روش زندگی مسلمان

فهرست کتاب

ماده اول‏: جنایت بر نفس و جان:‏

ماده اول‏: جنایت بر نفس و جان:‏

۱- تعریف جنایت بر نفس: عبارت است از تجاوز بر انسان بصورت از بین بردن روح و جان او یا تلف کردن بعضى از اعضاء و یا مجروح ساختن او.

۲- حکم جنایت بر نفس: از بین بردن جان و روح انسان، تلف کردن اعضاء او یا رساندن هرگونه اذیت و آزار بر بدن او به ناحق، حرام است. هیچ گناهى بعد از کفر بزرگتر از کشتن یک انسان مسلمان نیست. خداوند مى‏فرماید: ﴿وَمَن يَقۡتُلۡ مُؤۡمِنٗا مُّتَعَمِّدٗا فَجَزَآؤُهُۥ جَهَنَّمُ خَٰلِدٗا فِيهَا وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ وَلَعَنَهُۥ وَأَعَدَّ لَهُۥ عَذَابًا عَظِيمٗا ٩٣[النساء: ٩۳]. «هرکس مؤمنى را عمدا بکشد، مجازات او دوزخ است. او براى همیشه در آنجاست. و مورد خشم و لعنت خداوند قرار خواهد گرفت. خداوند براى او عذاب بسیار بزرگى را تدارک دیده است». رسول اللّه مى‏فرماید: «أَوَّلُ مَا يُقْضَى بَيْنَ النَّاسِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي الدِّمَاءِ» (متفق علیه). «نخستین قضاوت در روز قیامت متعلق به خون‌هاى ریخته شده است». و مى‏فرماید: «لَنْ يَزَالَ الْمُؤْمِنُ فِى فُسْحَةٍ مِنْ دِينِهِ، مَا لَمْ يُصِبْ دَمًا حَرَامًا» (بخاری). «مؤمن مادام‏ که مرتکب خون ناحق نشده است در گشادگى‏هاى دینش بسر مى‏برد».

۳- اقسام جنایت‏ها بر نفس: جنایت بر نفس سه قسم است:

۱- عمد: عمد آن است که جنایت‏کار با نیت و اراده و اختیار نسبت به جان مؤمن سوء قصد کند و او را با آله تیز یا عصا یا سنگ هدف قرار دهد. یا از بالا او را به پائین بیندازد، یا در آب غرق کند یا در آتش بسوزاند، یا با گرفتن گلو او را خفه کند یا با دادن و خوراندن سم او را از بین ببرد یا اعضاء بدنش را نقص کرده و یا زخمى بر بدنش وارد سازد.

حکم جنایت عمد این است که بر جنایت‏کار قصاص را واجب مى‏کند. خداوند مى‏فرماید: ﴿وَكَتَبۡنَا عَلَيۡهِمۡ فِيهَآ أَنَّ ٱلنَّفۡسَ بِٱلنَّفۡسِ وَٱلۡعَيۡنَ بِٱلۡعَيۡنِ وَٱلۡأَنفَ بِٱلۡأَنفِ وَٱلۡأُذُنَ بِٱلۡأُذُنِ وَٱلسِّنَّ بِٱلسِّنِّ وَٱلۡجُرُوحَ قِصَاصٞ[المائدة: ۴۵]. «بر آنان قصاص را فرض کردیم. در عوض جان جان، در عوض چشم، چشم، در عوض گوش، گوش در عوض بینى، بینى در عوض دندان، دندان و در سایر زخم‏ها قصاص هست». رسول‏ اللّه مى‏فرماید: «مَنْ أُصِيبَ بِدَمٍ أَوْ خَبْلٍ - الْخَبْلُ الْجِرَاحُ - فَهُوَ بِالْخِيَارِ بَيْنَ إِحْدَى ثَلاَثٍ: إِمَّا أَنْ يَقْتَصَّ أَوْ يَأْخُذَ الْعَقْلَ أَوْ يَعْفُوَ فَإِنْ أَرَادَ رَابِعَةً فَخُذُوا عَلَى يَدَيْهِ» «هرکس کشته یا مجروح‏ شود، اختیار دارد، قصاص بگیرد یا دیه گیرد و یا عفو کند، اگر در پى راه دیگرى‏ (یعنى اولیاى او) باشد باید جلو او را گرفت». (احمد و ابو داود).

۲- شبه عمد: شبه عمد آن است که جانى قصد کشتن یا زخمى کردن را ندارد، مثلا مى‏خواهد با چوب‏دستى او را بزند که معمولا براى کشتن بکار نمى‏رود، یا مى‏خواهد اندکى او را بزند یا در آب اندک بیندازد یا مى‏خواهد بر صورت او سیلى بزند و او را تهدید کند ولى ایشان در اثر آن مى‏میرد.

حکم این‏گونه جنایت این است که دیت را بر عاقله جانى و کفاره را برخود جانى واجب مى‏کند. خداوند مى‏فرماید: ﴿وَمَن قَتَلَ مُؤۡمِنًا خَطَ‍ٔٗا فَتَحۡرِيرُ رَقَبَةٖ مُّؤۡمِنَةٖ وَدِيَةٞ مُّسَلَّمَةٌ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦٓ[النساء: ٩۲]. «هرکس مؤمنى را به خطا بکشد، باید یک‏ غلام یا کنیز مسلمانى را آزاد کند و به وارثان مقتول دیه، (خون‏بها) بدهد».

۳- خطا: خطا آن است که مسلمان عملى را که برایش مباح است، مانند تیراندازى، شکار کردن و قطع کردن گوشت، انجام مى‏دهد. اما آله‏اى که در دست دارد خطا مى‏رود و در نتیجه آن فردى یا افرادى کشته و یا زخمى مى‏شوند.

حکم این‏گونه جنایت مانند حکم جنایت شبه عمد است. البته دیه (خون‏بهاء) آن کمتر است و جانى، گناهکار محسوب نمى‏شود برخلاف شبه عمد که خون‏بهاى آن سنگین‏تر و جانى در آن گناهکار است.