با آن موجب مىشود که انسان خودش را لعن و نفرین کند، مثلا اگر تلاوت کننده خودش کاذب، دروغگو و ظالم، ستمکار باشد، و آیههاى، ﴿أَلَا لَعۡنَةُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلظَّٰلِمِينَ﴾[هود: ۱۸]. را تلاوت کند، مثل این است که خودش را لعنت مىکند، این روایت میزان خطاى آنانى را که از قرآن غافل هستند و بدان توجه ندارند، بیان مىکند، مروى است که در تورات چنین آمده است: خداوند مىفرماید: «اى بنده من! تو از من شرم و حیا نمىکنى، اگر نامهاى از طرف بعضى از دوستان تو، به تو برسد و تو در حال راه رفتن هستى، بخاطر آن نامه، خود را کنار مىزنى رفتن را متوقف مىکنى، گوشهاى مىنشینى و تمام و کمال آن نامه را مىخوانى و به الفاظ آن تدبر مىکنى تا لفظى از آن را از دست نداده باشى، این کلام من است، آن را نازل کردم، ببین، سخنان را چگونه براى تو شرح دادهام و بارها آنها را براى تو تکرار کردهام تا تو آنها را مورد دقت قرار بدهى، باز تو دارى از آن اعراض مىکنى، آیا من ارزش بعضى از دوستان و برادران تو را براى تو ندارم؟ اى بنده من! بعضى از دوستان تو نزد تو مىنشینند، تو با تمام وجود متوجه آنان مىشوى و به سخنان آنان کاملا گوش فرا مىدهى، اگر کسى حرف بزند، یا به نحوى دیگر تو را از شنیدن سخنان او باز دارد و مانع شنیدن شود، بلافاصله اشاره مىکنى تا او چنین نکند، بشنو، اکنون من متوجه تو هستم و با تو سخن مىگویم و تو قلبا از من روگردان هستى، آیا تو باندازه برخى از دوستان و برادرانت براى من ارزش قایل نیستى؟!».
۸- قارى و تلاوت کننده قرآن، سعى کند تا خود را متصف به صفات اهل قرآن که اهل اللّه و خاصان خدا هستند، گرداند و خوى و خصلت آنان را اختیار کند. حضرت عبداللّه بن مسعودس فرمودند: قارى قرآن باید بوسیله شب بیدارى، موقعى که مردم در خواب بسر مىبرند، روزه گرفتن، موقعى که مردم افطار مىکنند، گریه کردن موقعى که مردم مىخندند، دورى کردن از گناهان، موقعى که مردم آمیخته به آن هستند، سکوت و خاموشى وقتى که مردم درباره دیگران مشغول سخن گفتن هستند، خشوع و فروتنى، موقعى که مردم، مبتلا به کبر و غرور هستند و غم و اندوه موقعى که مردم در حال خوشى هستند، شناخته شود.
محمد بن کعب مىگوید: قارى قرآن را بوسیله زردى رخسارش که حکایت از شب بیدارى او مىکرد، مىشناختیم، وهیب ابن الورد مىگوید: از شخصى سوال شد، آیا نمىخوابى؟ گفت: شگفتىهاى قرآن، خواب را از چشمانم ربوده است. حضرت ذوالنون چه خوش سروده است:
منع القرآن بوعده ووعيده
فقل العيون بليلها لاتهجع
فهموا عن الـملك العظيم كلامه
مهما تدل له الرقاب تخضع
ترجمه: «قرآن بوسیله وعده و وعیدهاى خود، خواب را از چشمها گرفته است، آنها از ملک عظیم الهى که کلام او است، مطالبى را درک کردهاند، که گردنها در برابر عظمت آن خم شده است».