دوم: کفن کردن
وجوب آن به این دلیل است که پیامبر جدر مورد شخص مُحرِمی که شتر گردنش را شکست (و مرد)، فرمود: (اغسلوه بماء وسدر، وكفنوه في ثوبین...) [۶۴۱]«او را با آب و سدر بشویید و در دو پارچه کفن کنید».
کفن یا قیمت آن از مال میت گرفته میشود اگرچه غیر از آن مالی به جای نگذاشته باشد:
به دلیل حدیث خباب بن أرت: (هاجرنا مع النبي جنلتمس وجه الله، فوقع أجرنا علی الله، فمنا من مات لم یأكل من أجره شیئا، فمنهم مصعب بن عمیر، ومنا من أینعت له ثمرته فهو یهدبها. قتل یوم أحد فلم نجد ما نكفنه إلا بردة إذا غطینا بها رأسه خرجت رجلاه، وإذا غطینا رجلیه خرج رأسه، فأمرنا النبي جأن نغطی رأسه وأن نجعل علی رجلیه من الإذخر) [۶۴۲]«با پیامبر جبه خاطر الله هجرت کردیم، پاداش ما با خداست، بعضی از ما از جمله مصعب بن عمیر فوت کردند و چیزی از غنائم جنگی دریافت ننمودند و بعضی از ما میوهاش رسید و آنرا چید (پاداش خود را از غنایم دریافت کرد) مصعب که روز جنگ أحد کشته شد، چیزی برای کفن او غیر از چادری که اگر سرش را میپوشاندیم پاهایش را نمیگرفت، و اگر پاهایش را میپوشاندیم سرش را نمیگرفت نیافتیم. پیامبر جبه ما امر کرد که سرش را پوشانده و روی پاهایش را با اذخر (نوعی گیاه خوشبو) بپوشانیم».
حداقل مقدار لازم برای کفن، پارچهای است که تمام بدن را بپوشاند، و اگر تنها تکه پارچۀ کوتاهی در دسترس باشد که برای تمام بدن کافی نباشد، در این صورت سر میت با کفن و پاهایش با اذخر پوشانده شود، همانطور که در حدیث خباب گذشت.
[۶۴۱] تخریج در ص (۲۲۱). [۶۴۲] متفق علیه: خ (۱۲۷۶/۱۴۲/۳)، م (۹۴۰/۶۴۹/۲)، د (۲۸۵۹/۷۸/۸)، نس (۳۸/۴)، ت (۳۹۴۳/۳۵۴/۵).