روش زندگی مسلمان

فهرست کتاب

ماده ششم‏: بحث صرافى و ربا:

ماده ششم‏: بحث صرافى و ربا:

۱- ربا:

ربا، یعنى زیاده مخصوص در اموال و آن بر دو قسم است:

ربا فضل و ربا نسیه.

ربا الفضل: فروختن یک جنس و کالاى ربوى در مقابل همان جنس همراه بازیادتى، مانند فروختن ده کیلو گندم در برابر یازده کیلو یا فروختن یک صاع خرما در برابر یک و نیم صاع یا دوازده درهم نقره در برابر یازده و نیم درهم.

ربا النسية: فروختن اشیاء ربوى غیرهمجنس در مقابل یکدیگر مانند فروختن طلا در مقابل نقره، گندم در مقابل جو یا خرما، بصورت نسیه، مثلا مقدارى خرما را در برابر قدرى گندم بصورت نسیه معامله مى‏کند، یا ده دینار طلا را با صد درهم نقره بصورت نسیه معامله مى‏کند.

ربا النسيةبر دو قسم است: ربا جاهلیت که خداوند درباره حرمت آن مى‏فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَأۡكُلُواْ ٱلرِّبَوٰٓاْ أَضۡعَٰفٗا مُّضَٰعَفَةٗ[آل‌عمران: ۱۳۰]. «اى مؤمنان، ربا را چندین و چند برابر مخورید»ربا جاهلیت در واقع این است که شخصى از شخصى دیگر طلبکار باشد وقتى زمان پرداخت فرا مى‏رسد، طلبکار به بدهکار مى‏گوید: بدهى‏ات را بپرداز و یا بر مبلغ بدهى‏ات مى‏افزایم، در صورت عدم پرداخت، مبلغ را مى‏افزاید و در برابر مبلغ مازاد زمان پرداخت را نیز تمدید مى‏کند، به همین ترتیب بعد از گذشت هر مدت، در برابر پول بیشتر، مدت تمدید مى‏شود تا اینکه مبلغ بدهى به چند برابر، مبلغ اصل وام مى‏رسد. از جمله ربا جاهلیت این است که صاحب پول قرض مى‏دهد و بر آن سود مى‏کشد مثلا ده درهم در مقابل استقراض مى‏کند، ده درهم مى‏دهد و بعد از مدت کوتاه پانزده درهم مى‏دهد.

حکم ربا:

ربا بدلیل آیه زیر حرام است. ﴿وَأَحَلَّ ٱللَّهُ ٱلۡبَيۡعَ وَحَرَّمَ ٱلرِّبَوٰاْ[البقرة: ۲٧۵]. «خداوند بیع را حلال و ربا را حرام گردانیده است». و ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَأۡكُلُواْ ٱلرِّبَوٰٓاْ أَضۡعَٰفٗا مُّضَٰعَفَةٗ[آل‌عمران: ۱۳۰]. رسول اللّهصمى‏فرماید: «لَعَنَ اللَّه آكِل الرِّبَا وَمُوَكِّله وَشَاهِدَيْهِ وَكَاتِبه»(احمد با سند صحیح). «خداوند کسى را که ربا مى‏خورد، مى‏خوراند و در معاملات ربوى گواهى مى‏دهد و پرونده معاملات ربوى را تنظیم مى‏کند لعنت کرده است». همچنین مى‏فرماید: «الرِّبَا ثَلَاثَةٌ وَسَبْعُونَ بَابًا أَيْسَرُهَا مِثْلُ أَنْ يَنْكِحَ الرَّجُلُ أُمَّهُ، وَإِنَّ أَرْبَى الرِّبَا عِرْضُ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ»(حاکم بسند صحیح). «ربا ٧۳ نوع است، آسان‏ترین آن چنان مانند زنا کردن با مادر و بدترین ربا این است که کسى آبروى فرد مسلمانى را دچار خطر کند»، و مى‏فرماید: «اجْتَنِبُوا السَّبْعَ الْمُوبِقَاتِ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَمَا هُنَّ قَالَ: الشِّرْكُ بِاللَّهِ، وَالسِّحْرُ، وَقَتْلُ النَّفْسِ الَّتِى حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ، وَأَكْلُ الرِّبَا، وَأَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ، وَالتَّوَلِّى يَوْمَ الزَّحْفِ، وَقَذْفُ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ الْغَافِلاَتِ» (متفق علیه). «از هفت عمل هلاک کننده اجتناب کنید، سوال شد یا رسول اللّه! آن‌ها کدام‏اند؟ فرمود: شریک گرفتن باللّه، سحر، خون ناحق، خوردن سود، خوردن مال یتیم، فرار در روز جنگ، متهم کردن بانوان مؤمنه و ناآگاه به زنا».

فلسفه حرمت ربا:

علاوه بر فلسفه سایر تکالیف شرعى، یکى از مهم‌ترین فلسفه‏هاى تحریم ربا، امتحان ایمان بندگان و اثبات میزان اطاعت آنان بصورت انجام یا ترک انجام است، از جمله فلسفه ربا.

۱- حفاظت اموال مسلمانان از حیف و میل بصورت باطل است.

۲- وا داشتن مسلمان براى استفاده و بهره بردارى از مال خود در جهت شغل‏هاى جایز و بدور از حیله و فریب و هرآنچه که میان مسلمانان باعث زحمت، رنجش و کینه مى‏گردد. مانند کشاورزى، صنعت و تجارت خالى از حرام و ستم.

۳- جلوگیرى از راه‏هاى ایجاد عداوت و دشمنى میان مسلمانان و بر چیدن اسباب و عوامل بغض و کدورت.

۴- دور داشتن و بر حذر داشتن مسلمان از اعمالى که منجر به هلاک و نابودى مسلمان مى‏شوند. زیرا کسى که ربا مى‏خورد باغى و ستمکار است و انجام ستم نابودى است. خداوند مى‏فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّمَا بَغۡيُكُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِكُم[یونس: ۲۳]. «اى مؤمنان بغاوت شما به ضرر خود شما مى‏انجامد». و رسول اللّهصمى‏فرماید: «اتَّقُوا الظُّلْمَ فَإِنَّ الظُّلْمَ ظُلُمَاتٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاتَّقُوا الشُّحَّ فَإِنَّ الشُّحَّ أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ حَمَلَهُمْ عَلَى أَنْ سَفَكُوا دِمَاءَهُمْ وَاسْتَحَلُّوا مَحَارِمَهُمْ» (مسلم). «از ستم بپرهیزید، همانا ستم از تاریکى‏هاى روز قیامت است، از بخیلى دورى کنید، زیرا پیشینان در اثر بخل نابود شده‏اند، بخل آنان را به خون ریزى و حلال دانستن اموال یکدیگر وا داشته است».

۵- زمینه‏سازى براى کارهاى خیر و نیکى تا انسان مسلمان جهت آباد ساختن آخرت خویش و براساس این تصور بدون در نظر داشتن هیچگونه منافع مادى به برادر مسلمانش قرض دهد و براى پس گرفتن قرض او را دچار ناراحتى نکند و فقط بخاطر خشنودى اللّه، دل برادر مسلمانش را شاد کرده و بحال نیازمندان ترحم بکند، این اعمال و احساسات مودت و دوستى را میان مسلمانان رواج داده و روح برادرى و صفا را زنده مى‏دارند.

احکام ربا:

۱- اصل اشیاء ربوى: اصل و اساس اشیاء ربوى عبارتند از: طلا، نقره، گندم، جو، خرما و نمک. رسول اکرمصمى‏فرماید: «الذَّهَبُ بِالذَّهَبِ، وَالْفِضَّةُ بِالْفِضَّةِ، وَالْبُرُّ بِالْبُرِّ، وَالشَّعِيرُ بِالشَّعِيرِ، وَالتَّمْرُ بِالتَّمْرِ، وَالْمِلْحُ بِالْمِلْحِ، مِثْلًا بِمِثْلٍ، سَوَاءً بِسَوَاءٍ، يَدًا بِيَدٍ، فَإِذَا اخْتَلَفَتْ هَذِهِ الْأَصْنَافُ فَبِيعُوا كَيْفَ شِئْتُمْ إذَا كَانَ يَدًا بِيَدٍ» (مسلم). «طلا با طلا، نقره بانقره، گندم باگندم، جو باجو، خرما با خرما و نمک بانمک، دست به دست و مساوى باشد، هرگاه جنس کالا متفاوت بود، تفاضل (کم و زیاد) جایز و نسیه ناجایز مى‏باشد».

صحابه، تابعین و ائمه تمام مکیلات و موزونات که در معنى و علت با این اشیاء ششگانه شریک هستند، را بر آن‌ها قیاس نموده‏اند، خواه مکیل، موزون باشند یا مطعوم و قابل ذخیره کردن. مانند تمام انواع حبوبات، روغن، عسل، گوشت و غیره، حضرت سعید بن مسیب مى‏گوید: «لاَ رِبًا إِلاَّ فِى مَا يُكَالُ أَوْ يُوزَنُ بِمَا يُؤْكَلُ أَوْ يُشْرَبُ» «ربا، بجز در خوردنى‏ها، مکیلات و موزونات نیست».

۲- ربا در کالاهاى ربوى فقط به سه صورت تحقق مى‏یابد

اول: اینکه یک جنس در برابر همان جنس معامله شود، مانند: طلا باطلا، گندم با گندم، خرما با خرما، متفاضلا یعنى یک طرف کم و یک طرف بیشتر باشد، در حدیثى که بخارى و مسلم آن را روایت کرده‏اند، آمده است: «جَاءَ بِلالٌ إِلَى النَّبِيِّ جبِتَمْرٍ بَرْنِيٍّ، فَقَالَ النَّبِيُّ ج: مِنْ أَيْنَ هَذَا يَا بِلالُ؟ قَالَ: كَانَ عِنْدِي تَمْرٌ رَدِيءٌ، فَبِعْتُ مِنْهُ صَاعَيْنِ بِصَاعٍ لِيَطْعَمَ النَّبِيُّ ج، فَقَالَ النَّبِيِّ ج: أَوَّهْ عَيْنُ الرِّبَا، لا تَفْعَلْ، وَلَكِنْ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَشْتَرِيَ التَّمْرَ، فَبِعْهُ بِبَيْعٍ آخَرَ، ثُمَّ اشْتَرِ بِهِ» «بلال مقدار خرما «برنى» (نوعى تمر اعلى) به محضر رسول اکرمصآورد. رسول اکرم پرسید، این خرماها از کجا؟ بلال گفت: ما خرما درجه پائین داشتیم، دو صاع از آن‌ها را با یک صاع از این‌ها معامله کردیم، تا رسول خدا با این خرماى خوب پذیرایى باشیم، رسول اکرمصفرمود: واى! این عین ربا است، چنین مکن، هرگاه مى‏خواهى خرماى خوب بخرى، خرماى درجه پائین را بفروش و از پول آن، خرماى خوب تهیه کن».

دوم- اینکه دو جنس مختلف با هم معامله شوند، مانند طلا با نقره، گندم با خرما، نمک با جو اما یکى از این دوجنس حاضر (نقدى) و دومى غائب (نسیه) باشد، رسول اکرمصمى‏فرماید: «وَلَا تَبِيعُوا مِنْهَا غَائِبًا بِنَاجِزٍ» «کالاى حاضرى از این شیاء را در برابر غائبى معامله نکنید». و مى‏فرماید: «بِيعُوا الذَّهَبَ بِالْفِضَّةِ كَيْفَ شِئْتُمْ، وَالْفِضَّةَ بِالذَّهَبِ كَيْفَ شِئْتُمْ يَدًا بِيَدٍ» «طلا را با نقره و نقره را با طلا نقدى (دست به دست) معامله کنید». و مى‏فرماید: «الذَّهَبُ وَالْوَرَقُ رِبًا إِلَّا هاءً بهاءٍ»«و معامله و تعویض طلا در برابر نقره ربا است مگر اینکه دست به دست باشد، یعنى هر دو عوض حاضر باشند».

سوم: اینکه یک جنس در برابر خودش بصورت مساوى معامله شود اما یکى از عوضین موجود و دومى موجود نیست، مانند اینکه طلا در برابر طلا، خرما در برابر خرما بصورت مساوى معامله شود ولى یکى از عوضین قرضى باشد. رسول اکرمصمى‏فرماید: «البِرُّ بِالْبِرِّ هاء وَهاء» «گندم در برابر گندم بصورت مساوى و دست بدست باشد».

۳- در صورت اختلاف جنس، ربا محسوب نمى‏شود: در معامله و خرید و فروشى که جنس ثمن و مبیع با هم مختلف باشند ربا متحقق نمى‏شود مگر در صورتى که یکى از عوضین نقد (طلا و نقره) بوده و بصورت نسیئه پرداخت گردد. معامله طلا با نقره، گندم با خرما و جو با نمک متفاضلا (یک عوض به مقدار کمتر و یکى بیشتر) جایز است مشروط بر اینکه عوضین نقدا پرداخت شوند و هیچ یک از آن‌ها بصورت نسیئه نباشد. رسول‏ اللّهصمى‏فرماید: «إذَا اخْتَلَفَ هَذِهِ الأَشْياءُ فَبِيْعُوا كَيْفَ شِئْتُمْ إِذَا كانَ يَداً بِيَدٍ» «در صورتى که اشیاء ربوى با جنس مخالف خود معامله شود، (مانند گندم با خرما) معامله جایز است، اگر دست بدست باشد». معامله اشیاء ربوى در برابر پول رایج موجود و حاضر یا غیر حاضر در جلسه عقد جایز است خواه ثمن یا مبیع نقد باشد. رسول اللّهصشتر حضرت جابرس را در مسافرت خریدارى کرد و قیمت آن را در مدینه پرداخت. هم چنین رسول ‏اللّهصبیع سلم را جایز قرار داده است، مى‏فرماید: «مَنْ أَسْلَفَ فِي شَيئٍ فَلْيُسْلِفْ فِي كَيْلٍ مَعْلُومٍ، وَوَزْنٍ مَعْلُومٍ، إلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ» (متفق علیه). بیع سلم این است که قیمت نقدا پرداخت‏ مى‏گردد و مبیع بعد از مدتى تحویل مشترى داده مى‏شود.

(علماء درباره معامله با حیوان بصورت نسیئه اختلاف نظر دارند. و دلیل این اختلاف تعارض ادله است. در روایت آمده است که رسول ‏اللّهصعبد للّه بن عمربرا دستور داد تا شترى را در برابر دو شتر بنابر ضرورتى که پیش آمده بود، بخرد. در حدیثى دیگر آمده است که: رسول‏ اللّهصاز بیع بصورت نسیئه منع کرده است. با توجه به تعارض ادله راه درست این است که معامله حیوان در برابر حیوان به صورت نسیئه بدون ضرورت جایز نیست، البته حیوان با حیوان نقدا به صورت تفاضل و غیر تفاضل روا است.

امام مالک، بر این باور است که گوشت گاو، شتر و گوسفند، جنس واحد بحساب مى‏آیند. معامله آن‌ها بصورت نسیئه و تفاضل جایز نیست).

۴- بیان اجناس ربوى: جمهور صحابه و ائمه اشیاء زیر را اجناس ربوى مى‏دانند: طلا، نقره، گندم، جو، اقسام مختلف خرما، هرکدام جنس مستقلى است. لوبیا، جو، برنج، ذرت. اجناس مختلفى هستند. انواع روغن یک جنس محسوب مى‏شوند. عسل جنس مستقلى است. تمام انواع گوشت یک جنس محسوب مى‏شوند. (نزد امام مالک) و نزد سائر ائمه، هر یک از گوشت شتر، گوشت گاو، گوشت گوسفند، گوشت مرغ جنس مستقلى محسوب مى‏شوند، و بقیه انواع گوشت جنس واحدى بشمار مى‏آیند.

۵- خوردنى‏هایى که مشمول ربا نیستند: ربا در انواع میوه و سبزیجات متحقق نمى‏شود. چون میوه و سبزیجات از یک طرف قابل ذخیره نیستند و از جهتى دیگر در صدر اسلام در مکیلات یا موزونات نبوده‏اند و علاوه بر این، میوه و سبزیجات، مانند حبوبات و گوشت که نص صریح حدیث شامل آن‌ها است، از جمله غذاها و خوردنى‏هاى اساسى نیستند.

دو نکته قابل توجه:

۱- اغلب بانک‏هاى امروزى در تمام کشورهاى اسلامى معاملات ربوى انجام مى‏دهند بلکه مبناى کار آن‌ها روى معاملات ربوى است. لذا داد و ستدد با بانک‏ها جز در موارد اضطرارى، مانند، ارسال و تحویل پول از یک کشور به کشورى دیگر یا از شهرى به شهرى دیگر، روا نیست. بنابراین بر مسلمانان معتقد و پایبند دین و شریعت، لازم است که بانک‏هاى اسلامى خالى از هر گونه معاملات ربوى تأسیس نمایند.

بانک اسلامى که تأسیس آن پیشنهاد مى‏شود بدین صورت باشد: مسلمانان یک کشور اسلامى گرد هم آمده براى احداث یک مؤسسه مالى بنام (صندوق) متفق شوند و براى اداره امور آن افراد متدینى را از میان خود که مشهور به دیانت و امانت دارى باشند، برگزینند. وظایف این مؤسسه مالى منحصر به امور زیر باشد:

۱- پذیرفتن سپرده‏ها و حفاظت امانات بدون معاوضه.‏

۲- قرض دادن. مسلمانان را بدون سود وام بدهد، وامى که متناسب با شغل و کاسبى آن‌ها باشد.

۳- در عرصه‏هاى کشاورزى، تجارت، ساختمان سازى و صنعت مشارکت داشته باشد. در عرصه‏هایى که سود حلالى عاید صندوق مى‏شود، باید شرکت کند.

۴- مساعدت در نقل و انتقال خدمات و اموال مسلمانان از یک شهر یا کشور به شهر یا کشورى دیگر، اگر در آنجا شعبه‏اى دارد.

۵- تسویه و تصفیه حساب در آغاز هر سال و توزیع سود حاصله، میان سهام داران مطابق با سهم هر یک از آنان در صندوق.

بحث بیمه:

بسیار مناسب است که مسلمانان متدین و صالح هر شهر یک صندوق و مؤسسه مالى تأسیس کنند و مبلغى بر حسب درآمد ماهیانه خود یا هر مبلغى را که مورد توافق شرکت‏کنندگان باشد، به حساب صندوق واریز کنند و شرکت کنندگان با تفاوت مبلغى که هرکدام بر حسب توان یا درآمد ماهیانه خود به صندوق واریز مى‏کنند همه در آن به طور مساوى استفاده کنند. به این معنى که این صندوق براى شرکت‏کنندگان وقف باشد، هرکس دچار حادثه‏اى از نوع آتش‏سوزى، و نقص عضو و امثال آن شود، توسط صندوق مساعدت گردد و در جهت تخفیف مشکل وى تلاش شود.

البته صندوق به نکات زیر باید توجه کند:

۱- شرکت کنندگان، منظورشان فقط خشنودى خدا باشد تا در برابر این عمل اجر معنوى و بهره اخروى برده باشند.

۲- مبلغى که به آفت‏زدگان داده مى‏شود، در آن انصاف و مساوات رعایت شود.

۳- صندوق اگر به منظور کسب درآمد بیشتر و رشد سرمایه در مضاربت، قراردادهاى ساختمانى و تجارتهاى جایز سرمایه گذارى کند، هیچگونه مانعى وجود ندارد.

بیع صرافى:

۱- تعریف بیع صرف: بیع صرف یعنى معامله پول با پول یا با طلا و نقره.

۲- حکم بیع صرف: بیع صرف بدلیل اینکه از انواع معاملات مورد نیاز مى‏باشد، جایز است. و مشروعیت بیع از کتاب اللّه و سنت رسول اللّهصثابت است. خداوند مى‏فرماید: ﴿وَأَحَلَّ ٱللَّهُ ٱلۡبَيۡعَ[البقرة: ۲٧۵]. «خداوند بیع را جایز قرار داده‌است». رسول ‏اللّهصمى‏فرماید: «بِيعُوا الذَّهَبَ بِالْفِضَّةِ كَيْفَ شِئْتُمْ، وَالْفِضَّةَ بِالذَّهَبِ كَيْفَ شِئْتُمْ يَدًا بِيَدٍ» طلا و نقره را با هم معامله کنید، البته نقداً نه نسيئة.

۳- فلسفه بیع صرف: فلسفه مشروعیت بیع صرف رعایت حال مسلمانان است در ارتباط با تبدیل کردن پول به پولى دیگر در صورت نیاز به چنین مبادله‏اى.

۴- شرایط بیع صرف: براى صحت بیع صرف تقابض (تحویل گرفتن عوضین) در مجلس معامله، شرط است تا معامله به صورت دست بدست نقدى صورت بگیرد. رسول اللّهصمى‏فرماید: «بِيعُوا الذَّهَبَ بِالْفِضَّةِ كَيْفَ شِئْتُمْ، وَالْفِضَّةَ بِالذَّهَبِ كَيْفَ شِئْتُمْ يَدًا بِيَدٍ» و حضرت عمرس در جریان معامله طلا با نقره خطاب یه یکى از طرف معامله که جنس مورد معامله‏اش در مجلس عقد حاضر نبود و تا آمدن صندوق‏دار از جنگل مهلت خواست، فرمود: «لَا، وَاللّهِ لَا تُفَارِقُهُ حَتَّى تَأْخُذَ مِنْهُ» «خیر، تو نمى‏توانى مجلس را ترک کنى تا اینکه مبیع و ثمن هر دو قبض نشده‏اند»، رسول اللّهصمى‏فرماید: «الذَّهَبُ وَالْوَرَقُ رِبًا إِلَّا هاءً بهاءٍ» معامله طلا با نقره ربا است مگر اینکه دست بدست و بصورت نقدى باشد.

احکام صرافى:‏

احکام بیع صرف بشرح زیرهستند:

۱- معامله طلا با طلا و نقره در صورت مساوى بودن عوضین به لحاظ وزن، جایز است. رسول اللّه مى‏فرماید: «لَا تَبِيعُوا الذَّهَبَ بِالذَّهَبِ إلَّا مِثْلًا بِمِثْلٍ، وَلَا تُشِفُّوا بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ، وَلَا تَبِيعُوا الْوَرِقَ بِالْوَرِقِ إلَّا مِثْلًا بِمِثْلٍ، وَلَا تُشِفُّوا بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ، وَلَا تَبِيعُوا مِنْهَا غَائِبًا بِنَاجِزٍ» (متفق علیه). «طلا را با طلا معامله نکنید مگر بطور مساوى، در صورت معامله طلا با طلا، یکى از عوضین را بیشتر و دیگرى را کم‌تر نکنید، هیچ کدام از عوضین بصورت نسیه نباشد».

۲- در صورت اختلاف جنس، تفاضل (کمى و زیادتى) جایز است، مثلا معامله طلا با نقره بشرط اینکه عوضین در مجلس عقد تحویل داده شوند، رسول اللّه مى‏فرماید: «إذَا اخْتَلَفَ هَذِهِ الأَشْياءُ فَبِيْعُوا كَيْفَ شِئْتُمْ إِذَا كانَ يَداً بِيَدٍ» (در صفحات گذشته ترجمه شده است).

۳- اگر بایع و مشترى در بیع صرف قبل از تحویل گرفتن عوضین از هم جدا شوند، بیع صرف باطل مى‏گردد، زیرا رسول اللّه فرمود: «هاء وهاء وَيَدًا بِيَدٍ».