حکم تارک الصلاة
مسلمانان اجماع دارند بر اینکه اگر کسی فرضیت نماز را انکار کند، کافر شده واز دایره اسلام خارج میشود. اما درباره کسی که با وجود اعتقاد به وجوب نماز، آن را ترک کند، اختلاف نظر دارند و سبب اختلاف هم احادیثی است که از پیامبر جثابت شده و در آنها تارک الصلاة کافر نامیده شده بدون اینکه بین کسی که نماز را از روی انکار ترک کرده و کسی که از روی سهلانگاری (نماز را) ترک کرده، تفاوت قائل شده باشد.
از جابر سروایت است که پیامبر جفرمود: (إن بین الرجل وبین الشرك والكفر ترك الصلاة) [۱۹۲]«حد فاصل میان انسان و شرک و کفر ترک نماز است».
از بریده روایت است از پیامبر جشنیدم که میفرمود: (العهد الذي بیننا وبینهم الصلاة فمن تركها فقد كفر) [۱۹۳]«مشخصهی بین ما و آنها (کفار و مشرکین) نماز است، هر کس آنرا ترک کند کافر میشود».
قول راجح این است که منظور از کفر، کفرا صغری است که انسان را از دایره اسلام خارج نمیکند و این ترجیح به دلیل جمع بین این احادیث و احادیث زیر داده شده است:
از عباده بن صامت سروایت است: از پیامبر جشنیدم که فرمود: (خمس صلوات كتبهن الله علی العباد، من أتی بهن لم یضیع منهن شیئا استخفافا بحقهن كان له عندالله عهد أن یدخله الجنة، ومن لم یأت بهن فلیس له عندالله عهد، إن شاء عذبه وإن شاء غفرله) [۱۹۴]. «پنج نماز است که خداوند بر بندگان خود واجب کرده است، هر کس آنها را بجای بیاورد و با سبک شمردن چیزی از آنها را ضایع نکند، خداوند عهد کرده است که او را وارد بهشت کند و هر کس از ادای آنها سرباز زند، خداوند هیچ تعهدی نسبت به او ندارد؛ اگر خواست او را عذاب میدهد و اگر خواست او را میبخشد».
همانطور که میبینیم پیامبر جدر این حدیث فرجام اشخاص تارک الصلاة را به مشیّت الهی واگذار کرده است و از این نکته میفهمیم که حکم ترک نماز پایینتر از حکم کفر و شرک است:
به دلیل فرموده خداوند متعال:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُ﴾[النساء: ۴۸].
«بیگمان خداوند (هرگز) شرک به خود را (در صورت توبه نکردن) نمیبخشد و گناهان کمتر از آن را برای هر کسی که بخواهد میبخشد».
از ابوهریره سروایت است: از پیامبر خدا جشنیدم که میفرمود: (إن أول ما یحاسب به العبد الـمسلم یوم القیامة الصلاة الـمكتوبة، فإن أتمها وإلا قیل النظروا هل له من تطوع، فأن كان له تطوع أملت الفریضة من تطوعه، ثم یفعل بسائر الأعمال الـمفروضة مثل ذلك) [۱۹۵]«اولین چیزی که بندهی مسلمان در روز قیامت از آن محاسبه میشود، نماز فرض است؛ اگر آن را به طور کامل انجام داده که خوب، در غیر این صورت گفته میشود: نگاه کنید آیا نماز مستحبی دارد؛ اگر نماز مستحبی داشته باشد نماز فرضش از آن کامل میگردد. سپس با سایر اعمال واجب او نیز چنین عمل میشود».
از حذیفه بن یمان روایت است که پیامبر جفرمود:
(یدرس الإسلام كما یدرس وشی الثوب حتی لایدری ما صیام ولاصلاة ولانسك ولاصدقة ولیسری علی كتاب الله ﻷفي لیلة فلا یبقی في الأرض منه آیة وتبقی طوائف من الناس شیخ الكبیر والعجوز یقولون: أدركنا آباءنا علی هذه الكلمة: لا إله إلا الله، فنحن نقولـها. فقال له صله: ما تغنی عنهم لا إله إلا الله، وهم لایدرون ما صلاة ولا صیام ولا نسك ولاصدقة؟ فاعرض عنه حذیفة، ثم ردها علیه ثلاثا، كل ذلك یعرض عنه حذیفة ثم أقبل علیه في الثالثة فقال: یا صلة تنجیهم من النار ثلاثا) [۱۹۶]«اسلام از بین میرود همچنانکه نقش و نگار جامه و لباس فرسوده میشود تا جایی که مردم نمیدانند روزه، نماز، حج، و صدقه چیست. وکتاب خداوند ﻷدر یک شب از میان برگرفته میشود تا جائی که بر روی زمین یک آیه هم از آن باقی نمیماند. گروههایی از پیرمرد و پیرزن باقی میمانند و میگویند از پدرانمان کلمهی: (لا إله إلا الله) را شنیدیم، و ما هم آن را میگوییم»، صله به او (حذیفه) گفت: لا إله إلا الله چه نفعی به آنها میرساند در حالی که نمیدانند نماز و روزه و قربانی و صدقه چیست؟ حذیفه از او رویگردان شد، سپس (صله) سؤال را سه بار برای حذیفه تکرار کرد، هربار حذیقه از او رویگردان شد،تا اینکه بار سوم به او (صله) کرد و سه بار گفت: ای صله! (لا إله إلا الله) آنها را از آتش نجات میدهد».
[۱۹۲] صحیح: [ص. ج ۲۸۴۸]، م (۸۲/۸۸/۱)، این لفظ مسلم است، د (۴۶۳/۴۳۶/۱۲)، ت (۲۷۵۱/۱۲۵/۴)، جه (۱۰۷۸/۳۴۲/۱). [۱۹۳] صحیح: [ص. جه ۸۸۴]، جه (۱۰۷۹/۳۴۲/۱)، نس (۲۳۱/۱)، ت (۲۷۵۶/۱۲۵/۴). [۱۹۴] صحیح: [ص. جه ۱۱۵۰]، ما [۲۶۶/۹۰)، أ (۸۲/۲۳۴/۲)، ت (۴۲۱/۹۳/۱)، جه (۱۴۰۱/۴۴۹/۱)، نس (۲۳۰/۱). [۱۹۵] صحیح: [ص. جه ۱۱۷۲]، جه (۱۴۲۵/۴۵۸/۱)، این لفظ ابن ماجه است، ت (۴۱۱/۲۵۸/۱)، نس (۲۳۲/۱). [۱۹۶] صحیح: [ص. جه ۳۲۷۳]، جه (۴۰۴۹/۱۳۴۴/۲).