ماده هفتم: بحث نماز جماعت، امامت و مسبوق:
۱- نماز جماعت:
حکم نماز جماعت: نماز جماعت بر هر مسلمان که از حضور در آن عذر نداشته باشد، واجب است. در حدیث آمده است: «مَا مِنْ ثَلاثَةٍ فِي قَرْيةٍ، وَلاَ بَدْوٍ، لا تُقَامُ فِيهِمُ الصَّلاَةُ إلاَّ قَد اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِم الشَّيْطَانُ. فَعَلَيْكُمْ بِالجَمَاعَةِ، فَإنَّمَا يَأْكُلُ الذِّئْبُ مِنَ الغَنَمِ القَاصِيَة» (احمد، ابوداود نسائى و حاکم و حدیث صحیح است). «هرگاه سه نفر خواه در قریهاى باشند یا در بیابان، اگر در میان آنان نماز جماعت بر پا نشود، شیطان بر آنان غلبه پیدا مىکند، لذا شما جماعت را بر خود لازم کنید، زیرا گرگ گوسفندى را شکار مىکند که تنها و دور از گله بگردد»، و در حدیثى دیگر مىفرماید: «من تصمیم گرفتم که انبوهى هیزم جمع کنم و بعد دستور اقامه نماز را صادر کنم و کسى را مأموریت اقامه نماز داده خودم به سراغ کسانى بروم که در نماز جماعت حضور پیدا نمىکنند و آنان را پیدا کرده خانههایشان را به آتش کشانم. و در حدیثى دیگر آمده است: شخص نابینائى از رسول اکرمصاجازه خواست و گفت: من کسى ندارم که مرا به مسجد بیاورد، آیا ممکن است نمازهایم را در خانه بدون جماعت بخوانم؟ رسول اکرمصفرمود: آرى، وقتى او رفت، رسول اکرمصاو را صدا کرد و فرمود: «هَلْ تَسْمَعُ نِدَاءَ الصَّلاةِ» «آیا تو صداى اذان را مىشنوى»؟ عرض کرد، آرى، رسول اکرمصفرمود: «أَجِبْ» یعنى چاره ندارى، باید اجابت کنى. (مسلم).
ابن مسعودس مىگوید: «در زمان پیامبر بجز منافقینى که نفاقشان آشکار بود، کسى دیگر از حضور در جماعت تخلف نمىکرد حتى بعضىها که قادر به راه رفتن نبودند، در حالى که دو نفر شانههاى ایشان را گرفته بود، خود را به جماعت مىرساندند. (مسلم).
فضیلت نماز جماعت:
نماز با جماعت فضیلت و اجر اخروى بسیار بزرگى دارد، رسول اکرمصمىفرماید: «صَلاَةُ الْجَمَاعَةِ تَفْضُلُ صَلاَةَ الْفَذِّ بِسَبْعٍ وَعِشْرِينَ دَرَجَةً» (بخاری). یعنى: «نماز با جماعت بیست و هفت درجه از نمازى که منفردا خوانده شود، برترى دارد». در حدیثى دیگر آمده است: «صَلاَةُ الرَّجُلِ فِى جَمَاعَةٍ تَزِيدُ عَلَى صَلاَتِهِ فِى بَيْتِهِ وَصَلاَتِهِ فِى سُوقِهِ بِضْعًا وَعِشْرِينَ دَرَجَةً وَذَلِكَ أَنَّ أَحَدَهُمْ إِذَا تَوَضَّأَ فَأَحْسَنَ الْوُضُوءَ ثُمَّ أَتَى الْمَسْجِدَ لاَ يَنْهَزُهُ إِلاَّ الصَّلاَةُ لاَ يُرِيدُ إِلاَّ الصَّلاَةَ فَلَمْ يَخْطُ خَطْوَةً إِلاَّ رُفِعَ لَهُ بِهَا دَرَجَةٌ وَحُطَّ عَنْهُ بِهَا خَطِيئَةٌ حَتَّى يَدْخُلَ الْمَسْجِدَ فَإِذَا دَخَلَ الْمَسْجِدَ كَانَ فِى الصَّلاَةِ مَا كَانَتِ الصَّلاَةُ هِىَ تَحْبِسُهُ وَالْمَلاَئِكَةُ يُصَلُّونَ عَلَى أَحَدِكُمْ مَا دَامَ فِى مَجْلِسِهِ الَّذِى صَلَّى فِيهِ يَقُولُونَ: اللَّهُمَّ ارْحَمْهُ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لَهُ مَا لَمْ يُحْدِثْ فِيهِ» (متفق علیه). «نمازى که با جماعت خوانده شود، بیست و اندى درجه برتر است از نمازى که در خانه یا در بازار خوانده مىشود، این برترى بجهت آن است که هرگاه یکى از شما وضو کند و وضویش را کامل سازد و فقط بمنظور اداى نماز به مسجد رود، در برابر هر قدم که بسوى مجسد بر مىدارد درجهاى به درجاتش افزوده مىشود و یکى از گناهانش آمرزیده مىشود تا اینکه داخل مسجد شود. و وقتى که داخل مسجد شد، مادام که در مسجد است ثواب نماز باو داده مىشود و فرشتگان براى نماز گذار مادام که در محل نماز است دعاى مغفرت کرده مىگویند: پروردگارا او را مورد مغفرت قرار بده، پروردگارا او را مورد مرحمت قرار بده، و مادام که نماز گذار با طهارت است این دعا برایش گفته مىشود».
نماز جماعت با چند نفر برگزار مىشود؟
کمترین تعداد براى برگزارى نماز جماعت دو نفر است امام و یک نفر مقتدى، تعداد نمازگذاران هرچند بیشتر باشد نزد خداوند بهتر است. زیرا در حدیث آمده است: «صَلَاةُ الرَّجُلِ مَعَ الرَّجُلِ أَزْكَى مِنْ صَلَاتِهِ وَحْدَهُ، وَصَلَاتُهُ مَعَ الرَّجُلَيْنِ أَزْكَى مِنْ صَلَاتِهِ مَعَ الرَّجُلِ، وَمَا كَانَ أَكْثَرَ فَهُوَ أَحَبُّ إلَى اللَّهِ» (احمد، ابوداود و ابن ماجه). «نماز مرد همراه با مردى دیگر بهتر است از نمازى که تنها خوانده شود و نماز با دو نفر بهتر از نماز با یک نفر است. و آن نماز که با بیشتر از دو خوانده میشود او در نزد خداوند محبوبتر است».
نماز خواندن در مسجد بهتر است، از خانه و مسجدى که فاصله دارد، نماز خواندن در آن باعث اجر بیشتر است. زیرا که رسول اکرمصمىفرماید: «إِنَّ أَعْظَمُ النَّاسِ أجْرًا أَبْعَدُهُمْ إِلَيْهِ مَمْشًى» (مسلم). «پاداش کسانىکه از فاصله دور به مسجد مىروند بیشتراست».
حضور بانوان در نماز جماعت:
در صورت امن بودن از فتنه و نبودن اذیت و آزار، بانوان باید در نمازهاى جماعت شرکت کنند، زیرا رسول اکرمصمىفرماید: «لاَ تَمْنَعُوا إِمَاءَ اللَّهِ مَسَاجِدَ اللَّهِ» «کنیزان خدا (بانوان مسلمان) را از رفتن به مساجد خدا منع نکنید». و مىفرماید: «وَلْيَخْرُجْنَ تَفِلاَتٍأى غَيرُ مُتَطَيِّبَاتٍ فَإِنْ مَّسَّتْ طِيْبًا فَلا يَحِلُّ لَها شُهُودُ صَلَاةَ الْجَمَاعَةِ فِى الْمَسْجِدِ». «زنان در حالى براى نماز جماعت بیرون روند که از خوشبو استفاده نکرده و خود را آرایش نداده باشند در غیر این صورت شرکت در نمازهاى جماعت در مساجد براى آنان جایز نیست». زیرا در حدیث آمده است: هر بانوئى که از خشبو استفاده کرده، در نماز با ما شرکت نکند، در صورت آرایش و استفاده از عطر و خشبو نماز خواندن بانوان در خانه بهتر است. زیرا رسول اللّهصمىفرماید: «بُيُوتُهُنَّ خَيْرٌ لَهُنَّ» «خانههاى آنان براى آنان بهتراند».
رفتن بسوى نماز جماعت:
کسى که از خانه به مسجد مىرود برایش مستحب است که نخست پاى راستش را بیرون کرده این دعا را بخواند: «بِسْمِ اللَّهِ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ اللَّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِكَ مِنْ أَنْ نَزِلَّ أَوْ نَضِلَّ أَوْ نَظْلِمَ أَوْ نُظْلَمَ أَوْ نَجْهَلَ أَوْ يُجْهَلَ عَلَينا. اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ أَنْ تَغْفِرَ لِى ذُنُوبِى إِنَّهُ لاَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ أَنْتَ، اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِى قَلْبِى نُورًا وَاجْعَلْ فِى لِسَانِى نُورًا وَاجْعَلْ فِى سَمْعِى نُورًا وَاجْعَلْ فِى بَصَرِى نُورًا وَاجْعَلْ خَلْفِى نُورًا وَأَمَامِى نُورًا وَاجْعَلْ مِنْ فَوْقِى نُورًا وَمِنْ تَحْتِى نُورًا اللَّهُمَّ وَأَعْظِمْ لِى نُورًا» «به نام خدا، بر خدا توکل کردم، و هیچ قدرت و توانائى جز از طرف خدا نیست پروردگارا! من به تو پناه مىبرم از اینکه خودما گمراه شویم، یا بوسیلهى دیگرى گمراه شویم، و یا اینکه بلغزیم، یا لغزیده شویم، یا ستم کنیم، یا مورد ستم قرار گیریم، یا دچار جهالت شویم، یا با ما به جهالت رفتار شود...... بارالها، از تو میخواهم که مرا مورد آمرزش قرار بدهی همانا غیر از تو کسى دیگر گناهان مرا نمى بخشد، الهى! در قلب، زبان، گوش و چشم من نور قرار ده، پشت و مقابل، پشت، و درون مرا، و بالا، و پایین، مرا منوّر گردان، و نور را براى من بیفزاى، و بزرگ گردان».
شایسته است که نماز گذار با متانت و آرامش بسوى مسجد رود، زیرا در حدیث آمده است: «إِذَا أَتَيْتُمُ الصَّلاَةَ فَعَلَيْكُمْ بِالسَّكِينَةِ، فَمَا أَدْرَكْتُمْ فَصَلُّوا وَمَا فَاتَكُمْ فَأَتِمُّوا» «هرگاه براى نماز مىروید با آرامش واطمینان بروید، آنچه را که دریافتید، بخوانید و آنچه را که از دست دادهاید، کامل کنید». وقتى نماز گذار از خانه به مسجد مىرسد، نخست پاى راستش را داخل مسجد کند واین دعا را خواند، «أَعُوذُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ وَبِوَجْهِهِ الْكَرِيمِ وَسُلْطَانِهِ الْقَدِيمِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَسَلَّمْ، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى ذُنُوبِى وَافْتَحْ لِى أَبْوَابَ رَحْمَتِكَ» (احمد و ابن ماجه). «به خداوند بزرگ و روى گرامى [که لایق جلالش است] و قدرت قدیم و أزلى او پناه مى برم از بدى شیطان رانده شده، بار الها! بر محمد و آل ممحد درود بفرست، الهى! گناهایم را ببخش و درهاى رحمت خود را بر من بگشا» تا دو رکعت تحية المسجد نخوانده است ننشیند. زیرا رسول اکرمصمىفرماید: «إذا دَخَلَ أَحَدُكُمْ الْمِسجِدَ فَلَا يَجْلِسُ حَتَّى يُصَلَّى رَكْعَتَيْنِ» (مسلم). «هرگاه کسى از شما داخل مسجد شود، تا دو رکعت نخوانده ننشیند». مگر اینکه موقع طلوع آفتاب یا غروب آفتاب باشد، در چنین صورتى بنشیند نماز نخواند، زیرا رسول اکرمصاز خواندن نماز در این دو وقت منع کرده است. (برخى از علماء نمازهاى ذوات الأسباب مانند تحية المسجد را در اوقات مکروه جایز مىدانند). (مترجم)
هرگاه نماز گذار از مسجد بیرون مىشود، نخست پاى چپ را بیرون کند، دعایى را که موقع داخل شدن مسجد خوانده بود بخواند، البته بجاى «وَافْتَحْ لِى أَبْوَابَ رَحْمَتِكَ» «اِفْتَحْ لِى أَبْوَابَ فضلك» گوید.
امامت:
۱- شرایط امامت:
براى امام لازم است که مرد، عادل و فقیه باشد. بنابراین امامت زن براى مردان صحیح نیست. و امامت انسان فاسق که فسقش به درجه شهرت رسیده است نیز صحیح نمىباشد مگر اینکه سلطان و حاکم باشد و مردم از وى احساس خوف و خطر کنند و همچنین امامت جاهل و بىسواد نیز صحیح نیست مگر براى کسانى که مثل او جاهل و بىسواد باشند. در حدیث در اینباره آمده است: «وَلاَ يَؤُمَّنَّ فَاجِرٌ مُؤْمِنًا إِلاَّ أَنْ يَقْهَرَهُ بِسُلْطَانٍ يَخَافُ سَيْفَهُ وَسَوْطَهُ» (ابن ماجه آن را روایت کرده است و ضعیف اسن البته جمهور به مقتضاى آن عمل کردهاند). «زن و مرد فاجر مجاز نیستند که مؤمنى را امامت کنند مگر اینکه بر وى غلبه کرده و خوف شلاق یا شمشیر او مردم را تهدید کند». اما درباره صحت امامت زنان، حکم مشروط و مقید است، باینکه مقتدىهایش زنان و فرزندان نابالغ باشند و امامت فاسق نیز محدود به شرایط اضطرارى و استثنائى است.
چه کسى براى امامت بهتر است؟
شایستهترین فرد براى امامت در درجه نخست کسى است که قراءتش بهتر باشد. بعد کسى است که بینش و آگاهى دینىاش بیشتر است. بعد کسى است که از لحاظ تقوى بر دیگران برجستگى داشته باشد و بعد کسى است که از لحاظ سنى بزرگتر از دیگران باشد. در حدیث در اینباره آمده است: «يَؤُمُّ الْقَوْمَ أَقْرَؤُهُمْ لِكِتَابِ اللَّهِ، فَإِنْ كَانُوا فِى الْقِرَاءَةِ سَوَاءً فَأَعْلَمُهُمْ بِالسُّنَّةِ، فَإِنْ كَانُوا فِى السُّنَّةِ سَوَاءً فَأَقْدَمُهُمْ هِجْرَةً، فَإِنْ كَانُوا فِى الْهِجْرَةِ سَوَاءً فَأَكْبَرُهُمْ سِنًّا» (مسلم). کسى که در فن قراءت مهارت بیشترى دارد، شایسته امامت است، اگر به لحاظ قراءت همه یکسانند، کسى که عالمتر به سنت و احکام دین است، بر دیگران حق تقدم دارد. اگر در علم یکساناند، کسى که در هجرت مقدم است، حق تقدم دارد. اگر در هجرت با هم یکى هستند، کسى که سنتش از دیگران بیشتر است، حق تقدم با وى است. سلطان و صاحب منزل بر دیگران حق تقدم دارند. زیرا در حدیث گفته شده است: «وَلاَ يُؤَمَّنَّ الرَّجُلُ فِى أَهْلِهِ وَلاَ فِى سُلْطَانِهِ إلَّا بِإِذْنِهِ» در خانه یا در حوزه حکومت فردى بدون اجازه او کسى نباید امامت کند.
امامت نابالغ:
امامت نابالغ در نمازهاى غیرفرض مانعى ندارد اما در نمازهاى فرض امامت او صحیح نیست. چرا که اقتداى مفترض پشت سر متنفل، روا نیست و نماز نابالغ نفل است لذا در نمازهاى فرض امامت او اعتبار ندارد. در حدیث آمده است: «لَا تَخْتَلِفُوْا عَلى إمامِكُمْ» و اقتداى مفترض پشت سر متنفل یک گونه اختلاف با امام است. (اما اگر نابالغ اهل تشخیص و پایبند به طهارت باشد نماز پشت سر وى اشکالى ندارد، همچنین نزد برخى از علماء نماز فرض پشت سر کسیکه نفل مىخواند اشکالى ندارد بدلیل حدیث معاذ که ایشان بعد از اینکه نماز فرض عشاء را پشت سر رسول اللّه مىخواند، نزد قومش برگشته و براى آنها امامت مىکرد. و حدیث «لَا تَخْتَلِفُوْا...» را حمل بر اختلاف در ارکان دانستهاند، زیرا این حدیث را آنحضرت وقتى ارشاد فرمود: که بخاطر بیمارى نشسته نماز مىخواند و مردم پشت سر ایشان ایستاده مىخواندند) (مترجم). اغلب علماء در این مسأله با امام شافعى اختلاف نظر دارند. او اقتداى مفترض پشت متنفل را جایز مىداند و از روایت عمروبن مسلمه استدلال مىکند. عمروبن مسلمه مىگوید: رسول اکرمصخطاب به قوم من فرمود: «يَؤُمُّكُمْ أقْرَأُكُمْ» کسى که در قرائت و فن تجوید مهارت بیشترى دارد، شما را امامت کند. بعد مىگوید: من قوم خودم را امامت مىکردم و در آن وقت فقط هفت سال سن داشتم. (بخاری). اما جمهور و اکثریت علماء این روایت را ضعیف تلقى نموده مىگویند: بر فرض صحت روایت مذکور، این احتمال وجود دارد که رسول للّهصاز امام شدن عمروبن مسلمه اطلاع نداشته است چرا که ایشان و قومش در صحراء زندگى کردهاند.
امامت زن:
امامت زن براى زنان صحیح است. امام داخل صف اول و درمیان مقتدیها بایستد. دلیل جواز امامت زن براى زنان، این است که رسول اکرمصبه ام ورقه بنت نوفل اجازه داد تا مؤذنى که در خانه برایش اذان گوید، برگزیند و در خانه زنان خانه را براى نماز جماعت امامت کند. (ابوداود حدیث صحیح است).
امامت نابینا:
امامت نابینا مانعى ندارد. زیرا رسول اکرمصدو دفعه عبد للّه ابن ام مکتوم را که فردى نابینا، بود در مدینه جانشین خود قرار داد و ایشان مردم مدینه را در نمازهاى پنجگانه امامت مىکرد. (ابو داود حدیث صحیح است).
امامت مفضول:
امامت مفضول با بودن فردى افضل و بهتر از او جایز است. بدلیل اینکه رسول اکرمصپشت سر حضرت ابوبکر و عبدالرحمن بن عوف نماز خوانده است و مسلما رسول اکرمصاز آن هر دو بهتر است. (بخاری).
امامت متیمم:
امامت متیمم (کسى که تیمم نموده) براى کسانى که وضو دارند مانعى ندارد. زیرا عمروبن عاصس در یک سریه سپاهیان را امامت مىکرد. افراد سپاه متوضى (کسى که وضو گرفته است) و خود عمروبن عاص متیمم بود. جریان امامت عمروبن عاص به رسول للّهصرسید و رسول للّهصامامت عمروبن عاص را انکار ننمود. (ابو داود حدیث صحیح است).
امامت مسافر:
امامت مسافر براى مقیم مانعى ندارد. البته مقتدیانى که مقیم هستند بعد از فارغ شدن امام نماز خود را باید کامل کنند. زیرا رسول اکرمصاهل مکه را امامت مىکرد. اهل مکه مقیم و آنحضرتصمسافر بود و فرمود: «يا أهلَ مَكَّةِ أتِمُّوْا صَلَاتَكُمْ فَإِنَّا قَوْمٌ سَفْرٌ». «اى اهل مکه شما نمازتان را کامل کنید، ما مسافریم». (مؤطا امام مالک).
البته اگر شخص مسافر پشت سر امامى که مقیم است اقتداء نماید. نمازش را کامل بخواند. زیرا از حضرت ابن عباس ب در باره اتمام نماز مسافر پشت سر امام مقیم سوال شد، فرمود: سنت رسول اکرمصهمین است. (مسلم و احمد).
محل ایستادن مقتدى:
هرگاه مقتدى یک نفر باشد، در جانب راست امام بایستد. و اگر دو زن با هم نماز مىخواندند، مقتدى در جانب راست امام بایستد. اگر مقتدى دو یا بیش از دو نفر بودند، پشت سر امام بایستند. اگر مقتدىها متشکل از مردان و زنان بودند، صف مردان مقدم از صف زنان باید باشد. اگر مقتدى یک نفر مرد و یک نفر زن است. مقتدى مرد ولو اینکه پسر نابالغى باشد، پشت سر امام بایستد و زن پشت مقتدى مرد بایستد. بدلیل اینکه در حدیث گفته شده است: بهترین صف مردان، صف اول و بدترین صف مردان، صف آخر است. بهترین صف زنان، صف آخر و بدترین صف زنان، صف اول است. (مسلم).
عمل رسول اکرمصنیز مؤید مطلب فوق است. رسول اکرمصروزى در غزوهاى مشغول نماز بود. حضرت جابرس آمد و طرف چپ رسول للّهصایستاد رسول للّهصدست او را گرفته به طرف راستش هدایت کرد، بعد جباربن صخر آمد و طرف چپ رسول للّهصایستاد. رسول للّهصبا دستهاى مبارک خود، آن دو را گرفته، پشت سر خود قرار دادند. (مسلم) و از حضرت انسس مروى است، مىگوید: رسول اکرمصمرا و مادرم را امامت مىکرد. مرا جانب راست خود قرار داد و زن (مادرش) را پشت سر ما قرار داد. و در روایتى دیگر حضرت انسس مىگوید: «صَفَفْتُ أَنَا وَالْيَتِيمُ وَرَاءَهُ وَالْعَجُوزُ مِنْ وَرَائِنَا» «من و یتیم پشت سر رسولاللّهصصف بستیم و پیرزن پشت سر ما ایستاد». (متفق علیه).
ستره امام، ستره مقتدیان است:
اگر امام در پیش روى خود سترهاى داشت، مقتدىها نیاز به سترهاى دیگر ندارند، زیرا معمولا نیزهاى جلوى آنحضرت به هنگام نماز نصب مىشد و رسول اللّهصرو به آن نماز مىخواند و هیچ یک از مقتدىها را براى سترهاى دیگر امر نکرد. (متفق علیه).
وجوب تبعیت از امام:
لازم و ضرورى است که مقتدى از امام تبعیت کند، سبقت گرفتن مقتدى از امام در ارکان نماز حرام است، انجام دادن ارکان نماز همزمان با امام مکروه است. اگر مقتدى در تکبیر تحریمه از امام سبقت گیرد، لازم است که تکبیر تحریمه را اعاده کند چونکه نمازش باطل است، و چنین است حکم سلام گفتن مقتدى از امام و اگر مقتدى در رکوع، سجده یا بلند شدن از رکوع و سجده، از امام سبقت گیرد، واجب است که برگردد تا بعد از رکوع و سجده امام، رکوع و سجده کند. زیرا که در حدیث آمده است: «إِنَّمَا جُعِلَ الإِمَامُ لِيُؤْتَمَّ بِهِ فَلاَ تَخْتَلِفُوا عَلَيْهِ فَإِذَا كَبَّرَ فَكَبِّرُوا وَإِذَا رَكَعَ فَارْكَعُوا وَإِذَا قَالَ سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ فَقُولُوا اللَّهُمَّ رَبَّنَا لَكَ الْحَمْدُ. وَإِذَا صَلَّى قَائِمًا فَصَلُّوا قِيَامًا وَإِذَا صَلَّى قَاعِدًا فَصَلُّوا قُعُودًا أَجْمَعُونَ» (مسلم). «امام براى این است که از وى تبعیت شود، لذا باوى اختلاف نکنید، هرگاه امام تکبیر گوید، شما نیز تکبیر بگویید، هرگاه امام به رکوع رود، شما نیز رکوع کنید، هرگاه امام سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُگوید، شما رَبَّنَا لَكَ الْحَمْدُبگوئید، هرگاه امام سجده کند، شما نیز سجده کنید، هرگاه امام نشسته نماز مىخواند، شما نیز دستجمعى نشسته نماز بخوانید».
در حدیثى دیگر آمده است: «أمَا يَخْشَى أحَدُكُمْ إِذَا رَفَعَ رَأسَهُ قَبْلَ الإمَامِ أنْ يَجْعَلَ اللهُ رَأسَهُ رَأسَ حِمَارٍ! أَوْ يَجْعَلَ اللهُ صُورَتَهُ صُورَةَ حِمَارٍ» (متفق علیه). «آیا شما هنگامیکه قبل از امام سر بلند مىکنید، احساس خوف و خطر نمىکنید از اینکه خداوند، سر یا چهره شما را به سر و چهره الاغى تبدیل کند».
جانشین قرار دادن امام، مأموم را در صورت بروز عذر:
هرگاه امام در اثناء نماز بیاد افتد که بىوضو بوده است یا اینکه در اثنا نماز بىوضو شود یا دچار خون ریزى بینى شود، یا حالتى دست دهد که با بودن آن ادامه نماز غیر ممکن است مىتواند یکى از مقتدیان را که بتواند نماز را به اتمام برساند، جانشین خود قرار دهد (البته این استخلاف عملا باشد نه قولا، یعنى مقتدى مورد نظر را بر محلى که خودش ایستاده است بیاورد و خودش جا را براى او رها کند) وقتى که حضرت عمرس در اثناء نماز مورد ضرب دشمن قرار گرفت، حضرت عبدالرحمن بن عوف را در جایگاه خود قرار داد. (بخاری). حضرت علىس نیز در اثر خون ریزى بینىاش، یکى از مقتدیان را جانشین خود ساخت. (رواه سعدبن منصور).
امام نماز را کوتاه بخواند:
امام قرائت نمازش را طولانى نکند به استثناى قرائت رکعت اول، تا کسانى که هنوز نرسیدهاند، بتوانند در نماز شرکت کنند، چنانکه رسول اکرمصبراى همین منظور رکعت اول را طولانى مىخواند، در حدیثى در این خصوص آمده است: «إِذَا صَلَّى أَحَدُكُمْ بِالنَّاسِ فَلْيُخَفِّفْ فَإِنَّ فِيهِمُ الضَّعِيفَ وَالسَّقِيمَ وَالْكَبِيرَ وَإِذَا صَلَّى أَحَدُكُمْ لِنَفْسِهِ فَلْيُطَوِّلْ مَا شَاءَ». (متفق علیه). «هرگاه کسى از شما امام مردم بود باید نماز را مختصر و کوتاه بخواند، زیرا میان مقتدىها، ناتوان، بیمار، و بزرگ سال وجود دارد. اگر کسى تنها نماز مىخواند، طبق میل خودش مىتواند نمازش را طولانى بخواند».
امامت کسى که مقتدىها مایل به امامت او نیستند، مکروه است:
امامت شخص براى کسانى که مایل به امامت او نیستند مکروه است، البته کراهیت در صورتى است که نارضایتى مقتدىها دلیل شرعى داشته باشد، در حدیث آمده است: «ثَلاَثَةٌ لاَ تَرْتَفِعُ صَلاَتُهُمْ فَوْقَ رُءُوسِهِمْ شِبْرًا رَجُلٌ أَمَّ قَوْمًا وَهُمْ لَهُ كَارِهُونَ وَامْرَأَةٌ بَاتَتْ وَزَوْجُهَا عَلَيْهَا سَاخِطٌ وَأَخَوَانِ مُتَصَارِمَانِ». (ابن ماجه سندش حسن است). «سه نفر، نمازشان باندازه یک وجب از بالاى سرشان فراتر نمىرود.
۱- کسى که قومى را امامت کند که آنان راضى به امامت او نباشند.
۲- زنى که، در حالى که شوهرش از او ناراضى است شب را سپرى مىکند.
۳- آن دو برادر دینى که با هم قطع رابطه کردهاند».
چه اشخاصى باید پشت سر امام باشند؟
بهتر است که علماء و دانشمندان و اهل خرد به امام از دیگران نزدیکتر باشند، زیرا رسول اللّهصمىفرماید: «لِيَلِيَنِى مِنْكُمْ أُولُو الأَحْلاَمِ وَالنُّهَى» (مسلم و ترمذی). «باید صاحبان عقل و خرد از من نزدیک باشند» چنانکه براى امام نیز مستحب است که بعد از سلام اندکى از مصلاى خود به طرف راست منحرف شده و رو به مقتدیها بنشیند همانطور که در ابوداود و ترمذى از قبیصه ابن هلب آمده است: «كَانَ النَّبِىُّ جيَؤُمُّنَا فَيَنْصَرِفُ عَلى جَانِبَيْهِ جَمِيْعًا، عَلَى يَمِيْنِهِ وعَلَى شِمَالِهِ» «رسول خداصبعد از اینکه نماز جماعت را تمام مىکرد گاهى از طرف راست و گاهى از طرف چپ روى به ما مىکرد».
راستى صفها:
سنت است که امام و مقتدیان براى راستى صفها تلاش کنند، صفهاى نمازگذاران باید مرتب و منظم و مساوى و میان صفها جاى خالى و فاصله نماند، نمازگذاران در صف، کنار یکدیگر نامنظم نایستند و تا صف اول تکمیل نشده است، صف دوم تشکیل نشود، رسول اکرمصبه هنگام تسویه صفوف رو به مردم کرده و مىفرمود: «اعْتَدِلُوا سَوُّوا صُفُوفَكُمْ» «سَوُّوا صُفُوفَكُمْ فَإِنَّ تَسْوِيَةَ الصَّفِّ مِنْ تَمَامِ الصَّلاَةِ» و فرمودند: «لَتُسَوُّنَّ صُفُوفَكُمْ أَوْ لَيُخَالِفَنَّ اللَّهُ بَيْنَ وُجُوهِكُمْ» (متفق علیه). «صفهاى تان را برابر بگیرید و اگر نه خداوند میان دلهاىتان اختلاف مىاندازد»، و فرمودند: «مَا مِنْ خُطْوَةٍ أَعْظَمَ أَجْرًا مِنْ خُطْوَةٍ مَشَاهَا رَجُلٌ إِلَى فُرْجَةٍ فِي الصَّفِّ فَسَدَّهَا» (بزار، حسن). «گامى بزرگتر از نظر اجر از آن گام وجود ندارد که شخص آن را براى پر کردن جاى خالى صف بر مىدارد».
مسبوق:
(فردى که پس از شروع نماز جماعت به صف نمازگزاران ملحق مىشود) (مترجم). همراه شدن در اثناى نماز با امام وقتى نمازگذار وارد مسجد شد و امام را در حال اقامه نماز جماعت یافت، با امام همراه شود، خواه امام در حالت رکوع باشد یا سجده، چه در حالت قیام باشد یا تشهد، زیرا در حدیث آمده است: «إذَا أَتَى أَحَدُكُمْ الصَّلَاةَ، وَالْإِمَامُ عَلَى حَالٍ فَلْيَصْنَعْ كَمَا يَصْنَعُ الْإِمَامُ» (ترمذى آن را روایت کرده است، هرچند که این حدیث ضعیف است اما نزد جمهور علما معمول است، زیرا بوسیله روایات تقویت شده است). «هرگاه کسى از شما وارد نماز مىشود و امام را در حال انجام نماز مىبیند، به پیروى از امام همان عملى را که امام انجام مىدهد، انجام دهد».
دریافتن رکعت به دریافتن رکوع:
(ملحق شدن فردى به صف نماز جماعت در حالیکه امام و نمازگزاران در حالت رکوع هستند). هرگاه مقتدى امام را در حال رکوع دریابد و در رکوع با امام شریک شود، آن رکعت را دریافته است، زیرا رسول اکرمصمىفرماید: «إِذَا جِئْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ وَنَحْنُ سُجُودٌ فَاسْجُدُوا وَلاَ تَعُدُّوهَا شَيْئًا وَمَنْ أَدْرَكَ الرَّكْعَةَ فَقَدْ أَدْرَكَ الصَّلاَةَ»(ابوداود).
ترجمه: «هرگاه وارد نماز شدید و ما را در حال سجده یافتید سجده کنید و این سجده را بحساب نیاورید، البته هرکس رکوع را دریابد و قبل از بلند شدن امام در آن شریک شود، نماز یعنى همان رکعت را دریافته است».
قضا آوردن آنچه که فوت شده بعد از سلام امام:
هرگاه امام سلام گوید (اولین سلام سمت راست) (مترجم). مقتدى مسبوق بلند شود و رکعات فوت شده را تکمیل کند، که مىتواند آنها را رکعات آخر نماز خویش قرار دهد، زیرا در حدیثى آمده است: «مَا أَدْرَكْتُمْ فَصَلُّوا وَمَا فَاتَكُمْ فَأَتِمُّوْا» «آنچه را که گرفتید بخوانید و آنچه مانده است تکمیل کنید» بنابراین اگر یک رکعت نماز مغرب را رسید و دو رکعت فوت شد، بلند شود، دو رکعت را به طورى که توضیح داده مىشود بخواند، رکعت اول را پر خواند، یعنى فاتحه و سوره را بخواند، و در رکعت دوم تنها به قرائت فاتحه اکتفا کند، بعد تشهد خوانده سلام گوید، و مىتواند قسمت فوت شده را اول نماز خود قرار بدهد، زیرا در حدیثى دیگر آمده است: «مَا فَاتَكُمْ فَاقْضُوْا» «فوت شده را قضا بیاورید»، مثلا اگر یک رکعت از مغرب از وى فوت شده است، بعد از سلام امام بلند شده، یک رکعت فوت شده را همراه با فاتحه و سوره به آواز بلند، یعنى همانگونه که از وى فوت شده است، بجاه بیاورد، بعد تشهد خوانده سلام گوید.
البته بعضى از علماء و پژوهشگران امور دین بر این باورند که آنچه را که دریافته است، بخش اول نماز خود قرار بدهد، بهتر است.
قرائت مقتدى پشت سر امام:
در نمازهاى جهرى خواندن قرائت بر مقتدى لازم نیست بلکه سنت است که مقتدى به قرائت امام گوش فرا دهد، و قرائت مقتدى همان قرائت امام است. زیرا رسول اکرمصمىفرماید: «مَنْ كانَ لَهُ إِمامٌ فَقِرَأَةُ الإِمَامِ لَهُ قِرَأَةٌ» (احمد و ابن ماجه). «هرکس از امامى در نماز اقتدا مىکند، قرائت امام، قرائت او به شمار مىآید». و در حدیثى دیگر آمده است: «مَا لِى أُنَازَعُ الْقُرْآنَ» «چه شده است که شما در قرائت قرآن با من منازعه مىکنید»، لذا صحابه از خواندن قرآن یعنى قرائت در نمازهاى جهرى خود دارى کردند و مىفرماید: «إِنَّمَا جُعِلَ الإِمَامُ لِيُؤْتَمَّ بِهِ، فَإِذاكَبَّرَ فَكَبِّرُوا وَإِذا قَرَأَ فَانْصِتُوْا» (ترمذی، مسلم). البته در نماز سرى سنت است که مقتدى قرائت بخواند، همانطور که خواندن فاتحه در وقفههاى امام مستحب است.
در حالى که نماز جماعت برگزار است، نفل خوانده نشود:
بعد از اقامه نماز جماعت، خواندن نماز غیر فرض جایز نیست اگر نماز جماعت شروع شد در حالى که شخص مشغول خواندن نماز نفل است، اگر از رکوع بلند نشده است، نمازش را قطع کرده به جماعت بپیوندد و اگر از رکعت اول بلند شده است آنگاه نمازش را بسیار کوتاه خوانده و به جماعت بپیوندد. زیرا در حدیث آمده است: «إِذَا أُقِيْمَتِ الصَّلاةُ فَلَا صَلَاةَ إِلَّا الْمَكْتُوْبَةَ» (مسلم). «وقتى که نماز جماعت برگزار شد، دیگر هیچ نمازى بجز نماز فرض خوانده نشود».
اقامه نماز عصر در حضور کسى که نماز ظهرش را نخوانده است:
علماء در باره کسى که نماز عصر در حضورش برگزار شده و نماز ظهرش را نخوانده است، اختلاف نظر دارند، آیا به نیت نماز ظهر پشت سر امام بایستد، و بعد از آن نماز عصر را به تنهایى بخواند؟ یا اینکه به نیت اداى نماز عصر اقتدا کند، و بعد از فارغ شدن نخست نماز ظهر و سپس عصر را بمنظور رعایت ترتیب بخواند اگر، این فرموده رسول اللّهص«فَلا تَخْتَلِفُوا عَلَى الْإِمَامِ» نمىبود، گرفتن و پیوستن او به جماعت به نیت ظهر بهتر، مىبود. بنابراین، احوط این است که به نیت عصر به جماعت بپیوندد و هرگاه که فارغ شود، نخست ظهر و سپس عصر را بخواند، و نمازى که با امام خوانده است نفل محسوب مىگردد.
(گروه بزرگى از علماء بر آنند که این شخص مىتواند به نیت نماز ظهر بایستد و حدیث: «لاتختلفوا...» مطلب دیگرى را مىرساند). (مترجم)
ایستادن به تنهائى پشت صف:
ایستادن یک نفر به تنهائى پشت سر صف نماز گذاران درست نیست، اگر با اختیار یعنى بدون اجبار و اکراه چنین کند، نمازش باطل است، زیرا رسول اکرمصخطاب به شخصى که پشت سر صف تنها ایستاده نماز مىخواند، فرمود: «اِسْتَقْبِلْ صَلَاتَكَ فَلَا صَلَاةَ لَمُنْفَرِدٍ خَلْفَ الصَّفِ» ترجمه: «نمازت را اعاده کن، زیرا نماز کسى که تنها پشت سر صف بایستد، باطل است». البته اگر سمت راست امام بایستد، مانعى ندارد. (احمد و ابن ماجه).
برترى صف اول:
کوشش براى پیوستن به صف اول یا جانب راست امام مستحب است در حدیث آمده است. رسول اکرمصمىفرماید: «إنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى الصَّفِّ الْأَوَّلِ، قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ وَعَلَى الثَّانِي قَالَ وَعَلَى الثَّانِي» (احمد و طبرانی). «خداوند و فرشتگان براى کسانى که در صف اول هستند درود مىفرستند. سوال شد یا رسول اللّه! صف دوم چى؟ این سؤال سه مرتبه تکرار شد دفعه سوم فرمود: براى صف دوم نیز». در روایتى آمده: بهترین صف مردان، صف اول و بدترین صف آنان صف آخراست.
فضیلت سمت راست امام آمده: «إِنِّ اللَّهَ وَمَلاَئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى الَّذِينَ يَصِلُونَ الصُّفُوفَ» (ابوداود). «خدا و فرشتگان به کسانى که سمت راست نماز مىخوانند، درود مىفرستند»، در حدیثى دیگر آمده: «تَقَدَّمُوا فَائْتَمُّوا بِى وَلْيَأْتَمَّ بِكُمْ مَنْ بَعْدَكُمْ وَلاَ يَزَالُ قَوْمٌ يَتَأَخَّرُونَ حَتَّى يُؤَخِّرَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ»(مسلم). «در صف مقدم باشید و از من تبعیت کنید و آنانى که پشت سر شما هستند اقتدا کنند، بعضىها همواره خود را عقب مىکشند تا اینکه خداوند آنان را به عقب مىاندازد».