۱- ظلم:
مسلمان نه ستم مىکند و نه ستم را مىپذیرد، از انسان مؤمن و مسلمان در حق احدى ستم نمىشود و از کسى ستم را نمىپذیرد زیرا ستم با تمام انواع خود در پرتو قرآن و سنت حرام است.
خداوند مىفرماید: ﴿لَا تَظۡلِمُونَ وَلَا تُظۡلَمُونَ﴾[البقرة: ۲٧٩]. «نه ستم مىکنید و نه ستم را مىپذیرید»، و مىفرماید: ﴿وَمَن يَظۡلِم مِّنكُمۡ نُذِقۡهُ عَذَابٗا كَبِيرٗا﴾[الفرقان: ۱٩]. «هرکس از شما ستم کند او را به عذابى بزرگ مبتلا خواهم کرد»، و رسول اکرمصدر حدیث قدسى فرمود: «خداوند مىفرماید: اى بندگانم، من ستم را بر خود حرام کردم و آن را در میان شما نیز حرام قرار دادهام، پس برهمدیگر ستم نکنید»، (مسلم). و مىفرماید: «اتَّقُوا الظُّلْمَ، فإنَّ الظُّلْمَ ظُلماتٌ يَومَ القِيامَةِ» «از ستم بپرهیزید، زیرا ستم روز قیامت موجب گرفتارى و تاریکىهاى زیادى خواهد شد». (مسلم).
و مىفرماید: «من ظلم قَدْرَ شِبْرٍ طَوَّقَهُ اللّهُ مِنْ سَبْعِ أرْضِيْنَ» هرکس باندازه یک وجب ستم کند، یعنى یک وجب از زمین کسى را به ناحق ببرد، خداوند یک وجب از هفت زمین را بر گردن او قرار مىدهد، بعد رسول اکرمصاین آیه را قرائت فرمود: ﴿وَكَذَٰلِكَ أَخۡذُ رَبِّكَ إِذَآ أَخَذَ ٱلۡقُرَىٰ وَهِيَ ظَٰلِمَةٌۚ إِنَّ أَخۡذَهُۥٓ أَلِيمٞ شَدِيدٌ ١٠٢﴾[هود: ۱۰۲]. «آرى! چنین است گرفت و مؤاخذه پروردگار تو، هرگاه اهل قریهها را در حال ستم مؤاخذه کند، همانا مؤاخذه او بسیار سخت است». (متفق علیه).
و رسول اکرمصمىفرماید: «از دعاى بد، ستمدیدگان بپرهیزید، زیرا در میان دعاى ستمدیده و خداوند، مانع و حجابى وجود ندارد».
اقسام سه گانه ظلم:
۱- ستم بنده در حق پرودگارش
یعنى اینکه بنده کافر و منکر شود، خداوند مىفرماید: ﴿وَٱلۡكَٰفِرُونَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ﴾[البقرة: ۲۵۴]. «ستمکاران واقعى کافراناند»، ستم درحق پروردگار این است که بنده با خداى خود شریک گیرد، و عبادت را براى غیر خدا انجام دهد، خداوند مىفرماید: ﴿إِنَّ ٱلشِّرۡكَ لَظُلۡمٌ عَظِيمٞ﴾[لقمان: ۱۳]. «همانا شرک ستم بسیار بزرگى است».
۲- ستم بنده در حق غیر اللّه
یعنى در حق سایر بندگان و موجودات، باین معنى که در اعراض، ابدان و اموال بدون دلیل آنان را مورد اذیت و آزار قرار دهد. رسول اکرمصمىفرماید: «مَنْ كَانَتْ عِنْدَهُ مَظْلمَةٌ لأَخِيه، مِنْ عِرضِهِ أَوْ مِنْ شَيْءٍ، فَلْيَتَحَلَّلْهُ مِنْهُ اليَوْمَ قبْلَ أنْ لاَ يَكُونَ دِينَار وَلاَ دِرْهَمٌ؛ إنْ كَانَ لَهُ عَمَلٌ صَالِحٌ أُخِذَ مِنْهُ بِقَدْرِ مَظْلمَتِهِ، وَإنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ حَسَنَاتٌ أُخِذَ مِنْ سَيِّئَاتِ صَاحِبِهِ فَحُمِلَ عَلَيهِ» (بخاری). «هرکس در حق برادرش ستمى را مرتکب شده است، مثلا آبرویش را در خطر انداخته یا ضرر دیگرى را به او رسانده است، باید امروز از او حلالى بخواهد، قبل از رسیدن روزى که دینار و درهم در آن به کار نخواهد آمد، اگر ستم کار اعمال شایتسه و نیکى دارد، بقدر ستمى که مرتکب شده از نیکىهاى او گرفته به ستمدیده داده مىشود. اگر ستمگر نیکى ندارد. بدىهاى ستمدیده به حساب او آورده مىشوند. یعنى ستمگر با بدىهاى ستمدیده به دوزخ مىرود». و مىفرماید: «هرکس حق برادر مسلمانش را با سوگند دروغین تصاحب کند، آتش دوزخ بر او واجب و بهشت حرام مىباشد. شخصى پرسید، حق مسلمان اگرچه اندک باشد؟ فرمود: اگر چه به اندازه یک چوب مسواک باشد»، (مسلم). و مىفرماید: «مؤمن همواره در وسعت و فراخى که دین بوجود آورده زندگى مىکند تا زمانى که مرتکب خون ناحق نشده است». (مسلم). و مىفرماید: «همه چیز مسلمان بر مسلمان حرام و محترم است؛ خون، مال، آبروى و.... (بخاری).
۳- ستم بنده در حق خود
باین معنى است که خودش را با گناهان و خطاها آلوده کند، از خدا و رسول او نافرمانى کند، خداوند مىفرماید: ﴿وَمَا ظَلَمُونَا وَلَٰكِن كَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ يَظۡلِمُونَ﴾[الأعراف: ۱۶۰]. «بر ما ستم نکردند لکن بر خود ستم کردند»کسى که مرتکب گناه کبیره مىشود، در واقع بر خود ستم کرده است، زیرا که خویشتن را براى عذاب الهى عرضه داشته است، بدین ترتیب او شایسته لعنت خدا و دورى از رحمتهاى او قرار مىگیرد.