سوگند به حرام
اگر کسی بگوید: غذایم، یا وارد شدن به خانه فلانی وغیره بر من حرام است، بر او حرام نمیگردد، و اگر این کارها را انجام داد باید کفاره سوگندش را بدهد:
خداوند متعال میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَآ أَحَلَّ ٱللَّهُ لَكَۖ تَبۡتَغِي مَرۡضَاتَ أَزۡوَٰجِكَۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ١ قَدۡ فَرَضَ ٱللَّهُ لَكُمۡ تَحِلَّةَ أَيۡمَٰنِكُمۡ﴾[التحريم: ۱-۲].
«ای پیامبر چرا چیزی را که خداوند بر تو حلال کرده به خاطر خشنود ساختن همسرانت بر خود حرام میکنی؟ و خداوند آمرزگار مهربانی است، خداوند راه گشودن سوگندهایتان را برای شما مقرر کرده است».
از عائشه لروایت است: (كان رسول الله جیشرب عسلا عند زینب ابنة جحش، ویمكث عندها، فواطئت أنا وحفصة علی أیتنا دخل علیها فلتقل له أكلت مغافیر، إنی أجد منك ریح مغافیر، قال: لا، ولكنی كنت أشرب عسلا عند زینب ابنة جحش، فلن أعود له، وقد حلفت لاتخبری بذلك أحدا) [۱۲۷۸]«پیامبر جدر خانه زنیب بنت جحش عسل میخوردونزد او میماند، من و حفصه توافق کردیم که اگر پیامبر به خانه هر کدام از ما آمد به او بگوید: آیا مغافیر (نوعی گیاه بدبو) خوردهای؟ بوی مغافیر از تو به مشامم میرسد، پیامبر جفرمود: نه، ولی در خانه زنیب بنت جحش عسل خوردم و دیگر هرگز آن را نمیخورم، عائشه گفت: حفصه را سوگند دادم که این جریان را برای کسی بازگو نکند».
ابن عباس گوید: (فی الحرام یكفر﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ﴾ [۱۲۷۹]«برای سوگند حرام باید کفاره بدهد (چون) پیامبر الگوی خوبی برای شما است».
[۱۲۷۸] صحیح: [ص. نس ۳۵۵۳]، خ (۴۹۱۲/۶۵۶/۸). [۱۲۷۹] قبلاً بیان شد.