مختصر فقه از کتاب و سنت

فهرست کتاب

علاج نافرمانی زن

علاج نافرمانی زن

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَٱلَّٰتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَٱهۡجُرُوهُنَّ فِي ٱلۡمَضَاجِعِ وَٱضۡرِبُوهُنَّۖ فَإِنۡ أَطَعۡنَكُمۡ فَلَا تَبۡغُواْ عَلَيۡهِنَّ سَبِيلًاۗ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلِيّٗا كَبِيرٗا[النساء: ۳۴].

«و زنانی که از نافرمانی آنان بیم دارید، ابتدا آنها را نصیحکت کنید، (در مرحله دوم) بسترهایشان را ترک کنید، (در مرحله سوم، اگر دو مرحله قبل مؤثر واقع نشد) آنان را بزنید، اما اگر ازشما اطاعت کردن به آنان ستم نکنید، به راستی خدا بزرگ و بلند مرتبه است».

«فعظوهن» پس آنانرا نصیحت کنید، این اولین اقدام است... نصیحت....

و این از اولین وظایف سرپرست خانواده و کاری تربیتی است که در هر حالتی باید به آن عمل کند:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ قُوٓاْ أَنفُسَكُمۡ وَأَهۡلِيكُمۡ نَارٗا وَقُودُهَا ٱلنَّاسُ وَٱلۡحِجَارَةُ[التحريم: ۶].

«ای مؤمنان خود و خانواده خویش را از آتش دوزخ برکنار دارید که سوخت آن انسان‌ها و سنگ‌ها است».

و سرپرست در این حالت هدف خاصی را دنبال می‌کند و آن علاج نافرمانی زن است قبل از آنکه بزرگ و آشکار شود.

اما ممکن است نصیحت سودبخش واقع نشود؛ چون بعضی اوقات هوی و هوس و واکنش لجوجانه بر زن چیره شده یا به زیبایی، ثروت و جایگاه خانوادگی خود و یا هر ارزش دیگری افتخار می‌کند و در نتیجه فراموش می‌کند که اوشریک زندگی است، نه رقیبی در میدان جدال و فخرفروشی. اینجا نوبت به اجرای مرحله دوم می‌رسد و آن واکنش برتری نفسی مرد است بر هر آنچه از زیبایی و جذابیت و ارزشهای دیگری که بوسیله آنها زن جایگاهش را در کانون خانواده از مرد برتر می‌بیند: ﴿وَٱهۡجُرُوهُنَّ فِي ٱلۡمَضَاجِعِ«و آنانرا در بسترها ترک کنید»، «مضجع» محل تحریک و جاذبیتی است که در آن زن سرکش و مغرور برتری سلطانش - شوهرش - را درک می‌‌کند، پس اگر مرد بتواند در این موقعیت بر تحریکاتش - احساساتش - غلبه کند، در واقع مؤثرترین اسلحه را از دست زن سرکش که با آن افتخار می‌کند انداخته است.

اجرای این مرحله آداب دارد، و آنان که ترک بستر در جایی دیگر غیر از اتاق خواب نباشد، و نباید این ترک در غیر مکان خلوت زن و مرد باشد و جلو چشم فرزندان نباشد، تا در جلو چشمشان شر و فساد ایجاد نکند... همچنین نباید در انظار دیگران باشد بطوریکه زن را ذلیل کند یا کرامت او را از بین ببرد در نتیجه نافرمانی او بیشتر شود، چون هدف علاج نافرمانی است نه خوار کردن زن و تباه کردن فرزندان، هدف از اجرای این مرحله همین دو مقصد - علاج نافرمانی زن و حفاظت فرزندان از تباهی - است زیرا مراد از اجرای این مرحله حاصل کردن هر دو هدف است.

اما گاهی این اقدام (ترک بستر) هم مؤثر واقع نمی‌شود... پس آیا در اینصورت خانواده به حال خود رها شود تا از بین برود؟ در این حال اقدام دیگری وجود دارد که اگرچه شدیدتر است ولی از اینکه کلاً خانواده متلاشی شود بهتر است.

﴿وَٱضۡرِبُوهُنَّ«و آنانرا بزنید» توجه به تمام مفاهیم گذشته و هدف از تمام این اقدامات مانع از این می‌شود که این زدن را عذابی بمنظور انتقام گرفتن از زن یا اهانتی بمنظور ذلیل و خوار کردن زن و وادار ساختن او به زندگی‌ای که به آن راضی نیست، بدانیم. بلکه یک وسیله تربیتی قلمداد می‌شود که شوهر با عاطفه‌ای مربیگرانه آن را بکار می‌گیرد، کاری که پدر با فرزندانش و معلم با شاگردانش انجام می‌دهد.

علت مباح شدن این اقدامات اینست که از عواقب نافرمانی زن و تبدیل شدن آن به یک معضل خانوادگی جلوگیری شود، ضمناً مردان هم از سوء استفاده از این امر بر حذر داشته شده‌اند، و پیامبر اکرم جبا سنت عملی در خانواده‌اش و توجیهات گفتاریش خود عهده‌دار این امر شده و در احادیث خود بسیاری از مفاهیم را تصحیح کرده است:

از معاویه بن حیده سروایت است که گفت: ای رسول خدا! زنان بر ما چه حقی دارند؟ فرمود: (أن تطعمها إذا طعمت، وتكسوها إذا اكتسیت، ولاتضرب الوجه، ولاتقبح، ولاتهجر إلا في البیت) [۱۰۶۰]. «(حق همسرانتان بر شما آن است که) هرگاه غذا خوردی به او هم غذا بدهی، و وقتی لباس خریدی برای او هم لباس بخری، و بر چهره و صورت او سیلی نزنی، و با وی سخن بد نگوئی و بستر او را ترک نکنی مگر در خانه‌ات».

از ایاس بن عبدالله بن ابی ذباب سروایت است که گفت: پیامبر جفرمود: (لاتضربوا إماء الله) «زنان را نزنید»سپس عمر سنزد پیامبر جآمد و گفت: زنان بر شوهرانشان جسور شده‌اند؛ پیامبر جاجازه زدن زنان را صادر کرد، پس از آن زنان زیادی به خانه پیامبر جرفتند و از شوهرانشان شکایت کردند. پیامبر جفرمود: (ولقد أطاف بآل بیت محمد نساء كثیر یشكون أزواجهن، لیس أولئك بخیاركم) [۱۰۶۱]«زنان زیادی پیش خانوادۀ محمد جمراجعه کرده و از شوهرانشان شکایت کرده‌اند، آنان، شوهران بهترین شما نیستند».

از عبدالله بن زمعه روایت است که گفت: از پیامبر جشنیدم که می‌فرمود: (یعمد أحدكم فیجلد امرأته جلد العبد فلعله یضاجعها من آخر یومه) [۱۰۶۲]«بعضی از شما همسرشان را مانند برده شلاق می‌زنند، در حالیکه شاید در آخر همان روز با او همبستر شوند».

به هر حال برای این اقدامات حد و مرزی است که نباید از آن تجاوز کرد وهر وقت در یکی از این مراحل هدف تحقق یابد، در همان مرحله توقف کند: ﴿أَطَعۡنَكُمۡ فَلَا تَبۡغُواْ عَلَيۡهِنَّ سَبِيلًا«پس اگر از شما اطاعت کردند بر آنان ستم نکنید».

لذا هنگام تحقق هدف، وسیله از اعتبار می‌افتد، و این دلالت می‌کند بر اینکه هدف از این اقدامات، مطیع ساختن زن است نه خوار و ذلیل کردن او؛ چون با این امر بنیاد خانواده که اساس جامعه است اصلاح نمی‌شود.

نص آیه دلالت بر این دارد که عبور از این مراحل بعد از تحقق اطاعت، ظلم و تحکم و تجاوز است: ﴿فَلَا تَبۡغُواْ عَلَيۡهِنَّ سَبِيلًا، سپس بعد از این نهی خداوند به همان روشی که قرآن در ترغیب و ترهیب دارد، بزرگی و والا مقامی خود را یادآوری می‌کنی تا قلبها مطمئن و سرها فروهشته شوند، و احساسات ظالمانه و غرورآمیز از بین بروند [۱۰۶۳].

[۱۰۶۰] تخریج در ص (۴۰۰). [۱۰۶۱] حسن صحیح: [ص. جه ۱۶۱۵]، د (۲۱۳۲/۱۸۳/۶)، جه (۱۹۸۵/۶۳۸/۱). [۱۰۶۲] متفق علیه: خ (۴۹۹۲/۷۰۵/۸)، م (۲۸۵۵/۲۰۹۱/۴)، ت (۳۴۰۱/۱۱۱/۵). [۱۰۶۳] الظلال: (۳۵۸ / ۳۶۲/۲).