اسباب آزادی [۱۵۴۲]
آزادی برده به این صورت است که مالک بمنظور کسب رضای خدا بلاعوض او را آزاد نماید. به دلیل احادیثی که قبلاً در فضیلت عتق بیان شد.
همچنین برده با مالکیت آزاد میشود؛ به اینصورت که اگر کسی خویشاوند محرمی را به ملکیت خود درآورد، (خودبخود) آزاد میشود:
از سمره بن جندب روایت است که پیامبر جفرمود: (من ملك ذا رحم محرم فهو حر) [۱۵۴۳]«هر کس مالک خویشاوند محرمی شد (آن خویشاوند خود به خود) آزاد است».
هرگاه قسمتی از برده آزاد شد، تمام آن آزاد میشود و اگر دو نفر در بردهای شریک باشند و یکی از آنها سهم خود را آزاد کند، اگر آزاد کننده غنی باشد برده قیمتگذاری میشود و سهم شریکش را میدهد و به این ترتیب برده بصورت کامل آزاد میگردد:
از عبدالله بن عمر بروایت است که پیامبر جفرمود: (من أعتق شركا له في عبد فكان له مال یبلغ ثمن العبد، قوم العبد علیه قیمة عدل، فأعطی شركاءه حصصهم وعتق علیه العبد، وإلا فقد عتق منهما عتق) [۱۵۴۴]«هر کس سهم خود را از برده شراکتی آزاد کرد و به اندازه قیمت برده پول داشت، باید برده عادلانه قیمتگذاری شود، سهم هر کدام از شرکایش را بدهد و به این ترتیب برده به نام او آزاد میشود و اگر مالی نداشت که به قیمت برده برسد، برده به اندازه سهم او آزاد شده است».
اگر آزاد کننده مالی نداشته باشد (که با آن سهم شرکایش را بخرد و برده را بصورت کامل آزاد کند)، برده به اندازه سهم او آزاد میشود، و بر برده لازم است که تلاش کند تا خود را بصورت کامل آزاد نماید، به اینصورت که کار کند تا برای سیدش مبلغی را که با آن آزاد میشود بدست آورد:
از ابوهریره سروایت است که پیامبر جفرمود: (من أعتق نصبا - أوشقیصا - في مـملوك، فخلاصه علیه في ماله إن كان له مال، وإلا قوم علیه فاستسعی به غیر مشقوق علیه) [۱۵۴۵]«هر کس سهم خود را از بردهای آزاد کند، اگر پول داشته باشد آزاد کردن بقیه برده بر عهده خود او است ولی اگر پول نداشته باشد، برده قیمتگذاری میشود و از برده بدون اینکه سختگیری کنند بخواهند تا کار کند و بقیه خود را آزاد نماید».
[۱۵۴۲] منار السبیل (۱۱۰/۲). [۱۵۴۳] صحیح: [ص. جه ۲۰۴۶]، د (۳۹۳۰/۴۸۰/۱۰)، ت (۱۳۷۶/۴۰۹/۲)، جه (۲۵۲۴/۸۴۳/۲). [۱۵۴۴] متفق علیه: خ (۲۵۲۲/۱۵۱/۵)، م (۱۵۰۱/۱۱۳۹/۲)، د (۳۹۲۱/۴۶۶/۱۰)، ت (۱۳۶۱/۴۰۰/۲). [۱۵۴۵] متفق علیه: خ (۲۵۲۷/۱۵۶/۵)، م (۱۵۰۳/۱۱۴۰/۲)، د (۳۹۱۹/۴۵۲/۱۰)، ت (۱۳۵۸/۴۰۱/۲)، جه (۲۵۲۷/۸۴۴/۲).