ماده هفتم: بحث وصیت:
۱- تعریف وصیت: وصیت در واقع نوعى معاهده است در رابطه یا یک کالا یا در رابطه با تبرع و احسان بعد از وفات. با توجه به این تعریف وصیت، به دو نوع تقسیم مىشود:
نوع اول: وصیت کردن یا وصى قردادن کسى تا بدهىهاى شخص وصیت کننده را بپردازد، حق کسى را بدهد، یا فرزندان نابالغ وصیت کننده را تا دوران بلوغ سرپرستى کند.
نوع دوم: وصیتى است که براى «موصى له» کسى که در حق او وصیت مىشود، انجام مىگیرد.
۲- حکم وصیت: وصیت بنابر آیههاى زیر، مشروع است. ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ شَهَٰدَةُ بَيۡنِكُمۡ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ ٱلۡمَوۡتُ حِينَ ٱلۡوَصِيَّةِ ٱثۡنَانِ ذَوَا عَدۡلٖ مِّنكُمۡ﴾[المائدة: ۱۰۶]. «اى مؤمنان هنگام موت که قصد وصیت دارید، دو نفر عادل از میانتان را شاهد و گواه قرار بدهید». و مىفرماید: ﴿مِنۢ بَعۡدِ وَصِيَّةٖ يُوصِي بِهَآ أَوۡ دَيۡنٍ﴾[النساء: ۱۱]. و رسول اکرمصمىفرماید: «مَا حَقُّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ لَهُ شَيْءٌ يُرِيدُ أَنْ يُوصِيَ فِيهِ يَبِيتُ لَيْلَتَيْنِ إلَّا وَوَصِيَّتُهُ مَكْتُوبَةٌ عِنْدَهُ» (متفق علیه). «هر مسلمانى که چیزى قابل وصیت دارد، حق ندارد که دو شب از عمر او چنان سپرى شود که وصیتش را نزد خود ننوشته باشد».
باید گفت: وصیت بر کسى که بدهکار است یا امانتى نزد او گذاشته شدهاند یا حقوقى بر گردنش مىباشد، واجب است. این وجوب وصیت بخاطر این است که مبادا شخص در حالى بمیرد که اموال یا حقوق مردم بر ذمه او باشد و ضایع گردد که نهایتا روز قیامت باید پاسخگو باشد، وصیت براى کسى که ثروتمند است و وارثانش نیز مستغنى هستند، مستحب است تا در حق خویشاوندان غیر وارث از یک سوم مال یا کمتر از آن وصیت کند. یا براى غیر خویشاوندان در یکى از مصارف خیر وصیت کند. در حدیث قدسى از رسول اکرمصروایت است، خداوند مىفرماید: «يَا ابْنَ آدَمَ اثْنَتَانِ لَمْ تَكُنْ لَكَ وَاحِدَةٌ مِنْهُمَا جَعَلْتُ لَكَ نَصِيبًا مِنْ مَالِكَ حِينَ أَخَذْتُ بِكَظَمِكَ لأُطَهِّرَكَ بِهِ وَأُزَكِّيَكَ وَصَلاَةُ عِبَادِى عَلَيْكَ بَعْدَ انْقِضَاءِ أَجَلِكَ» (ابن ماجه). «اى فرزند آدم دو چیز که تو در آن هیچگونه حقى نداشتى، براى تو در آن سهمى قرار دادهام. موقع خروج روح و نفس که مال تو متعلق به وارثان است، سهمى براى تو گذاشتهام (منظور اجازه وصیت است از یک سوم مال) تا بوسیله آن تو را پاک و تزکیه گردانم. و دوم دعاى مغفرت بندگان من است که بعد از مردن تو، در حق تو انجام مىگیرد»، رسول اکرمصخطاب به سعدبن ابى وقاص، موقعى که درباره وصیت سوال مىکرد، فرمود: «الثُّلُثُ، وَالثُّلُثُ كَثِيرٌ، إنَّك إنْ تَذَرْ وَرَثَتَك أَغْنِيَاءَ خَيْرٌ مِنْ أَنْ تَذَرَهُمْ عَالَةً يَتَكَفَّفُونَ النَّاسَ» (متفق علیه). «ثلث وصیت شود و ثلث زیاد است، اگر فرزندان را بعد از مردن مستغنى بگذارید بهتر است از اینکه نیازمند شوند و دست تکدى نزد این و آن دراز کنند».
۳- شرایط وصیت:
۱- موصىله باید مسلمان، عاقل و صاحب درک و بصیرت باشد زیرا کسى که این خصوصیات را ندارد ممکن است امور محوله را ضایع کند، و به درستى قادر به اداء حقوق و رعایت حال کودکان نباشد.
۲- لازم است که بیمار (وصیت کننده) عاقل، صاحب درک و مالک آنچه که بدان وصیت مىکند، باشد.
۳- موصى به، (جنس یا کالاى مورد وصیت) باید مباح و حلال باشد، لذا وصیت به امر یا کالاى حرام جایز نیست و نافذ نمىشود، مثلا اگر شخصى وصیت کند که بعد از مرگ وى براى او نوحه خوانده شود یا براى احداث کنیسه (عبادتگاه نصارى) یا انجام بدعت) توصیه بنماید، اینگونه توصیه ناحایز و غیرقابل اجرا مىباشد.
۴- کسى که به او وصیت مىشود (وصى) لازم است که وصیت را قبول کند و اگر هنگام وصیت، آن را رد کرد، وصیت باطل است و آن شخص بعد از آن هیچگونه اختیار و حقى ندارد.
۴- احکام وصیت:
۱- کسى که براى دیگران چیزى وصیت مىکند، جایز است که از وصیت خود رجوع کند یا آن را به فردى دیگرتغییر دهد، زیرا حضرت عمرس مىفرماید: «يُغَيِّرُ الرَّجُلُ مِن وَصِيَّتِهِ مَا يَشَاءُ» «شخص مىتواند وصیتش را حسب دلخواه خود تغییر دهد».
۲- اگر کسى وارث شرعى دارد براى او جایز نیست که بیش از یک سوم مالش را وصیت کند، زیرا حضرت سعد درباره وصیت از رسول اکرم سوال کرد و گفت: «أَفَأَتَصَدَّقُ بِثُلْثَىْ مَالِى؟» «آیا مىتوانم دو سوم داراىام را براى دیگران وصیت کنم»؟ رسول اکرمصفرمود: خیر. بعد حضرت سعد گفت: آیا مىتوانم نصف آن را وصیت کنم؟ رسول اکرمصفرمود: خیر. سعد گفت: یک سوم را چى؟ رسول اکرمصفرمود: آرى! یکسوم را مىتوانى وصیت کنى و یک سوم کم نیست و اگر تو در حالى از دنیا بروى که براى فرزندانت چیزى را باقى گذاشتهاى یهتر است از اینکه آنان را نادار و ناتوان بگذارى تا دست تکدى پیش این و آن دراز کنند.
۳- وصیت کردن در حق وارث درست نیست ولو اینکه مال مورد وصیت بسیار اندک باشد، مگر اینکه سایر ورثا بعد از مردن مورث رضایت بدهند، زیرا رسول اللّه مىفرماید: «إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَعْطَى كُلَّ ذِى حَقٍّ حَقَّهُ فَلاَ وَصِيَّةَ لِوَارِثٍ»(ترمذى). «خداوند (در قرآن) حق هر صاحب حق را داده است. لذا وصیت در حق وارث (که میراث مىبرد) (بدون رضایت سایر ورثا) درست نیست».
۴- اگر یک سوم ترکه مورد وصیت، جوابگوى تمام وصایا نباشد، همان یک سوم بطور مساوى میان کلیه کسانى که در حق آنها وصیت شده است (موصى لهم) تقسیم مىشود.
۵- وصیت وقتى از یک سوم پرداخت مىشود که تمام بدهىهاى میت ادا شوند، حضرت علىس مىفرماید: «قَضَى رَسُولُ اللّهِ بِالدَّيْنِ قَبْلَ الْوَصِيَّةِ» «رسول اکرمصپیش از نفاذ وصیت بدهىها را پرداخت کرده است». (ترمذى. سندش اگر چه ضعیف است اما علما بدان عمل کردهاند). دلیل تقدم بدهىها از وصیت این است، که بدهىها واجب و وصیت نوعى تبرع و احسان است پس واجب مقدم بر احسان خواهد بود.
۶- وصیت از مال مجهول یا معدومى جایز است، زیرا وصیت نوعى تبرع و احسان است، اگر مال معدوم بدست آمد، وصیت اجرا مىشود و اگر بدست نیامد، مشکلى نیست، چون حقى ضایع نشده است. مثال وصیت به مجهول یا معدوم این است که مىگوید: اگر گوسفندان من بچه زائیدند، یا زمین محصول داد، به فلانى بدهید.
٧- پذیرفتن وصیت در حیات و هم چنین بعد از وفات شخص جایز است و در ضمن، وصیت کننده هر آن که خواسته باشد مىتواند وصى را عزل نماید.
۸- هرکس که درباره یک چیز معین وصیت کند وصى نمىتواند در غیر آن تصرف نماید، زیرا اجازه چنین تصرفى را ندارد بخاطر اینکه تصرف در حقوق مردم بدون اجازه آنها شرعا جایز نیست.
٩- بعد از تنفیذ وصیت اگر بدهى بر میت ثابت گردید، وصى مسئول پرداخت آن نیست، زیرا وصى نسبت به آن علم نداشته که از پرداخت آن کوتاهى کرده باشد.
۱۰- اگر شخصى به یک چیز مشخص وصیت کرد و آن چیز از بین رفت و هلاک شد، وصیت باطل است، تنفیذ آن از بقیه اموال میت لازم نیست.
۱۱- هرگاه شخصى با رضایت بعضى از وارثان، در حق یکى از ورثاء وصیت کند، وصیتش فقط در سهم کسانى که رضایت دادهاند نافذ مىشود و آن عده از وارثان که رضایت ندادهاند، از سهم آنان چیزى کاسته نمىشود. رسول اللّهصمىفرماید: «إِلَّا أَنْ يَشَاءَ الوَرَثَةُ» یعنى وصیت در حق یکى از وارثان بدون رضایت بقیه نافذ نمىشود.
۱۲- اگر کسى وصیت نمود که به فرزندان فلانى این مبلغ را بدهید، این وصیت شامل فرزندان پسر و دختر مىشود. زیرا لفظ فرزند، شامل پسر و دختر است. خداوند مىفرماید: ﴿يُوصِيكُمُ ٱللَّهُ فِيٓ أَوۡلَٰدِكُمۡۖ لِلذَّكَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَيَيۡنِ﴾[النساء: ۱۱]. اولاد به ذکر و انثى (پسر و دختر) تفسیر شده است. اگر کسى بگوید: براى بنى فلان ..... این وصیت فقط شامل فرزندان پسر است، زیرا لفظ «بنى» به پسران اطلاق مىگردد. و اگر گفت: «لِبَناتِ فلان كذا» این وصیت تنها شامل دختران مىشود.
۱۳- اگر شخصى وصیتى را نوشت و کسى را بر آن گواه نگرفت، تا زمانى که رجوعش ثابت نشده است، وصیتش نافذ است. و هرگاه رجوعش ثابت شد، وصیتش باطل مىگردد.