ماده چهارم: برخى معاملات ممنوعه:
رسول اللّهصبرخى معاملات را بدلیل منجر شدن آنها به فریب و خوردن اموال از راه باطل و ایجاد کینه و اختلاف میان مسلمانان ممنوع اعلام کرده است که عبارتاند از:
۱- فروختن کالا پیش از آن که فروشنده آن را در تصرف و اختیار خود درآورده باشد: براى مسلمان جایز نیست که کالائى را بخرد و قبل از اینکه آن را قبض نماید، دو باره به دست فروشنده بفروشد. رسول اللّهصمىفرماید: «إِذَا اشْتَرَيْتَ شَيْئًا فَلَا تَبِعْهُ حَتَّى تَقْبِضَهُ» «هرگاه کالائى را خریدى تا آن را قبض نکردهاى مفروش». (احمد و طرانى. سند این محل کلام است). و مىفرماید: «مَنْ ابْتَاعَ طَعَامًا فَلَا يَبِعْهُ حَتَّى يَسْتَوْفِيَهُ. قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ وَلَا أَحْسَبُ كُلَّ شَيْءٍ إلَّا مِثْلَهُ» (بخاری). «هرکس گندم خرید تا آنها را در اختیار خود نگرفته نفروشد. حضرت ابن عباسبمىگوید: نظر من این است که این حکم محدود به طعام (گندم و جو) نیست. بلکه شامل تمام کالاها است».
۲- بيع نجش: (نجش در لغت بمعنى راندن شکار از کمینگاهش تا شکار شود و در اصطلاح شرع، زیادت کردن و بالا بردن قیمت کالا بدون نیت خرید) براى مسلمان جایز نیست که مبلغ یا وجهى را در برابر یک کالا ارائه دهد که قصد خرید آن کالا را ندارد و منظورش از این حرکت فقط این باشد که خریداران فریب بخورند. همچنین براى مسلمان روا نیست کالائى که در معرض فروش است، به مشترى آن بگوید: این کالا به فلان مبلغ (مبلغى زائد از آنچه که فروشنده در نظر گرفته است) مشترى دارد و این سخنش در واقع صحت نداشته باشد و منظورش فقط فریب دادن مشترى است. فرقى ندارد چه با مالک کالا در بالا بردن قیمت توطئهاى شده باشد یا نه. از ابن عمربمروى است، رسول اللّهصاز نجش منع کرده است و در حدیث صحیح آمده است مىفرماید: «وَلَا تَنَاجَشُوا» (متفق علیه).
۳- فروختن کالاى حرام و نجس: براى مسلمان فروختن کالاى حرام، نجس یا آنچه که منجر به حرام مىشود، روا نیست. بنابر این فروختن و معامله، شراب، خنزیر، عکس، خودمرده، بت، انگور به کسى که از آن شراب مىسازد و انواع مواد مخدر، براى مسلمان حرام است. رسول اللّهصمىفرماید: «إنَّ اللَّهَ حَرَّمَ بَيْعَ الْخَمْرِ، وَالْمَيْتَةِ، وَالْخِنْزِيرِ، وَالْأَصْنَامِ» (متفق علیه). «خداوند، معامله، خمر خنزیر بتها و خودمردهها را حرام قرار دادهاست». و مىفرماید: «لَعَنَ اللّهُ الْمُصَوِّرِيْنَ» «خداوند عکاسان را لعنت کرده است». و مىفرماید: «مَنْ حَبَسَ الْعِنَبَ أَيَّامَ الْقِطَافِ حَتَّى يَبِيعَهُ مِنْ يَهُودِيٍّ أَوْ نَصْرَانِيٍّ أَوْ مِمَّنْ يَعْلَمُ أَنَّهُ يَتَّخِذُهُ خَمْرًا فَقَدْ تَقَحَّمَ فِي النَّارِ عَلَى بَصِيرَةٍ» (طبرانى در اواسط و حافظ در بلوغ المرام آن را صحیح قرار دادهاست). «هرکس موقع برداشت فصل انگورها، آن را نگاه دارد تا به یهودى، نصرانى یا به کسى که از آن شراب مىسازد، بفروشد، او عمدا خود را به آتش انداخته است».
۴- بيع الغرر: معامله کالائى که توأم با فریب است، روا نیست، روى این اصل، بیع ماهى در آب، مو و پشم قطع نشده، جنین در شکم، شیر در پستان، میوه پیش از اینکه قابل استفاده باشد، حبوبات پیش از اینکه قابل استفاده باشند، کالاى نادیده و غیر مشخص جایز نیست. رسول اللّهصمىفرماید: «لَا تَشْتَرُوا السَّمَكَ فِى الْـماءِ فَإِنَّهُ غُرُوْرٌ» «ماهى را در آب نخرید، زیرا این معامله توأم با فریب است». (احمد سندش محل سخن است اما بدلیل وجود شاهد، صحیح است). از حضرت ابن عمربمروى است: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ جأَنْ يُبَاعَ ثَمَرٌ حَتَّى يُطْعَمَ أَوْ صُوفٌ عَلَى ظَهْرٍ أَوْ لَبَنٌ فِى ضَرْعٍ أَوْ سَمْنٌ فِى لَبَنٍ» (بیهقی و دار قطنی). «رسول اللّهصاز فروختن میوه پیش از اینکه قابل خوردن باشد، مو و پشم که هنوز قطع نشده است، شیر در پستان یا روغن در شیر، منع کرده است». و در ادامه حدیث آمده است. «إِذَا مَنَعَ اللَّهُ الثَّمَرَةَ بِمَ تَسْتَحِلُّ مَالَ أَخِيكَ» یعنى اگر میوه قبل از اینکه قابل خوردن باشد، فروخته شود و سپس از بین برود، بایع در برابر چه چیزى مبلغى را که مشترى به او دادهاست، براى خود حلال مىداند؟ همچنین رسول اللّهصاز بیع ملامسه و منابذه منع کرده است، ملامسه این است که مشترى کالائى را در تاریکى شب با دست زدن، مىخرد. و منابذه این است که هرکدام از طرفین معامله، کالاى خود را بسوى دیگرى مىاندازد و همین انداختن معامله تلقى مىشود، بدون اینکه کالا بوسیله طرفین دیده شود و مورد دقت و بررسى قرار گیرد.
۵- دو معامله با یک ایجاب و قبول: براى مسلمان روا نیست که دو معامله، با یک ایجاب و قبول انجام دهد. بلکه هر معامله را بصورت مستقل و جدا انجام دهد، زیرا دو معامله یا دو بیع در ضمن یک معامله، ایجاد ابهام مىکند و منجر به اختلاف یا خوردن حق مسلمان مىگردد، دو معاله در یک معامله، مصداق مختلفى دارد:
الف)- اینکه شخص مىگوید: این کالا را نقدى به ده درهم و نسیه به پانزده درهم به تو مىفروشم، بیع جایز است ولى مدت مقرر، بین حال و آینده باشد.
ب)- مىگوید: این منزل را در برابر فلان مبلغ به تو مىفروشم اما در عوض تو فلان منزل را به فلان قیمت به من بفروش.
ج)- اینکه بدون تعیین یکى از دو کالاى متفاوت را، مثلا در برابر دو هزار تومان مىفروشد، و عقد را نافذ مىکند و براى مشترى روشن نیست که کدام یک را خریده است، رسول اللّهصاز دو معامله در یک ایجاب و قبول منع کرده است. (احمد و ترمذى).
۶- بيع عربون: بیع عربون براى مسلمان یا گرفتن عربون بهیچ وجه روا نیست. زیرا از رسول اللّهصروایت است که: «إِنَّه ُ جنَهَى عَنِ الْعَرْبُونِ» (مؤطا و غیره). امام مالک در شرح و تفصیل بیع عربون مىفرماید: شخص کالایى را مىخرد یا جانورى را به کرایه مىگیرد، بعد به صاحب کالا یا جانور مىگوید: یک دینار به تو مىدهم که اگر کالا یا حیوان را ترک کردم، آن یک درهم از آن تو باشد. (یعنى، پس دادم).
٧- بيع ماليس عنده: فروختن کالائى که در دست نیست. یا فروختن کالائى که هنوز مالک آن نشده است جایز نیست، زیرا این نوع بیع منجر به اختلاف مىگردد، علىالخصوص در صورتى که کالاى فروخته شده دستیاب نباشد. بنابراین رسول اکرمصمىفرماید: «لَا تَبِعْ مَا لَيْسَ عِنْدَكَ» «آنچه را که در دست ندارى نفروش» (اصحاب سنن و ترمذى). همچنین رسول اکرمصاز فروختن کالا قبل از قبض منع کرده است.
۸- بيع الدين بالدين: بیع دین در برابر دین براى مسلمان روا نیست. زیرا این گونه معامله در حکم بیع شىء معدوم در برابر معدوم است، اسلام چنین معاملهاى را مجاز نمىداند. صورت بیع دین با دین این است، که شما از کسى مبلغ ده هزار تومان، طلبکار هستى که مدت پرداخت آن بعد از دو ماه مىباشد، شما همین مبلغ را در برابر یک گوسفند که بعد از سه ماه تحویل داده شود، معامله مىکنى، یا اینکه شما از کسى گوسفندى بعد از چهار ماه طلبکار هستید، اما موقعى که مدت پرداخت فرا مىرسد، بدهکار از پرداخت بدهىاش که همان یک گوسفند است، عاجز مىماند و به شما مىگوید: گوسفندى را که بر عهده من بود و من از دادن آن عاجز هستم، آن را در برابر ده هزار تومان به مدت دو ماه به من بفروش. در این حالت شما گویا دین را در برابر دین فروختى، و رسول خداصاز فروختن دین در برابر دین منع کرده است. (بیهقی).
٩- بيع العينة: براى مسلمان جایز نیست که کالائى به طور نسیه بفروشد و باز همان کالا را از مشترى در برابر قیمتى کمتر از آنچه که فروخته است بخرد. مثلا اگر آن کالا را به ده هزار تومان فروخته و بعد آن را به پنج هزار تومان بخرد، معنىاش این است که پنج هزار تومان را بصورت نسیه به ده هزار تومان معامله کرده است، و این همان ربا النسيئةمىباشد که در قرآن و سنت حرام اعلام شده است. رسول اللّهصمىفرماید: «إِذَا ضَنَّ النَّاس بِالدِّينَارِ وَالدِّرْهَم, وَتَبَايَعُوا بِالْعِينَةِ, وَاتَّبَعُوا أَذْنَاب الْبَقَر, وَتَرَكُوا الْجِهَاد فِي سَبِيل اللَّه أَنْزَلَ اللَّه بِهِمْ بَلَاء, فَلَا يَرْفَعهُ عَنْهُمْ حَتَّى يُرَاجِعُوا دِينهمْ» (احمد، ابو داود و صححه ابن قطان) «هر گاه مردم درباره دینار و درهم بخل ورزند، و بیع عینه (بگونهاى که شرح داده شد) کنند و جهاد را ترک نمایند و دنبال گاوها بروند، خداوند آفتى را بر آنان مسلط مىکند که تا برنگشتهاند، آن را بر نمىدارد». «وَقَالَتْ امرَأَةٌ لِعائِشَةَل: إِنِّى بِعْتُ غُلاَمًا مِنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ بِثَمَانِمِائَةِ دِرْهَمٍ نَسِيئَةً وَإِنِّى ابْتَعْتُهُ مِنْهُ بِسِتِّمِائَةٍ نَقْدًا فَقَالَتْ لَهَا عَائِشَةُ بِئْسَمَا اشْتَرَيْتِ وَبِئْسَمَا شَرَيْتِ إِنَّ جِهَادَهُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِجقَدْ بَطَلَ إِلاَّ أَنْ يَتُوبَ» (دار قطنى، سندش ضعیف است). «زنى از حضرت ام المومنین عایشهلسوال کرد، غلامى را نسیئه به زید بن ارقم به هشت صد درهم فروختم و بعد به ششصد درهم نقداً آن را از او خریدم. حضرت عایشهل فرمود: بد معاملهاى انجام دادهاى، فروش و خریدت، هر دوتا بد بودهاند. بعد فرمود: جهادى که در رکاب رسول اللّهصانجام دادهاست به هدر رفته مگر اینکه توبه کند».
۱۰- بيع الحاضر للبادى: اگر شخص روستائى یا شخصى که ساکن شهرى دیگر است، کالائى و اجناسى را در شهر براى فروش بیاورد با قیمت روزى خواهد آن را بفروشد، براى هیچ یک از مردم آن شهر روا نیست که بگوید: کالایت را نزد من بگذار تا من بعد از یک یا چند روز آن را در برابر قیمتى بیشتر براى تو بفروشم و حال آنکه مردم اکنون براى آن کالا نیاز دارند. رسول اللّهصمىفرماید: «لَا يَبِيْعُ حَاضِرٌ لِبَادٍ، دَعُو النَّاسَ يَرْزُقَ اللّهُ بَعْضَهُمْ مِنْ بَعْضٍ» (متفق علیه). «مردم شهرى اجناس و کالا کسى را که از بیرون شهر مىآید، نفروشند، مردم را به حال خود رها کنید تا خداوند بعضى را بوسیله بعض دیگر روزى دهد».
الشراء من الركبان: «خریدن از قافله»، اگر مردم شهر مطلع شوند که یک کاروان حامل کالائى که مورد نیاز مردم است، بسوى شهر در حرکت است، جایز نیست که کسى بیرون از شهر رفته تمام کالا و اجناس را از کاروان بخرد و با قیمت دلخواه آنها را به مردم شهر بفروشد. این گونه اقدام، به فریب کاروان و به ضرر اهالى آن شهرى انجامد. رسول اللّهصمىفرماید: «لَا تَلَقُّوا الرُّكْبَانَ، وَلَا يَبِعْ حَاضِرٌ لِبَادٍ» (متفق علیه). «براى خرید از کاروان به بیرون شهر نروید و هیچ شهرى براى مردم روستائى و بیرون شهرى عامل فروش نشود».
۱۱- بیع مصرات: براى مسلمان روا نیست که بمنظور فریب دادن مشترى، گاو، گوسفند یا شتر را ندوشد و بگذارد تا شیر چند وعده در پستان حیوان جمع گردد تا مشترى گمان کند که این همه شیر از یک وعده است و این حیوان بسیار شیردهنده است. این اقدام یک حرکت فریب کارانه است و واقعیت امر را براى خریدار مبهم مىسازد. رسول اللّهصمىفرماید: «لاَ تُصَرُّوا الإِبِلَ وَالْغَنَمَ، فَمَنِ ابْتَاعَهَا بَعْدُ فَإِنَّهُ بِخَيْرِ النَّظَرَيْنِ بَعْدَ أَنْ يَحْتَلِبَهَا إِنْ شَاءَ أَمْسَكَ، وَإِنْ شَاءَ رَدَّهَا وَصَاعَ تَمْرٍ» (متفق علیه). «شیر چند وعده را در پستان شتر یا گوسفند جمع نکنید هرکس در چنین حالتى آن را خرید، اختیار دارد، که بیع را نافذ کند و اگر میلش نباشد، جانور و یک صاع خرما در عوض شیرهائى که استفاده کرده است را برگرداند».
۱۲- بیع وقت اذان جمعه: هرگونه بیع و خرید بعد از اذان دوم جمعه که خطبه شروع مىشود، ممنوع است، خداوند مىفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَوٰةِ مِن يَوۡمِ ٱلۡجُمُعَةِ فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِكۡرِ ٱللَّهِ وَذَرُواْ ٱلۡبَيۡعَ﴾[الجمعة: ٩]. «اى مؤمنان وقتى روز جمعه براى نماز اذان گفته مىشود، به نماز بشتابید و خرید و فروش را رها کنید».
۱۳- بیع مزابنه و محاقله: براى مسلمان روا نیست که انگور روى درخت را بصورت تخمینى در برابر مقدار مشخصى کشمش معامله کند. هم چنین فروش گندم در خوشه در برابر کیلهاى معین از گندم روا نیست. فروختن خرماى روى درخت در برابر مقدارى از خرماى جمع شده نیز ممنوع است مگر بصورت عرایا، یعنى اینکه صاحب نخل به برادر مسلمانش یک بوته نخل یا بیش از آن که مقدار محصولش بیشتر از پنج وسق نباشد، هبه مىکند، بعد صاحب نخل از رفت و آمد موهوب له (کسى که نخلها به او هبه شدهاند) احساس مزاحمت مىکند و در نتیجه خرماهاى روى درخت را در برابر مقدار مشخصى از «تمر» خرماى خشک و قطع شده مىفروشد. دلیل بخش اول روایتى است از ابن عمرس که مىفرماید: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ جعَنْ الْمُزَابَنَةِ: أَنْ يَبِيعَ ثَمَرَ حَائِطِهِ إنْ كَانَ نَخْلًا بِتَمْرٍ كَيْلًا، وَإِنْ كَانَ كَرْمًا أَنْ يَبِيعَهُ بِزَبِيبٍ كَيْلًا، وَإِنْ كَانَ زَرْعًا أَنْ يَبِيعَهُ بِكَيْلِ طَعَامٍ، نَهَى عَنْ ذَلِكَ كُلِّهِ» (متفق علیه). «رسول اللّهصاز مزابنه، یعنى فروختن خرماى روى درخت را با خرما جمع شده، انگور روى درخت را یا کشمش جمع شده و گندم روى تنه و جدا نشده از خوشه را با گندم جدا شده بصورت تخمینى منع کرده است». دلیل بخش دوم (جواز عرایا) روایت زیدبن ثابت است، مىگوید: «رَخَّصَ لِصَاحِبِ الْعَرِيَّةِ أَنْ يَبِيعَهَا بِخَرْصِهَا مِنَ التَّمْرِ» (مسلم). «رسول اکرمصبه صاحب عریه اجازه داده است که خرماهاى خود را بصورت تخمینى در برابر خرماى قطع شده بفروشد».
۱۴- بیع و استثناء: براى مسلمان جایز نیست اینکه چیزى را بفروشد و جزئى از آن را استثناء کند، البته اگر مقدار و جزء مستثنى شده مشخص باشد، مانعى ندارد. مثلا اگر باغ خرما یا انگور را بفروشد و چند درخت را بصورت غیر معین استثاء کند، این بیع صحیح نیست. زیرا این بیع مبهم است و منجر به اختلاف خواهد شد. از حضرت جابرس روایت است مىفرماید: «نَهَى رسُولُ الله جعَنْ الْمُحَاقَلَةِ وَالْمُزَابَنَةِ وَعَنْ الثُّنْيَا إِلَّا أَنْ تُعْلَمَ» «پیامبر از محاقله، مزابنه و استثناء منع فرمود مگر اینکه، مستثنى معلوم باشد». (ترمذی).