ماده اول: ذکات (ذبح):
۱- ذکات، یعنى ذبح کردن حیوان حلال گوشت و نحر کردن آن.
۲- حیوانهائى که ذبح یا نحر مىشوند، گوسفند و تمام انواع آن، پرندگان و مرغهاى محلى و ماشینى و گاو ذبح مىشوند، خداوند مىفرماید:
﴿وَفَدَيۡنَٰهُ بِذِبۡحٍ عَظِيمٖ ١٠٧﴾[الصافات: ۱۰٧]. منظور ذبح، قوچ است. گاو نیز ذبح مىشود، خداوند مىفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُكُمۡ أَن تَذۡبَحُواْ بَقَرَةٗ﴾[البقرة: ۶٧]. «خداوند شما را به ذبح گاو امر مىکند»، نحر گاو نیز جایز است. از روایات صحیح ثابت است که رسول اکرمصگاو را نحر کرده است. گاو هم نقطه ذبح را دارد و هم نقطه نحر را، البته شتر باید نحر شود و نه ذبح. رسول اکرمصشتر را در حالى که ایستاده و دستش را بسته بود، نحر کرده است. (بخارى).
۳- تعریف ذبح و نحر: ذبح عبارت است از بریدن گلو و سه رگ بزرگى که در گلو، بنامهاى مرى و ودجین وجود دارند، نحر بمعنى زدن نیزه و کارد بر صفحه گردن شتر، نقطهاى که قلاده را در آن آویزان مىکنند، و آن نقطهاى است که آله ذبح از آنجا به قلب شتر اثر مىگذارد و شتر به سرعت تمام جان مىدهد.
۴- نحوه ذبح و نحر: ذبح این است که گوسفند روى پهلوى چپ و رو به قبله خوابانده شود، و پیش از آن آله ذبح، کارد و غیره آماده کرده شود، بعد کسى که ذبح مىکند «بِسْمِ اللّهِ اللّهُ أَكْبَرْ» گوید و حیوان مورد ذبح را در کنترل خود گرفته و فورا حلقوم، مرى و شاهرگها را قطع کند.
اما نحر، عبارت است از اینکه دست چپ شتر در حالى که ایستاده است بسته شود، بعد نحر کننده صفحه گردن آن را نیزه زند و بسماللّه اللّهاکبر گوید، زدن نیزه و کارد بر صفحه گردن را ادامه دهد تا جان شتر بیرون آید، حضرت عبداللّه ابن عمربخطاب به شخصى که شتر را خوابانده و ذبح مىکرد، فرمود: «ابْعَثْهَا قِيَامًا مُقَيَّدَةً، سُنَّةَ مُحَمَّدٍ ج» (متفق علیه). «آن را بلند کن و در حالى که ایستاده است ذبح کن. سنت رسول اکرمصهمین است».
۵- شرایط صحت ذبح:
۱- آله ذبح تیز باشد و خون را بریزد، رسول اکرمصمىفرماید: «مَا أَنْهَرَ الدَّمَ وَذُكِرَ عَلَيْهِ اسْمُ اللَّهِ فَكُلْ لَيْسَ الْعَظْمُ وَالظُّفْرُ» (متفق علیه). «بجز استخوان و ناخن، هر آلهاى که خون را بریزد و بر آن جانور موقع ذبح نام اللّه گرفته شود، گوشت آن حلال است».
۲- موقع ذبح، نام خدا «بِسْمِ اللّهِ اللّهُ أكْبَرْ يا فقط بِسمِ اللّهِ» گفته شود. خداوند مىفرماید: ﴿وَلَا تَأۡكُلُواْ مِمَّا لَمۡ يُذۡكَرِ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ﴾[الأنعام: ۱۲۱]. «از آنچه که موقع ذبح اسم خدا بر آن گرفته نشده است نخورید»رسول اکرمصمىفرماید: «مَا أَنْهَرَ الدَّمَ وَذُكِرَ عَلَيْهِ اسْمُ اللَّهِ» «هر آنچه خون را ریخته و نام اللّه بر آن ذکر شود، آن را بخورید».
۳- قطع کردن حلقوم همراه با قطع مرى و ودجین همزمان انجام گیرد.
۴- اهلیت ذبح کننده: یعنى عاقل، بالغ مسلمان باشد، البته نابالغ که نزدیک به سن بلوغت رسیده باشد و درک و تشخیص لازم در او یافته شود، مىتواند ذبح کند، زن و اهل کتاب نیز مىتواند ذبح کند چنانکه خداوند مىفرماید: ﴿وَطَعَامُ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ حِلّٞ لَّكُمۡ﴾[المائدة: ۵]. «مذبوحه اهل کتاب براى شما مسلمانان حلال است»(طعام در آیه به مذبوحه تفسیر شده است).
۵- اگر بدلیل افتادن حیوان در چاه یا بدلیل وحشى شدن آن، ذبح مشکل شود، آله ذبح به هر قسمت بدن آن اصابت کند و خون را بریزد، کافى است. در حدیث آمده است که شترى در زمان پیامبر وحشى شد مردم نتوانستند آن را بگیرند، شخصى تیرى بسوى آن شلیک کرد و آن را از پا در آورد. رسول اکرمصفرمود: «إِنَّ لِهَذِهِ الْبَهَائِمِ أَوَابِدَ كَأَوَابِدِ الْوَحْشِ فَمَا فَعَلَ مِنْهَا هَذَا فَافْعَلُوا بِهِ هَكَذَا» (ترمذی). همانگونه که حیوانات وحشى فرارى دهندگانى دارند، هر حیوان اهلى که وحشى شود آن را با شلیک کردن تیر باید ذبح کنید، علماء مجتهد، کلیه حیواناتى را که ذبح کردن آنها و قطع کردن گلوى آنها بدلیلى مشکل شود، بر این حدیث قیاس کرده، بجاى ذبح اختیارى، به ذبح اضطرارى آن فتوا دادهاند.
توجه:
۱- ذبح مادر ذبح جنین (بچهاى که در شکم مادر است) محسوب مىشود، بچه شکم مادر اگر تمام اعضاى آن خلق شده و موهاى بدن آن روئیدهاند با ذبح مادر حلال مىشود و خوردن آن مانعى ندارد، در این خصوص از رسول اکرمصسوال شد، فرمود: «كُلُوهُ إِنْ شِئْتُمْ فَإنَّ ذَكَاتَهُ، ذَكَاةُ أُمَّهِ» (احمد و ابوداود و حدیث حسن است). «اگر مایل هستید مىتوانید آن را بخورید، بیشک ذبح مادر ذبح آن محسوب مىگردد».
۲- اگر بسماللّه اللّهاکبر، بفراموشى ترک شود، مشکلى ندارد، زیرا امت محمدصدر برابر فراموشى مسئول نیست، در حدیث گفته شده است: «رُفِعَ عَنْ أُمَّتِى الْخَطَأُ وَالنِّسْيانُ وَمَا اسْتُكْرِهُوْا عَلَيْهِ» (طبرانی بسند صحیح). «امت من در برابر خطاء نسیان و اجبار مسئول نیست»، و در حدیثى دیگر آمده است، «ذَبِيحَةُ الْمُسْلِمِ حَلاَلٌ ذَكَرَ اسْمَ اللَّهِ أَوْ لَمْ يَذْكُرْهُ إِنَّهُ إِنْ ذَكَرَ لَمْ يَذْكُرْ إِلاَّ اسْمَ اللَّهِ» «ذبیحه مسلمان حلال است، خواه بسم اللّه بگوید یا نگوید، چونکه مسلمان بجز بسم اللّه چیزى دیگر نمىگوید». (ابوداود، حدیث صحیح است و زمانى استدلال از این حدیث صحیح است که ترک بفراموشى باشد).
۳- مبالغه و افراط در ذبح بگونهاى که سر حیوان یکسره قطع شود، نوعى بدعملى است اما با وجود این، خوردن گوشت آن بدون کراهیت جایز است.
۴- اگر ذبح کننده خلاف سنت عمل کرده، حیوانى را که باید ذبح شود نحر کند یا حیوانى را که باید نحر شود، ذبح کند، گوشت ذبیحه خورده شود ولى مکروه است.
۵- حیوان بمیار، خفه شده، مضروب، از بالا افتاده، زده شده بوسیله حیوانى دیگر و حیوانى که درنده آن را زخمى کرده است، همه اینها اگر زنده بدست انسان بیفتد و ذبح شوند در حالى که جان و روح آنها هنوز باقى است و با عمل ذبح روح آنها بیرون رود نه به سبب بیمارى و غیره، حلال مىشوند خوردن آنها مانعى ندارد، خداوند مىفرماید: ﴿إِلَّا مَا ذَكَّيۡتُمۡ﴾[المائدة: ۳]. یعنی: «مگر آنهائى که شما (در آنها روح و زندگى را مىیابید و آنها را) ذبح مىکنید».
۶- اگر شخص ذبح کننده پیش از اتمام ذبح، ذبح را ترک کند و بعد از گذشت مدت نسبتا زیادى دوباره اقدام به ذبح کند در حالى که روح حیوان از همان ذبح اول تمام شده باشد، فتواى علماى بر این است که این گونه ذبیحه خورده نشود.