ماده ششم: بحث لعان:
۱- تعریف لعان: لعان این است که شوهر همسرش را متهم به زنا کند و بگوید: من او را در حال زنا دیدهام، یا اینکه شوهر، چنین همسرش را از نطفه خود انکار کند. در این وضعیت قضیه نزد حاکم برده مىشود. از شوهر که مدعى زنا است. گواه خواسته مىشود، یعنى شوهر چهار گواه، دایر بر اینکه هر چهار تا زن را در حال زنا با فلان مرد بیگانه دیدهاند، ارائه دهد، اگر شوهر نتوانست اقامه بینه کند، آنگاه قاضى «لعان» را میان متهم و شاکى بدین شرح به اجرا درمىآورد. یعنى شوهر، چهار مرتبه بنام خدا سوگند خورده بگوید: من او را در حال زنا دیدهام یا چهار مرتبه بنام خدا سوگند خورده بگوید: این حمل که در شکم او (زن متهم) مىباشد از من نیست. و دفعه پنجم بگوید: اگر حرف من دروغ است، لعنت خدا بر من. بعد اگر همسر به جرم خود اعتراف کند، حد زنا بر وى جارى مىشود. و در صورت عدم اعتراف، چهار مرتبه چنین سوگند بخورد: خدا را گواه مىگیرم که او (شوهر و شاکى) مرا در حالت زنا ندیده است، یا اینکه این حمل از نطفه شوهر است. براى بار پنجم گوید: اگر شوهرم راست مىگوید، خشم خدا بر من باد. بعد قاضى حکم تفریق و جدائى را صادر مىکند و آن دو براى همیشه بر یکدیگر حرام مىشوند.
۲- مشروعیت لعان: لعان بدلیل آیه زیر مشروع است. خداوند مىفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ يَرۡمُونَ أَزۡوَٰجَهُمۡ وَلَمۡ يَكُن لَّهُمۡ شُهَدَآءُ إِلَّآ أَنفُسُهُمۡ فَشَهَٰدَةُ أَحَدِهِمۡ أَرۡبَعُ شَهَٰدَٰتِۢ بِٱللَّهِ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ ٦ وَٱلۡخَٰمِسَةُ أَنَّ لَعۡنَتَ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ إِن كَانَ مِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ ٧ وَيَدۡرَؤُاْ عَنۡهَا ٱلۡعَذَابَ أَن تَشۡهَدَ أَرۡبَعَ شَهَٰدَٰتِۢ بِٱللَّهِ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ ٨ وَٱلۡخَٰمِسَةَ أَنَّ غَضَبَ ٱللَّهِ عَلَيۡهَآ إِن كَانَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ ٩﴾[النور: ۶-٩]. «کسانى که همسران خود را متهم مىکنند و گواهى ندارند، چهار بار سوگند یاد کرده گواهى بدهند که راست مىگوید، و دفعه پنجم بگوید: اگر سخن من دروغ است خدا مرا لعن و نفرین کند. و حد از همسر بدینصورت دور کرده شود: چهار بار با یاد کردن سوگند گواهى دهد که سخن شوهر دروغ محض است و براى دفعه پنجم بگوید: اگر حرف شوهر راست است، خشم و غضب خدا، بر من باد».
آنحضرتصمیان عویمر عجلانى و همسرش و میان هلال بن امیه و همسرش لعان را به اجراء در آورد است. (صحیح بخارى).
و در حدیثى آمده است، رسول اکرمصمىفرماید: «الْمُتَلَاعِنَانِ إِذَا تَفَرَّقَا لَا يَجْتَمِعَانِ أَبِدًا» «زن و شوهرى که بوسیله لعان از هم جدا مىشوند، دیگر هرگز با هم جمع نشوند».
۳- حکمت لعان:
حکمت و فلسفه مشروعیت لعان:
۱- صیانت عرض و آبروى زوجین و رعایت حرمت و کرامت مسلمان.
۲- برطرف ساختن حد قذف از شوهر و حد زنا از همسر،
۳- امکان نفى فرزند یا حمل در صورتى که از نطفه شوهر نباشد.
۴- احکام لعان:
۱- زوجین، عاقل و بالغ باشند، زیرا که نابالغ و مجنون مکلف احکام شرع نیستند، رسول اللّهصمىفرماید: «رُفِعَ الْقَلَمُ عَنْ ثَلَاثٍ... الخ» (این حدیث در مباحث گذشته آمده است).
۲- شوهر مدعى شود که همسرش را در حال زنا دیده است و در صورت رد و نفى حمل، مدعى شود که با همسرش آمیزش جنسى بطور کلى انجام نداده است یا حد اقل در مدتى که حامله شده انجام نداده است. مثلا مدعى شود، که همسرم این فرزند را کمتر از مدت شش ماه، زائیده است و در غیر صورتهاى فوق، لعان جایز نیست، چون لعان به تهمت و گمان بدون ثبوت شرعى صورت نمىگیرد، خداوند مىفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱجۡتَنِبُواْ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلظَّنِّ إِنَّ بَعۡضَ ٱلظَّنِّ إِثۡمٞ﴾[الحجرات: ۱۲]. «اى مؤمنان از بسیارى گمانها بپرهیزید، همانا بسیارى از گمانها، گناه هستند»، رسول اللّهصمىفرماید: «إِيَّاكُمْ وَالظَّنِّ» «از گمان خود را برحذر دارید». (متفق علیه).
۳- ملاعنه در انظار توده مسلمانان صورت گیرد و با الفاظ و کلماتى که در قرآن در بحث لعان آمدهاند، باجراء در آید.
۴- قاضى، شوهر را با کلماتى که رسول اللّهصدر این خصوص فرموده است، نصحیت کند، و آن کلمات چنیناند، «وَأَيُّمَا رَجُلٍ جَحَدَ وَلَدَهُ وَهُوَ يَنْظُرُ إِلَيْهِ احْتَجَبَ اللَّهُﻷمِنْهُ وَفَضَحَهُ عَلَى رُءُوسِ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» (ابوداود، نسائى و ابى ماجه). «هر شخص که فرزندش را از خود نفى کند در حالى که فرزند بسوى او نگاه کند خداوند از آن شخص خود را پنهان مىکند و در انظار اولین و آخرین او را رسوا خواهد نمود». همسر را نیز با کلماتى که رسول اللّهصدر این باره فرموده است، نصیحت کند، و آن کلمات چنیناند: «أَيُّمَا امْرَأَةٍ أَدْخَلَتْ عَلَى قَوْمٍ مَنْ لَيْسَ مِنْهُمْ فَلَيْسَتْ مِنَ اللَّهِ فِى شَىْءٍ وَلَنْ يُدْخِلَهَا اللَّهُ جَنَّتَهُ» «هر زنى که فرزند نامشروعى را از بیگانه داخل فامیلى کند، خداوند از وى بیزار است و او را به بهشت، راه نخواهد داد».
۵- فرزند از شوهرى که لعان مىکند، متنفى مىشود و احکام میراث میان فرزند و لعان کننده جارى نمىشوند، شخص لعان کننده بر این فرزند انفاق نمىکند، اما در موارد احتیاط مانند فرزند باوى معامله مىشود، زکات باو داده نشود، و میان این فرزند و سایر فرزندان شخص لعان کننده محرمیت ثابت مىشود، میان او و شخص ملاعن قصاص جارى نمىشود و آن دو (فرزند نفى شده و پدر ملاعن) نمىتوانند براى یکدیگر گواهى بدهند.
نسب این فرزند از مادرش ثابت مىشود، و از همدیگر ارث مىبرند، رسول اکرمصدر باره فرزند متلاعنین (زن و شوهرى که با هم لعان کردهاند) چنین قضاوت کرده است: «إِنَّهُ يَرِثُ أُمَّهُ وَتَرِثُهُ» «او از مادرش و مادر از او میراث مىبرد». (احمد، سندش محل کلام است و نزد جمهور معمول به است).
۶- اگر بعدا شوهر خود را تکذیب نمود، نسب فرزند از وى ثابت مىگردد.